#امام_زمان_عج
#نیمه_شعبان
#ترکیب_بند
عطری وزید و چاک گریبان درست شد
دستی کشید و زلف پریشان درست شد
جایی نبود سجدهی ما را جلا دهد
شهرِ نجف بناشد و ایوان درست شد
گفتند یاعلی به گل ما ، نفس کشید
گفتند یاعلی به لب ای جان درست شد
خود نان خشک خورد به ما نان گرم داد
این زندگی به لطف کریمان درست شد
قدری غبارِ راه علی را فرشته بُرد
بین عجم قبیلهی سلمان درست شد
میخواست حق به لشکر موعود جان دهد
از آن به بعد کشور ایران درست شد
همسایگی خانهی زهرا به ما رسید
از آن زمان که نیمهشعبان درست شد
بر سینهام به روی لبم بر جبین علی است
سوگند بر علی که شب آخرین علی است
ای قامتت قیامت محشر شناسها
شیرینترین حلاوت شکر شناسها
فهمیدهاند نظم کواکب به دست توست
در سجدهاند رو به تو اخترشناسها
آهی کشید احمد و فرمود میرسد
آن قبلهی تمامِ پیمبر شناسها
وقتی که ذوالفقار سرِ شانه می نهی
حیران شوند دیدهی حیدر شناسها*
بر روی بازوی تو جهان چرخ میزند
حق را بده به حیرت خیبر شناسها
ای فاتح مدینه و مکه قدم بزن
تا سر نهند هر قدمت سرشناسها
یک ابرویت برای فتوحات کافی است
سوگند بر تجارب خنجر شناسها
وقت تقاص شد جگر ما خنک کنید
تا حظ کنند جملهی کافر شناسها
ای ذوالفقار گَرد رویت را تکان بده
منجی رسیده است علی را نشان بده
ای از نفس نفستر و از جان عزیزتر
از خون برای هر رگِ ایران عزیزتر
فرموده است حضرت صادق :خَدَمتُه*
از شأن هم برای امامان عزیزتر
دستش به سر گذاشت و به پاخواست پس تویی
ازجان برای شاهِ خراسان عزیزتر
از لقمهای که خورد به سائل کریم داد
از خویشتن برای تو مهمان عزیزتر
آلوده دامنیم گرچه ولی گفتهای به ما
از عابد است چشم پشیمان عزیزتر
یعقوب از انتظار دو چشمان خویش داد
چشمش عزیز و یوسفش از آن عزیزتر
گو باد بویِ پیرهنت را بیاورد
ای از هزار یوسف کنعان عزیزتر
جز تو پناه گرچه به عالم نداشتیم
ما را ببخش پای شما کم گذاشتم
سرد است بی تو گرمی خردادهای ما
آتش بزن به سردی پولادهای ما
از یاد برده گرچه تو را کوچههای شهر
ای مثل جان نرفتهای از یادهای ما
تقصیر کیست اگر که تو را یاد بردهاند
تقصیر کیست جز من و بیدادهای ما
از ما بگیر سستی و افسردگی و يأس
شوری که بشکند شب غمبادهای ما
ما با تو تا به آخر این راه ماندهایم
با این ولیاست ، همت فریادهای ما
سر خَم نکردهایم به دشمن ، دلیل ماست
سجیل و قدر و فاتح و صیادهای ما
دشمن بمیر ، بازی خود رو نکردهایم
چیزی که نیست قدرت پهبادهای ما
بتهای کعبه را به ظهورت خراب کن
ما امتحان شدیم روی ما حساب کن
آقای اشک ، بی کس و تنها چه میکنی
شبها کنار تربت زهرا چه میکنی
حتی هنوز بعد هزار و دویست سال
با اشکِ صبح و گریهی اعشاء چه میکنی
گفتند از کدام غم آقا به صبح و شام
این چشم را شبیه به دریاچه میکنی
گفتی که از مصیبت ناموس کربلا
گفتیم وای که با ما چه میکنی
دنبال نیزه عمهی سادات ناله زد
کنج تنور یا به کلیسا چه میکنی
" ای جان من به نیزهی اعدا چه میکنی؟
آغوش ماست جای تو ، آنجا چه میکنی؟
دیشب به یاد روی تو بودم ندا رسید
او پیش مادر است،تو تنها چه میکنی؟"
جز آفتاب سایهای بر سر نداشتم
تقصیر من نبود برادر نداشتم
*اشاره به حدیث امام حسین ع
یضع سیفه علی عاتقه ثمانیة اشهر
*اشاره به بیان امام صادق ع
لَوْ أَدْرَکْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَیامَ حَیاتِی
*وضع الرضا(ع) یده علی رأسه وتواضع قائما ودعا له بالفرج"
#حسن_لطفی
#امام_زمان_عج_مدح_و_ولادت
#کانال_قرار_نوکری
#کانال_تخصصی_شعر_و_مداحی
🆔@ghararenokary
#امام_زمان_عج_ولادت
باز دل، چلّهنشینِ حرمِ راز شدهست
مرغِ شب با نفس صبح، همآواز شدهست
باز با دست سحر، پنجرهها باز شدهست
باز فصلِ سفرِ چلچله آغاز شدهست
با نسیمی که به دلجویی من میآید
باز عطر گل نرگس ز چمن میآید
این گل لاله، که زیبایی بیحدّ دارد
در چمن تازگی و لطف مجدّد دارد
نکْهت فاطمه و عطر محمّد دارد
آفرینش به لبش، ذکر خوشآمد دارد
این گل سرخ، که از گلبن توحید شکفت
هر که دیدش، «زَهَقَ الباطِلُ و جاءَ الحَق» گفت
جلوۀ «وَالقمر» و آیت «وَالعصر» آمد
رحمت واسعۀ بیحد و بیحصر آمد
فتح نزدیک شد و، زمزمۀ نصر آمد
کارفرمای دوعالم، ولیِ عصر آمد
گرچه در خوشدلی فاطمه، تردیدی نیست
زادروز پسرش هست، ولی عیدی نیست
چه بگویم که مرا عقدۀ عالَم به گلوست
داستان من و غم، خاطرۀ سنگ و سبوست
کی شود پرده به یک سو رَوَد از چهرۀ دوست
«آن سفر کرده که صد قافله دل، همره اوست»
عید روزیست، که بارد به جهان ابرِ کَرم
مصلح کل بزند تکیه به دیوارِ حرم
عید روزیست، که آفاق گلِ نور شود
از جهان، سایۀ بیدادگران دور شود
روز نابودی تزویر و زر و زور شود
یعنی از پرتو موسی، همه جا طور شود
عید روزیست، که آفاق منوّر گردد
باغ سرسبز شود، باز ورق برگردد
عید روزیست، که دلها شود از غصه جدا
روز آغاز ثمربخشی خون شهدا
برسد پرتو روشنگر مصباح هدی
تکیه بر کعبه زند منتقم خون خدا
بشنود گوش فلک، صوت خوش تکبیرش
دولت عدل شود، دولت عالمگیرش
عید روزیست، که با عشق، همآهنگ شود
عرصه بر تهمت و تزویر و ریا تنگ شود
نرم، چون آب، دلِ سختتر از سنگ شود
باغ سرسبز و نشاطآور و گلرنگ شود
عید روزیست، که ایمان و امان تازه شود
یک چمن لالۀ پرپر شده، شیرازه شود
ای که جبریل امین، پیک پیامآور توست
ای که عیسای نبی، روز فرج، یاور توست
سرمۀ چشم ملائک، همه خاک در توست
چشم بر راه ظهورت به خدا، مادر توست
تو بیا! تا غم عالم، همه از دل برود
کشتی از دامن توفان، سوی ساحل برود
✍ #محمدجواد_غفورزاده
#امام_زمان_عج_مدح_و_ولادت
#کانال_قرار_نوکری
#کانال_تخصصی_شعر_و_مداحی
🆔@ghararenokary