eitaa logo
📚📖 مطالعه
100 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.8هزار ویدیو
180 فایل
﷽ 📖 بهانه ای برای مطالعه و شنیدن . . . 📚 توفیق باشه هر روز صفحاتی از کتاب های استاد شهید مطهری را مطالعه خواهیم کرد... @athar_shahid و برخی کتاب های دیگر ... https://eitaa.com/ghararemotalee/3627 در صورت تمایل عضو کانال اصلی شوید. @Mabaheeth
مشاهده در ایتا
دانلود
| افتخار تربيت فرزند به يكى از دوستان گفتم: شنيده‌ام خداوند به شما فرزندى عطا فرموده است‌؟ در جواب من خيلى زيبا گفت: خداوند افتخار يكى از بندگانش را به من عطا كرده است! ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| مهلت آرى، بخشش نه! در زمان رياست جمهورىِ‌ حضرت آية‌اللّه خامنه‌اى[مدظله العالی]، در خدمت ايشان به عنوان هيأت همراه به يكى از كشورهاى اسلامى رفتم. ايشان به رئيس جمهور آنجا فرمود: بدهى ما را نمى‌دهيد؟ او در جواب گفت: قرآن مى‌فرمايد: « ان كان ذو عسرة فنظرة الى ميسرة » به آدم بدهكار دهيد. ايشان فرمود: تا اينجا را مى‌پذيرم، امّا قسمت بعد آيه را نخوانيد كه مى‌فرمايد: « و ان تصدّقوا خيراً لكم» ١اگر ببخشيد بهتر است! ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| اقتدار فقيه مرحوم آيت اللّه ملاعلى كنى به ناصرالدين شاه فرمود: شنيده ام مى‌خواهى با خانمت به اروپا بروى آنهم بى‌حجاب! به شما بگويم: اگر با خانمت به اروپا بروى، در برگشتن نه تو را راه مى‌دهم و نه خانمت را. ضمناً نخست‌وزيرى كه اين برنامه را ريخته همين الآن بايد استعفا بدهد. ناصرالدين شاه از ترس، نخست‌وزير را بركنار و بدون خانمش به اروپا رفت! | ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| همبازى و همرازشدن با فرزند منزل يكى از محترمين تهران بودم، پسرش از منافقين فرارى بود. پدر، عالمى وارسته و پسر، منافقى فرارى! درباره اينكه چطور شد پسرش اينگونه شد، گفت: به پسرم نرسيدم. از صبح زود تا آخر شب اينجا و آنجا سخنرانى و برنامه‌هاى علمى و تحقيقى داشتم، ولى از فرزندم غافل شدم. الآن چوبش را مى‌خورم همه اعضاى خانواده در اين غم مى‌سوزيم كه چرا بايد جوانى از خانوادۀ ما به اين راه كشيده شود. الآن مى‌فهمم كه على‌بن ابيطالب عليهما السلام كه فرمود: هركَس بچه‌اى دارد، بايد بچه شود يعنى چه؛ يعنى پدرها بايد در خانه ژست پدرى را كنار بگذارند و با بچه‌ها همبازى و همراز شوند. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| جايگاه كتاب كلاس اوّل شخصى كتابخانۀ بزرگ و كتاب‌هاى مهمى داشت. يك كتاب را در جعبه‌اى بالاى همۀ كتابها گذاشته بود. هركه مى‌آمد، سؤال مى‌كرد كتاب داخل جعبه چه كتابى است‌؟ يكى مى‌گفت: شايد خيلى قديمى است، ديگرى مى‌گفت: لابد جلدش از پوست است و... آخر از او پرسيدند: اين چه كتابى است كه اينقدر احترامش را دارى‌؟ گفت: كلاس اوّل است. اگر كتاب اوّل را نمى‌خواندم، به خواندن كتاب‌هاى بعدى موفّق نمى‌شدم. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| نماز باران حدود پنجاه سال قبل در قم مدّت زيادى باران نيامد و خشكسالى مردم را تهديد مى‌كرد. مردم جمع شدند و خدمت رسيدند و از ايشان خواستند بخوانند. مردم قم به امامت آيت اللّه خوانسارى براى نماز باران حركت كردند. در آن زمان انگليسى‌ها در قم قرارگاهى داشتند. وقتى اين حركت را ديدند مسخره كردند و گفتند: آخوندها به جاى نماز باران، نماز برف مى‌خوانند و برف هم بر سر خودشان مى‌بارد. (مرادشان عمّامه‌هاى سفيد بود) امّا به كورى چشم كفّار، بعد از اين نماز، چنان بارانى 🌧 باريد كه سابقه نداشت. الحمدللّه ربّ‌ العالَمين» ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
🖱🔍 برای دسترسی به مطالب و محتوای کانال مطالعه، بر روی هشتگ #⃣ مورد نظر کلیک کنید ... 💫✨ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ | | | 📘📖 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ | الأعمال و عقاب الأعمال | 🎙🎧 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ | | | | 🎙 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ (روایت محرم) 🎞🎙🎬 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ https://eitaa.com/joinchat/1140064696C1ae59c4850 🖱 با کلیک بر روی آدرس☝️وارد کانال مطالـ📖ـعه شوید ... ╭═══════๛- - - ┅ ╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
🌷 ویژه | بازجوی ساواک دوست دوران کودکی‌ام بود 🔹️ حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای مدظله از مبارزات دوران طاغوت و پیروزی انقلاب اسلامی ✏️ در سال ۱۳۴۲ شمسی برای تبلیغ در ایام ماه رمضان در اواخر زمستان به زاهدان رفتم که دوباره بازداشت شدم. بعد از بازجویی مرا بیرون بردند و سوار ماشین کردند و به خارج از شهر بردند. هوا تاریک و بسیار سرد بود. فهمیدم جایی که مرا برده‌اند پادگان نظامی است. مرا در بازداشتگاه نگهبانی انداختند. این میهمان جدید برای سربازان غیرمنتظره بود. سربازان از جای خود برخاستند و دور مرا گرفتند و با احترام به من سلام دادند. فرمانده سربازان وقتی آن رفتار را از افراد خود دید سریعاً مرا به مکانی انفرادی برد. صبح زود به مقر ساواک منتقل شدم. ✏️ در طی این مدت از من بازجویی شد که چند ساعت طول کشید. تعجب کردم وقتی دیدم که بازپرس از دوستان دوران کودکی من است و من در بازی‌های کودکانه‌ی او و برادرانش شرکت می‌کردم. پدر و برخی برادرانش از علما و سادات بودند. عصر بود که مرا به فرودگاه آوردند و به همراه دو مأمور در هواپیما نشاندند. بعداَ متوجه شدم که عازم تهران هستیم. این نخستین سفر من با هواپیما بود. در هواپیما به مسائل مختلفی می‌اندیشیدم. به آینده‌ی این نهضت اسلامی که برپا شده... به برپاکننده‌ی نهضت امام خمینی... به آینده‌ای که در انتظار من بود. 🖼 برگرفته از کتاب "" ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
🌷 ویژه | سکوت امام(ره) 🔹️ حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای مدظله از مبارزات دوران طاغوت و پیروزی انقلاب اسلامی ✏️ وقتی در مشهد بودم نام امام خمینی را شنیدم. ایشان آن زمان به «حاج آقا روح‌الله» معروف بودند و شهرت ایشان در میان طلاب به‌خاطر جدّیت در تدریس بود. هر طلبۀ جوانی که در درس جدیت و کوشایی داشت، مشتاق شرکت در دروس ایشان در حوزۀ قم بود. پس از آنکه در سال ۱۳۳۷ به قم رفتم در دروس اصول فقه امام شرکت کردم و این درس‌ها را طی شش سالی که قم بودم ادامه دادم. تا پیش از حرکت امام خمینی در سال ۱۳۴۱ هیچگونه نشانه‌ای از انقلابی‌بودن در ایشان مشاهده نمی‌شد. استادی جدّی بود با لباسی مرتب و فوق‌العاده تمیز.  ✏️ سر به زیر وارد جلسه درس می‌شد، به هیچ‌یک از طلاب نگاه نمی‌کرد، درس خود را با جدیت می‌‌داد، به پرسش‌ها و بحث‌های طلاب با دقت و توجه تمام پاسخ می‌گفت. اکنون که به آن روزها می‌اندیشم از سکوتی که این مرد پیش از اعلام نهضت خود داشت خیلی متعجّب می‌شوم. اعلامیه‌هایی که پس از آغاز نهضت صادر کرد، نشان می‌دهد که ایشان همچون آتش‌فشان خاموشی بوده که یکباره فوران کرده است. همواره گفته‌ام: ریاضت سکوت امام، یکی از بزرگ‌ترین ریاضت‌ها بوده. او مصداق کامل انسان مومن بود.  🖼 برگرفته از کتاب "" ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
🌷 ویژه | پسرم مرا نشناخت! 🔹️ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از مبارزات دوران طاغوت و پیروزی انقلاب اسلامی ✏️ در سال ۱۳۴۶ مجددا توسط ساواک بازداشت و زندانی شدم. یک روز پسرم مصطفی را که دو ساله بود به زندان آوردند. یکی از سربازان دوان‌دوان آمد و گفت پسر شما را آورده‌اند. ✏️ به درِ زندان نگاه انداختم دیدم یکی از افسران، مصطفی را بغل گرفته و به سوی من می‌آید. مصطفی را گرفتم و بوسیدم. کودک به‌علت اینکه مدتی طولانی از او دور بودم، مرا نشناخت؛ لذا با چهره‌ای گرفته و اخم‌کرده به من نگریست. سپس زد زیر گریه. ✏️ به‌شدت می‌گریست. نتوانستم او را آرام کنم. لذا او را دوباره به افسر دادم تا به همسرم و بقیه ـ که اجازۀ دیدار با من را نداشتند ـ بازگرداند. این امر به قدری مرا متاثّر ساخت که تا چند روز بعد نیز همچنان دل‌آزرده بودم. 🖼 برگرفته از کتاب "" ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
🌷 ویژه | مبارزه و همراهی همسر 🔹️ حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای مدظله العالی از مبارزات دوران طاغوت و پیروزی انقلاب اسلامی ✏️ با آن‌که خانه‌ ما بارها مورد یورش دژخیمان واقع شد، و با آن‌که من بارها در برابر او بازداشت شدم، و حتّی در نیمه‌شب که برای دستگیری من به خانه‌ ما ریختند، مورد ضرب و جرح واقع شدم، علیرغم همه‌ این‌ها، من هیچگاه ترسی یا ضعفی یا افسردگی و ملالتی در همسرم مشاهده نکردم. ✏️ با روحیّه‌ای عالی و قویّ در زندان به ملاقات من می‌آمد. در این ملاقات‌ها، به من اعتماد و اطمینان میداد. هرگز نشد وقتی من در زندان بودم، خبر ناراحت‌کننده‌ای به من بدهد. به یاد ندارم که مثلاً خبر بیماری یکی از فرزندان را به من داده باشد؛ یا مطلبی را که برایم ناخوشایند باشد، در‌باره‌ی خانواده و بستگان و والدین گفته باشد. ✏️ همچنین باید به صبر و شکیبایی فراوان او در تحمّل سختی و مشقّت زندگی در دوران پیش از انقلاب، و اصرار او بر ساده‌زیستی در دوران پس از انقلاب اسلامی اشاره کنم. Farsi.Khamenei.ir 🖼 برگرفته از کتاب "" ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
🌷 ویژه | دوستم از من فاصله می‌گرفت ... 🔹 حضرت آیت‌الله‌العظمی امام خامنه ای مدظله العالی از مبارزات دوران طاغوت و پیروزی انقلاب اسلامی ✏️ [در یکی از موارد بعد از آزادی از بازداشت ساواک] پس از بازگشت به منزل برای تشرّف به زیارت حضرت رضا(علیه‌السلام) و نماز در مسجد گوهرشاد به حرم رفتم. دیر وقت بود و صحن تقریباً خالی بود. از دور دو تن از دوستان و هم‌درس‌های خود را دیدم که با یکی از آن‌ها عُلقه خاصی دارم. ✏️ از این تصادف بسیار خوشحال شدم؛ زیرا انتظار نداشتم کسی را در آنجا ببینم. با شوق دیدار چهره‌هایی که زندان، میان من و آنها فاصله انداخته بود به سوی آن دو رفتم. انتظار داشتم آنها هم به محض دیدن من به سویم بیایند و بعد از این مدت جدایی از دیدار من خوشحال شوند. به طرف آن‌ها رفتم و نزدیکشان رسیدم. می‌خواستم سلام کنم که دیدم از من رو می‌گردانند. ✏️ گویی یکی از آن دو به دیگری گفته بود او اکنون از زندان خارج شده و شاید تحت نظر است پس از او دوری کنیم! این برخورد سخت مرا متأثر کرد. من این‌گونه برخوردها را از برخی روحانیون فراوان دیده‌ام در حالی که به‌عکس آن‌ها، جوانان اعم از طلاب علوم دینی و دانشجویان دانشگاه در مواقعی که به زندان می‌افتادم بیشتر دور مرا می‌گرفتند. 🖼 برگرفته از کتاب "" ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -