🌷🌷سلام و عرض ادب
خدمت همه دوستان بزرگوارم
خدایابماتوفیق ده تاازکسانی باشیم که حاصل دسترنج یکماه خود در رمضان را ازاین به بعدهم حفظ کنیم.
الهی آمین
🌺نمازوروزه تان قبول🌺
💐💐عیدتان مبارک💐💐
التماس دعا
ارادتمندشما
سیدعلی حسینی تبار
♾♾
#کانال_قرار_نوکری
🔻🔻🔻🔻
🆔 @ghararenokary
🔹السلام علیکم یا اهل بیت النبوه علیهم السلام
بارگزاری اشعار و نوحه های
شهادت حضرت حمزه سیدالشهدا علیه السلام و
رحلت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام
#حضرت_حمزه_سیدالشهدا_ع
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی_ع
#نوحه_شهادت_حضرت_حمزه_ع
#نوحه_حضرت_عبدالعظیم_ع
#زمینه_حضرت_عبدالعظیم_ع
#شور_حضرت_عبدالعظیم_ع
#شور_حضرت_حمزه_ع
#کانال_تخصصی_شعر_و_مداحی
#کانال_قرار_نوکری
🔻🔻🔻
🆔@ghararenokary
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی_ع
ما زائران صحن تو هستیم از قدیم
همسایگان شهر تو، یا سیدالکریم
مِهرت به جان مردم این مُلک، جا گرفت
با تو رواست، وادی ری را طلا گرفت
خواندی حدیث یار و روایات دلبری
با توست، نور موسوی و عطر عسکری
ای با جواد، همسخن! از جود او بخوان
با تشنگان نور، از آن ماهرو بخوان
ای باب علم، آن دل بابالجوادیات
با ما بگو از آنچه شنیدی ز هادیات
از دست او، تو جام کرامت گرفتهای
در معرفت، نشان ولایت گرفتهای
علمت، عظیم بوده و عشقت عظیمتر
سادات با کرم، حسنیها کریمتر
در بخشش و عطا، حسنیها سرآمدند
آیینهی کرامت آل محمدند
نامت گره به نام حسن خورده پس تمام
حاجت رواست، زائر این صحن، والسلام
گفتم حسن، هوای دلم دلبرانه شد
احساس شعر من، چقدَر مادرانه شد
ای زادهی مدینه! بخوان از هوای یاس
از کوچههای غمزده، از قبر ناشناس
باران اشک، کنج ضریحت چه دیدنی ست
در این حریم، روضه، دوچندان شنیدنی ست
عمری علم به دوش، شدی ناصر حسین
باید که زائر تو، شود زائر حسین
تهران بدون قلبهات آرامشی نداشت
«این شهر، بی وجود شما ارزشی نداشت» (۱)
گشتی طبیب، تا غم دل را دوا کنیم
تا خاک را به یک نظرت کیمیا کنیم
در این حریم، جَلد تو شد، یاکریم ما
بر ما بتاب، حضرت عبدالعظیم ما
شاها! محبتت به گدایان رسیده است
بگشای باز سفره، که مهمان رسیده است
همسایهات شدیم و چه زیباست سرنوشت
روزی که همنشین تو باشیم در بهشت
ءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءء
۱. تضمینی از غزل شاعر گرامی #امیرحسین_محمودپور
✍ #قاسم_صرافان
#کانال_تخصصی_شعر_و_مداحی
#کانال_قرار_نوکری
🔻🔻🔻🔻
🆔@ghararenokary
May 11
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی_ع
از بس که چون آبا و اجدادت کریمی
در کشورم معروف به عبدالعظیمی
تهران کنار تو صفایی تازه دارد
شکرخدا که در دل ایران مقیمی
سخت است داغ دوری اما بازهم شکر
چون کربلای مردم ما از قدیمی
شبهای جمعه با دم؛ یاربِّ یارب
در حال خوب زائران خود سهیمی
حال و هوای شهر بهتر میشود تا
از جانب کوی تو میآید نسیمی
ای صحنهای مرقدت علامهپرور
غار حرا هستی تو یا طور کلیمی؟
گاهی برایت شکوه میآریم، چون که
با هر دل غمدیدهای هستی صمیمی
هرچند جد اطهر تو بیحرم ماند
اما خداراشکر تو صاحب حریمی
✍ #مجتبی_خرسندی
#کانال_تخصصی_شعر_و_مداحی
#کانال_قرار_نوکری
🔻🔻🔻🔻
🆔@ghararenokary
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی_ع
نام گرامیاش اگر عبدالعظیم بود
عبد خدای بود و مقامش عظیم بود
گر از کرامتش همه کس فیض میبرد
از نسل خاندان امامی کریم بود
عطر حدیث آل رسول از لبش چکید
در مکتب فضیلت و تقوا فهیم بود
تنها نبود پیک خوشالحان باغ عشق
پرهیزگار و عابد و زاهد، حکیم بود
آموخت درس بندگی از اهلبیت نور
محبوب پیشگاه خدای علیم بود
غیر از خدا نداشت نیازی به هیچکس
در عمر خویش صاحب طبعی سلیم بود
لبخند مهربانی و گرمش چو آفتاب
دست نوازشی به سر هر یتیم بود
گلسیرتان عشق به مدحش سرودهاند
اخلاق او لطیفتر از هر نسیم بود
پیوسته او به منزل مقصود میرسید
زیرا صراط زندگیاش مستقیم بود
هفتاد و نُه بهار ز عمرش گذشت و باز
در سایۀ امید و ولایت مقیم بود
پروانۀ بهشت به دستش دهد خدا
هر کس که زائر حرم این کریم بود
هر کس که رو نمود بر این آستانه گفت
این بوستان عشق، بهشتیشمیم بود
عبد حقیرِ اوست «وفایی» اگر چه باز
دل در جوار حضرت عبدالعظیم بود
✍ #سیدهاشم_وفایی
#کانال_تخصصی_شعر_و_مداحی
#کانال_قرار_نوکری
🔻🔻🔻🔻
🆔@ghararenokary
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی_ع
امامزادهی ری مُلک واجب التعظیم
سلام قبلهی شهرم، سلام عبدالعظیم
سلامِ ما به حسینیترین حسینیه
سلام بر حرمت اولین حسینیه
به کوریِ همهی ابنسعدها دیدیم
نصیبِ آل حسن شد تمامِ گندمِ ری
از آن زمان که رسیدی به کشور زهرا
خوشا به مردم ایران خوشا به مردم ری
من از کنار ضریحت به کربلا رفتم
که بوی سیب حسین است با تبسم ری
هوای مسلمیه داری و به یادم هست
صدای گریه کنان در شبِ تلاطم ری
نوشتهاند که از روزگار غم دیدی
روایت است شما هم هزار غم دیدی
روایت است به نَقلی که نالهها کردی
حسین گفتی و رِی را تو کربلا کربلا کردی
غریبِ شهر پُر از غربتِ مدینه شدی
روایت است که مسمومِ زهرِ کینه شدی
تو زهر خوردی و آتش به سینهات انداخت
به خاکِ رِی نه به خاکِ مدینهات انداخت
شبیهِ جدِّ خودت شعلهور شدی آقا
غریب بودی و خونینجگر شدی آقا
شبیهِ جدِّ خودت نه که او شبیه نداشت
تو داشتی و شبیهت حسن ضریح نداشت
ضریح داری و پیرِ کرم ندارد آه
هنوز جد غریبت حرم ندارد آه
نوشتهاند مقاتل که سینه چاک شدی
تو زنده بودی و ای وای زیر خاک شدی
نصیب روضهی تو روضههای دیرین شد
تو زنده بودی و دیدی که سینه سنگین شد
برای یاری تو هیچکس نمیآید
مکن دوباره تقلا، نفس نمیآید
دوباره رو به حسینت سلام کردی وای
تو دست و پا نزدی و تمام کردی وای
*در برخی از مقاتل آمده حضرت با جور و ظلم ؛ سرانجام زنده به گور و شهید میشوند.
✍ #حسن_لطفی
#کانال_تخصصی_شعر_و_مداحی
#کانال_قرار_نوکری
🔻🔻🔻
🆔@ghararenokary
#حضرت_حمزه_سیدالشهدا_ع
گفت احمد به صد بیانِ جلی
نرسد کس به گردِ پای علی
گرچه پروانه اهل پروا نیست
هیچکس را قیاس با ما نیست
گرچه شیر خدا علی یکتاست
لاجرم نیز، حمزه شیر خداست
حمزه از جلوههای حیِ جلیست
به جلالش قسم که محوِ علیست
حکمتِ غزوهی اُحد اینجاست
حمزه از شیعیانِ این مولاست
مِیمنه، با علی شناسا بود
مِیسره، حمزه را پذیرا بود
در اُحد بود، این دو را یک رو
هیبتِ هر دو خارِ چشمِ عدو
یل یلانِ قریش چون دیدند...
حمزه را با علی، هراسیدند
تا طنینِ رجز، به جبهه فتاد
به بدنها تمام، لرزه فتاد
ذوالفقارِ علی، چه غوغا کرد
"لا فتی" عرش را مصلا کرد
با صدای ندای حیِ وَدود
همهی اهلِ آسمان به سجود
رزمِ حیدر پر از حماسهی نور
رزمِ حمزه سراسرش پرشور
از یسار و یمین، جبین میریخت
دست و سرها، روی زمین میریخت
اتحادِ سپاهِ پیغمبر
کار را بُرد تا دَمِ آخر
در میان تلاطمی پرشور
لشکرِ دین، گرفت زنگِ غرور
ناگهان رو به غفلت آوردند
رو به سوی غنیمت آوردند
چونکه شد لشکرِ خدا سرمست
رفت پس، تنگهی اُحد از دست
غصه در جانِ مرتضی پیچید
خبرِ قتلِ مصطفی پیچید
به دروغ از شهادتش گفتند
شُبهه را تا به غایتش گفتند
همه سو را غبارِ فتنه گرفت
چه بگویم که کارِ فتنه گرفت
مکرِ دشمن به قلبِ حمزه رسید
جگرش را هجومِ نیزه درید
در برَش آمده جگرخواری
مُثله شد پیکرش ز بَد کاری
خبرش جبهه را پریشان کرد
مصطفی را ز داغ، گریان کرد
جسم را با عبای خود پوشاند
روضهی حمزه را خودش میخواند
کاش این لحظه خواهرش نرسد
خواهرش پیش پیکرش نرسد
**
من بمیرم، به نینوا چه گذشت؟
بر تنِ شاهِ کربلا چه گذشت؟
وایِ من از برادرِ زینب
کشته شد در برابرِ زینب
تنِ بی سر فتاده در گودال
زیرِ سمِ ستور شد پامال
خواهر آمد کنار این پیکر
دید جسمِ برادرش بی سر
چون به دامن نشد، نهد سرِ او
خم شد و بوسه زد به حنجر او
گفت جانا، بگو سرِ تو کجاست
چقدر جای نعلِ اسب اینجاست
رفت از هوش و خود به هوش آمد
نالهی مادرش، بگوش آمد
نالهی "یابُنَیَّ" غوغا کرد
روضه را تا همیشه برپا کرد
✍ #محمود_ژولیده
#کانال_تخصصی_شعر_و_مداحی
#کانال_قرار_نوکری
🔻🔻🔻🔻🔻
🆔@ghararenokary