#امام_موسی_کاظم_ع_مدح_و_مناجات
من که جلد بام شاه مشهدم
دست بر دامان پُر مهرش زدم
نان خوبان میخورم گرچه بدم
(مَن اَراد الله) خواندم آمدم
سفره دار ما گدایان السلام
کاظمین الغیظِ قرآن السلام
هرکجا سخت آمده دنیا به ما
گوشه چشمی کردی ای آقا به ما
یک علی دادی ویک زهرا به ما
جور شد پس فیض دقُّ الباب ما
گرچه دورم ای صفای کاظمین
طوس و قم دارد هوای کاظمین
@hosenih
گریه آوردم که خوشحالم کنی
میشود آیا سبک بالم کنی..
گر نشد صَفْوانِ جمالم کنی..
راضیم براینکه حمالم کنی
دلخوشم حمال کوی دلبرم
بار زُوار شما را میبرم
تا نظر سمت کلافی میکنی
بر گلیمت عرش بافی میکنی
خوش بدیها را تلافی میکنی
بُشر مُطرب را تو حافی میکنی
کاش ای آقا که ذره پروری
یک سحر از کوچهی ما بگذری
بندهی نفسیم ایمانی بده
نسخهی فوری درمانی بده
یاد ما رسم مسلمانی بده
سفره را وا کن به ما نانی بده
انبیا هم مثل ما پشت درند
نان خشکت را تبرک میبرند
@hosenih
ای فدای اشکهای جاری ات
داغ بر دل شد شب از بیداری ات
بین آن بیتوته ی اجباری ات
دادْ زندانبان عجب دلداری ات
یا مُخَلِّص گفتی و دلْ زار شد
مادرت بالا سرت تبدار شد
هرکس آمد رد شد از روی عبا
وای من ماندی به زیر دست و پا
زیر لب گفتی امان از کربلا
ذبح شد جدِّ غریبم بی هوا
تا سواران بین خیمه تاختند
عمه جانم را زمین انداختند
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
@ghararenokary
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_موسی_کاظم_ع_مدح_و_مناجات
#محمدجواد_غفورزاده
▶️
ای بنای حرم عدل و امان را بانی
ای ز انوارِ تو، آفاق همه نورانی
ای تو در مکرمت و جود، نبی را مانند
ای تو در منزلت و قدر، علی را ثانی
تو اَمینُاللَّهی و بر درِ بیتُالشَّرَفت
هست جبریل امین را شرف دربانی
آن جمال ملکوتی که تو داری، به مَلَک،
از تماشای رُخت دست دهد حیرانی
تویی آن جلوه که تابید به موسی در طور
تو مسیحایی و داری نفسی رحمانی
@hosenih
تویی آن نوح، که خود روح نجاتی، هر گاه،
گیتی از سیل حوادث بشود توفانی
گردش چشم تو و گردش افلاک یکیست
نکند چرخ ز فرمان تو نافرمانی..
که گمان داشت که با آن همه تشريف و جلال
یوسف فاطمه یک عمر شود زندانی؟
آب شد شمع وجود تو و خون شد جگرت
آه از ظلمت زندان و شب ظلمانی
از هجوم غم و اندوه به تنگ آمده بود
روح قدسیِ تو در کالبد انسانی
جان فدایت که به يک عطف نظر زنده کنی
در دل و جان جهان عاطفۀ عرفانی
از لب لعل تو، انوار هدایت جاریست
ای سحاب کرمت، در همهجا بارانی
ای کلامُ اللَّه ناطق که تو را میخوانند
شجر طیبه در معرفت قرآنی
حبس و تبعید به فتوای تو محبوبتر است،
از قبول ستم و سلطۀ بیایمانی
بر در قاضی حاجات مناجاتکنان
عرض حاجت بری ای سجدۀ تو طولانی
آفتابی و سفر میکنی از شرق به غرب
عجب از صبر تو در سایۀ سرگردانی
به پریشانی تو دجلۀ بغداد گریست
ای نصیب تو همه بیسر و بیسامانی
اهرمن گرچه بسی بهر فنایت کوشید
نشود جلوۀ انوار الهی، فانی
شاهد مکتب توحیدی و در راه هدف
بِاَبی اَنت و اُمّی که شدی قربانی
تا مرا رخصت پابوس تو قسمت نشود
منم و دست و گریبانِ غمی پنهانی..
@hosenih
«گر چه دوريم به یاد تو سخن میگوییم
بُعد منزل نبود در سفر روحانی»
با تولّای تو، تا گلبن طبعم گل کرد
عوض گریه کند دیده گلابافشانی
به بَرَت آمدهام، تا ببرم فیضی از آن
جذبۀ معنوی و جاذبۀ روحانی
چه بخواهم؟ که تو خود حال مرا میبینی
چه بگویم؟ که تو خود درد مرا میدانی
نظری کن که «شفق» مُحرم کوی تو شود
ای بنای حرم عدل و امان را بانی!
⏹
@ghararenokary