بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_رضا_ع_مدح_و_شهادت
#روح_الله_قناعتیان
▶️
دلی که در تب و تابت نسوخت جز گل نیست
سری که پای رکابت نبود ، عاقل نیست
به کُنه ِ مدح تو ، دستم نمی رسد هرگز
هنوز درک من از وصف عشق کامل نیست
@hosenih
تو عـاشقـانه ی من را ، برای خود بردار
اگر چه مثل غزل های خوب "بیدل" نیست
به زخم ِ شعر من آقا ، کمی نمک بزنید
قصیده های من اصلاً ردیف "دعبل" نیست
قبول اینکه جگر پاره گشته ای از سم
قبول اینکه سمی بدتر از هلاهل نیست
کشید خواهرتان رنج ِ "ساوه" را امّا …
به شام داغ دل عمه ات مُعادل نیست
هزار روضه اگر روضه خوان بخواند باز
هنوز مثل اسیری و زخم محمل نیست
به عزت و عظمت آمدند "بیت النور"
بدست ِ دختر زهرا ولی سلاسِل نیست
کنار جسم حـسین تو خنده می کردند…
کنار نیزه که جای ِ کشیدن کِل نیست
خوشم که رأس تو را ، از قفا کسی نبرید
خوشم که حنجره ات زیر تیغ قاتل نیست
عزیز فاطمه ، « شَیبُ الْخَضیبِ» افتاده
خوشا که روی شما «بِالدِّمٰا مُرَّمِل» نیست
قسم به سوز دل مادرت ، که ظرفیت ِ
مصائب ِ سر بر نیزه، در مقاتل نیست
@hosenih
( بلند مرتبه شاهی ، ز صدر زین افتاد )
نه ، سوز این غزل اصلأ شبیه "مُقبِل" نیست
عروض و وزن غزل را به هم زدی گفتی !
_«اِنْ کُنتَ بـٰاکیٱ فـَبکـٰا عـَلیَ الحُسین»
⏹
@ghararenokary
#امام_رضا_ع_مدح_و_شهادت
خوشم از رعایای شمس الشموسم
گرفتار عشق انیس النفوسم
کجا بی پناهم در این وادی عشق
پناهنده ی لطف سلطان طوسم
اگر بدترین بنده باشم که هستم
میان حریمش سراپا خلوصم
شفا می دهد خاک روی لبانم
اگر خاک صحن رضا را ببوسم
ز بس با شراب محبت عجینم
بدون محبت خمارم، عبوسم
دهان وا نکردم به مدح بزرگی
فقط حرف سلطان شود، چاپلوسم
امیر عطوفم سلامٌ علیکم
امام رئوفم سلامٌ علیکم
@hosenih
چه خوب است پشت و پناهم تو هستی
همیشه فقط تکیه گاهم تو هستی
اگر رو سپیدم غلام تو هستم
امیدم اگر رو سیاهم تو هستی
چه پیوند خوبی است بین من و تو
منم رعیت و پادشاهم تو هستی
کسی که برایم نموده همیشه
بساط دعا را فراهم، تو هستی
نمی خواهم از تو به غیر از خودت را
تمنای اشک نگاهم تو هستی
جنون من از حد گذشت و پس از این
تمام ثواب و گناهم تو هستی
خودت تا به مشهد دلم را کشاندی
غبار دلم را به لطفت تکاندی
@hosenih
به این دل که پر زد سویت عاشقانه
بده گوشه ای از حرم آشیانه
رضاجان، رضاجان، رضاجان، رضاجان
شده ذکر تسبیح مان دانه دانه
رسیده به ما عشق، سینه به سینه
کشیدیم این بار، شانه به شانه
نوای مرا می خری از کرامت
میان نواهای نقاره خانه
ز بس جامعه خوانده ام، هر فرازش
شده بین آب و گلم جاودانه
رئوفی و طاقت نداری ببینی
شود اشک چشم گدایی روانه
به من دل بریدن نمی آید اصلا
به تو راندن من نمی آید اصلا
@hosenih
دلت را شکسته گناه زیادم
ولی آمدم، پشت باب الجوادم
زمین خورده ام من، ولی با نگاهت
به شوق طواف حرم ایستادم
همیشه زدم بوسه بر آستانت
سرم را به خاک سرایت نهادم
بزرگانِ خدامِ صحنِ شمایند
خلیل و سلیمان و یعقوب و آدم
تو عیسی دمی؟! نه... به قرآن قسم که
مسیح است در معجزاتش رضا دم
زمانی که جان می رسد بر دهانم
بیا و برس آن دقیقه به دادم
چه کم می شود از تو من را بخوانی؟
مرا مثل سلمانی خود بدانی؟
@hosenih
امان از دمی که مصیبت چشیدی
زمین خوردی اما زمین را ندیدی
اباصلت بر صورتش زد همین که
عبا را به روی سر خود کشیدی
چه تکرار سختی است در بین کوچه
نشستی... دویدی... نشستی... دویدی...
الا ای امیری که شمس الشموسی
چه خاکی شدی تا به حجره رسیدی
لبت تشنه بود و چنان اشک شمعی
به یاد غریبی جدت چکیدی
خودت روضه خواندی که ای شمر ملعون
لبِ تشنه جد مرا سر بریدی
چه خوب است در لحظه ی احتضارت
جواد الائمه رسیده کنارت
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
@ghararenokary