#حضرت_زهرا_س_مدح
هرچند درک فاطمه برتر ز فهم ماست
در حشر از عذاب خدا شیعه اش رهاست
روشن ترین تجلی دنیایی دعاست
وقتی که کعبه دامنش از دست ما جداست
زهرا به جای ما به دعا ایستاده است
توحید نام دیگر این خانواده است
@ghararenokary
آن کس که قدر او زده تقدیر را ورق
خیرش همیشه حایل «من شر ما خلق»
با هر نماز نافله اش میدمد شفق
از نور آمده است و بنی آدم از علق
بالاترین ستارهی افلاک فاطمه است
رکن نخست و محور لولاک فاطمه است
زهرا نبود سورهی کوثر نداشتیم
نوری میان ظلمت محشر نداشتیم
حیدر نداشتیم و پیمبر نداشتیم
در آفرینش اسوهی مادر نداشتیم
با اینکه نیست ذات خداوند را بدل
زهرا دلیل خلق جهان بود از ازل
قرآن ناطق است ولی در حجاب راز
«حتی تورمت قدماها» ست در نماز
پیچیده در قنوت شبش ناز با نیاز
دستش فقط به سمت خدا میشود دراز
وقتی غذای خانهی او دیر میشود
صد سفره از بهشت سرازیر میشود
@ghararenokary
هم شأن شانه های بلندش فلک نبود
در مالکیت فدکش نیز شک نبود
ای قوم این که پاسخ نان و نمک نبود
مزد دعای خیر هجوم و کتک نبود
با نیت کمک به عزاداری اش روید
هیزم نه! با گلاب به دلداری اش روید
شاعر: #احمد_حیدری
@ghararenokary
#امیرالمومنین_ع_مدح
کسی که سورهٔ توحید در لباس بشر شد
کسی که از جبروتش جبین معرکه تر شد
هزار نافله خواندم رخش برات سحر شد
خبر گرفتم از آیات و او جواب خبر شد
بگو به منکر او زندگیت ختم به شر شد
@hosenih
خدا شبیه علی محرمی به راز ندارد
و کعبه جز به روی او نگاه باز ندارد
ز قبل مبعث هم روز بی نماز ندارد
علی به مدحت ما شاعران نیاز ندارد
هزار شکر که اینسان از او به شعر نظر شد
قرار بود که از کعبه پرده ای بگشاید
قراربود چو بت رفت از آن فرشته درآید
فرشته ای که جهان را خودِ بهشت نماید
شکفته شد دل کعبه بدون شاید و باید
چنان انار ترک خورده ای که عین شکر شد
کسی شبیه علی خطبهی فصیح ندارد
شراب ناب به پیمانهی ضریح ندارد
میان می زدگان اینقدر ذبیح ندارد
علی شبیه خدایش شده شبیه ندارد
خدا تجلی خود کرد و ذات «فیه ظهر» شد
اگر که سایهی شمشیر او به ماه بیفتد
میان لشگر شب جوی خون به راه بیفتد
گذار درد و دلش نیز اگر به چاه بیفتد
ز نخل ها همگی میوه های آه بیفتد
خبر ز راز علی داشت نخل اگر که نفر شد
اگرچه پیش سلونی سوال ساده نکردم
بر آستان اجابت دعا اعاده نکردم
هنوز ناد علی را که استفاده نکردم
خراب طرح ضریحم که میل باده نکردم
همین که دور علی گشت لب دومرتبه تر شد
@hosenih
سلام میکنم از چشم تا جواب ببینم
میان پلک تر اورا به قاب آب ببینم
قرار نیست دم قبض روح عذاب ببینم
به خاک سر بگذارم که بوتراب ببینم
که عمر پای همین لحظهی وصال به سر شد
شاعر: #احمد_حیدری
@ghararenokary
#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_س_مدح_و_وفات
باید از ذات تو آموخت فقط باور را
دید در آینه ی چشمه ی تو کوثر را
تو همانی که کمی قبل رسالت حتی
خواند بیت غزل بعثت پیغمبر را
چه نیازی است که از مرتبه ات دم بزنیم
فقط این بس که تو مادر شده ای مادر را
مادر مادر سادات به نورت سوگند
برکت توست که بر سجده گذارم سر را
چه نمازیست نمازی که به چشمش یکجا
دیده نفس نبوی را و تو و حیدر را
شرح این لحظه پر شور شنیدن دارد
این همه نور به یک آینه دیدن دارد
@hosenih
ای که خورشید در این آینه حیران شماست
آسمان کودک مستوجب احسان شماست
پسر مریم اگر گشت مسلمان نبی
شخص مریم به گمانم که مسلمان شماست
کاملا اشرف زنهای قریشی بانو
کیست آن مرد که اندازه برهان شماست؟
هیچ کس قبل نبی اهل حریم تو نبود
این خودش مدرک عذرایی دامان شماست
شجر طیبه هم را که همه میدانند
که گل سرسبدش برکت گلدان شماست
بی سبب نیست به این مرتبه خوشنام شدی
بانوی وحی شدی مادر اسلام شدی
@hosenih
بعد پرواز تو غم بر دل طه مانده
اشک در آینه صورت زهرا مانده
مادر فاطمه جایت چقدر خالی بود
که ببینی گل تو پشت دری جا مانده
کاش بودی که حسن پیش تو اشکی میریخت
از همان کوچه و آن لحظه ی تنها مانده
ارغوانی شدن صورت و درد بازو
روضه هایی است که از ام ابیها مانده
نفسی سرد نشد آتش این غم هرگز
داغ این واقعه در سینه ی دریا مانده
اسم آب آمد و آمد به لبانم ناگاه
به فدای لب خشک تو ابا عبدالله
شاعر: #احمد_حیدری
@ghararenokary
#امیرالمومنین_ع_مدح
کسی که سورهٔ توحید در لباس بشر شد
کسی که از جبروتش جبین معرکه تر شد
هزار نافله خواندم رخش برات سحر شد
خبر گرفتم از آیات و او جواب خبر شد
بگو به منکر او زندگیت ختم به شر شد
@hosenih
خدا شبیه علی محرمی به راز ندارد
و کعبه جز به روی او نگاه باز ندارد
ز قبل مبعث هم روز بی نماز ندارد
علی به مدحت ما شاعران نیاز ندارد
هزار شکر که اینسان از او به شعر نظر شد
قرار بود که از کعبه پرده ای بگشاید
قراربود چو بت رفت از آن فرشته درآید
فرشته ای که جهان را خودِ بهشت نماید
شکفته شد دل کعبه بدون شاید و باید
چنان انار ترک خورده ای که عین شکر شد
کسی شبیه علی خطبهی فصیح ندارد
شراب ناب به پیمانهی ضریح ندارد
میان می زدگان اینقدر ذبیح ندارد
علی شبیه خدایش شده شبیه ندارد
خدا تجلی خود کرد و ذات «فیه ظهر» شد
اگر که سایهی شمشیر او به ماه بیفتد
میان لشگر شب جوی خون به راه بیفتد
گذار درد و دلش نیز اگر به چاه بیفتد
ز نخل ها همگی میوه های آه بیفتد
خبر ز راز علی داشت نخل اگر که نفر شد
اگرچه پیش سلونی سوال ساده نکردم
بر آستان اجابت دعا اعاده نکردم
هنوز ناد علی را که استفاده نکردم
خراب طرح ضریحم که میل باده نکردم
همین که دور علی گشت لب دومرتبه تر شد
@hosenih
سلام میکنم از چشم تا جواب ببینم
میان پلک تر اورا به قاب آب ببینم
قرار نیست دم قبض روح عذاب ببینم
به خاک سر بگذارم که بوتراب ببینم
که عمر پای همین لحظهی وصال به سر شد
شاعر: #احمد_حیدری
@ghararenokary
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
ملک قنداقه اش را با شکوه محشر آورده
و گل از خاک پای شاهزاده سر در آورده
برای شاخه ی سدره خدا برگ و بر آورده
گمانم نسل زهرا باز هم پیغمبر آورده
و بعد از لؤلؤ و مرجان، خدا یک گوهر آورده
همان که مات خود کرده است ماه آسمانی را
به لبخندش دو چندان کرده شوق زندگانی را
محبت را سیادت را رسول مهربانی را
علم کرده است در تاریخ مفهوم جوانی را
که حرفی از تمام حرف ها زیباتر آورده
زمین از ابر رحمت موج زد مانند دریا شد
دم عیسی بن مریم باد زلف این مسیحا شد
نبی بعد نبی در احترام مقدمش پا شد
حواس عرش محو دست های ام لیلا شد
همان دستی که ماهی چون علی اکبر آورده
علی روح جوانی شد که غم از پیر میگیرد
که خورشید از نگاهش نور عالم گیر میگیرد
وقار از راه رفتن های او تأثیر میگیرد
اذان روزی سه نوبت از لبش تکبیر میگیرد
که اسلام از لبان او اذانی دیگر آورده
پس از خورشید تشنه میشود مهتاب هم تشنه
برای دیدن لبهای تو شد آب هم تشنه
زبان میگفت گشته مثل تو ارباب هم تشنه
از آن داغی که شد گهواره ی بی تاب هم تشنه
ببخش این شعر ها را که فقط چشم تر آورده
شاعر: #احمد_حیدری
@ghararenokary
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا علیه السلام
#اعلام_برنامه
#جشن_شب_میلاد
#یا_امام_رضا
#سید_علی_حسینی_تبار
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
پیش پای من اگرچه راه غیر از چاه نیست
شکر، اما دستم از دامان تو کوتاه نیست
از زمانی که پیاده تا حریمت آمدم
تازه دیدم تا بهشت آنقدرها هم راه نیست
گنبدت خورشید تابانیست در شبهای شهر
آنقَدَر که در غزلها صحبتی از ماه نیست
گاه و بیگاه آمدن یا گاهگاهی آمدن
هیچکس نشنیده از دربانِ اینجا "شاه نیست"
پنجره فولادِ تو طوری گره وا میکند
که ضریحت نیز از غمهای ما آگاه نیست
اشکهای شوق بر مژگان جارو شاهدست
هیچ کاری در حرم همراه با اکراه نیست
در زیارتنامههایت مهربانی جاری است
هیچ یک اما به خوبیِ امین الله نیست
✍ #احمد_حیدری
@ghararenokary