21.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به مناسبت هفته جوانی جمعیت
اهداء بستههای مادرانه ( چشم روشنی تولد فرزندان چهارم)
#ورامین
۱۴۰۴/۲/۲۹
https://eitaa.com/sarmayehhayezendegi
«باید دنبال پرچمت تا ابد رفت....»
روایت #مهدخت از یک #نقش_آفرینی برای #رییس_جمهور_شهید و یارانش از استان #تهران شهر #ورامین:
برای اینکه کاری از جنس خدمت کرده باشیم، با دوستان هم خوابگاهیی تصمیم گرفتیم کفش های همه ی اتاق هارو وقتی بچهها خوابیدن جفت کنیم. و برگه ای بچسبونیم روی در اتاق ها با این مضمون که این کارمون نذر شهدای خدمته
#کاغذهای_سخنگو
#دخترانه_برای_خادم_ملت
#چله_خدمت
#شهید_جمهور
🌐www.rastadot.ir/khadem8
🌹 قرارگاه شهدای مدافع حرم 🌹
https://eitaa.com/joinchat/2839674880C36ec351e59
14.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ضبط نماهنگ زیبای " بی نقاب " ✌️❤️
🟢 نسل جدید بچه های دیار ۱۵ خرداد تا زمان ظهور امام عصر(عج)، 💯 پای انقلاب می مونن 💪
انتشار به زودی ...
#با_ما_همراه_باشید
#سرود #ورامین #قیام۱۵خرداد
🎙#گروه_سرود_نوجوانان_عاشورایی
https://eitaa.com/joinchat/1108214331C9c98868bb5
🔰 معرفی اولیه جمعیت دانشجویی طلوع امید ورامین
🔹 جمع جوانان و دانشجویانی که «آرمانگرایی» را همراه با «واقعبینی» برای رقم زدن آیندهای بهتر برای شهرستان ورامین، به طور مستقل دنبال میکنند.
🔸 مطالبهگری، کنشگری اجتماعی-فرهنگی، مطالعه و تحقیق علمی-تخصصی مسائل و دفاع از حق مردم جزء جدا نشدنی ماست!
🔥 با ما همراه باشید و ما رو دنبال کنید، این تازه شروع ماجراست...
#عکسنوشت
#دانشجویی
#طلوع_امید
#ورامین
🌹 قرارگاه شهدای مدافع حرم 🌹
https://eitaa.com/joinchat/2839674880C36ec351e59
85.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نماهنگ زیبای " بی نقاب " 🎙
🎞 اثر جدید گروه سرود نوجوانان عاشورایی با موضوع قیام خونین مردم دیار ۱۵خرداد 🌹🌹🌹
🔆 ورامین پای انقلاب می مونه ✌️
شاعر: علی الواریان
آهنگساز و تنظیم کننده: عرفان بابایی
کارگردان: سید محمد صادق مهدوی
سرپرست گروه: سرکار خانم آبیار
تهیه شده در استودیو فرکانس مهدوی ؛ خرداد ۱۴۰۴
#با_ما_همراه_باشید
#سرود #ورامین #قیام۱۵خرداد
🎙#گروه_سرود_نوجوانان_عاشورایی
🌹 قرارگاه شهدای مدافع حرم 🌹
https://eitaa.com/joinchat/2839674880C36ec351e59
باید برای غدیر کاری می کردم!
خیلی فکرها توی ذهنم رفت وآمد کرد.
بالاخره یک پویش راه انداختم به نیت همه اونهایی که گرفتاری ها و گرونی ها سفره شونو تنگ کرده اما ارادتشون رو کم نکرده.
آبرو دارند ودل دل میکنن واسه یک کار خیر به قدر وسعشون برای حضرت ابوتراب..
گفتم کمکشون کنم جانمونن از کاروان نوکری غدیر...
متن پویش رو اینجوری نوشتم؛
🎊🎉سلام به همه عاشقای امیر المومنین و عاشقای غدیر ...😇❤️🖐
وهمه کسانی که دوست دارند هر جوری که میتونن ارادت خودشونو تو بزرگترین جشن بچه شیعه ها به آقا و ارباب خودشون حیدر کرار نشون بدن...
اره بهترین فرصت برات پیش اومده برای نوکری برای عرض ارادت...
برای همه پیش میاد..شاید نتونیم ویا شرایط اطعام غدیر که انقدر سفارش شده رو نداشته باشیم اما شریک که میتونيم بشيم..
👌 حتی به قدر کمترین میزان...
فقط،کافیه یاعلی بگی ومبلغ نیتت❤️ رو بزنی و اسمتو تو لیست خیرین غدیر به نیت خوشحالی قلب پسرش مهدی فاطمه بنویسی...
بگو...🎊🎉یااااعلی 😇
برخاک نوشتند علی دُرِّ نجف شد....
حالا خیلی ها میتونن تو #اطعام برای بزرگترین جشن شیعیان برای #غدیر شریک بشن.
کاش آقا ازمون قبول کنن.💚
#به_عشق_علی
#غدیر
#روایت
#روایت_غدیر
#پاراگراف
#جنوب_شرق_تهران
#ورامین
🌹 قرارگاه شهدای مدافع حرم 🌹
https://eitaa.com/joinchat/2839674880C36ec351e59
📡 پخش تلویزیونی نماهنگ زیبای " بی نقاب "
🎞 اثر جدید گروه سرود نوجوانان عاشورایی ورامین با موضوع قیام خونین مردم دیار ۱۵خرداد
پنج شنبه ۱۵ خرداد ساعت ۱۴:۵۰
شبکه امید صدا و سیما
سالروز قیام خونین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ گرامی باد 🌹🌹🌹
#با_ما_همراه_باشید
#سرود #ورامین #قیام۱۵خرداد
🎙#گروه_سرود_نوجوانان_عاشورایی
🌹 قرارگاه شهدای مدافع حرم 🌹
https://eitaa.com/joinchat/2839674880C36ec351e59
75.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کلیپ پخش تلویزیونی نماهنگ زیبای " بی نقاب " از شبکه ۵ سیما
🎞 اثر زیبای گروه سرود نوجوانان عاشورایی ورامین با موضوع قیام ۱۵ خرداد 🌹🌹🌹
#با_ما_همراه_باشید
#سرود #ورامین #قیام۱۵خرداد
🎙#گروه_سرود_نوجوانان_عاشورایی
🌹 قرارگاه شهدای مدافع حرم 🌹
https://eitaa.com/joinchat/2839674880C36ec351e59
#روایت_های_واقعی_از_جنگی_واقعی
#روز_اول_جنگ_ با_اسرائیل
راستش از صبح جمعه بدم می آید.
امروز ۲۳خرداد هزار و چهارصد و چهار است.
شب قبل همه چیز آرام و معمولی به نظر می رسید. هیچ کدام از افراد خانواده صدایی نشنیدیم.
همه چیز مثل همیشه بود.
اما صبح، با صدای تلویزیون که مزاحم آرامش صبح هاست بیدار شدم.
موبایلم را برداشتم ساعت را نگاه کردم و بعد به وای فای متصل شدم و اینستاگرام را باز کردم.
چه می دیدم؟
کلمات پیش چشمم تار شد
فوری
صدای انفجار
حمله اسرائیل به تهران
با خواندن اخرین استوری یک خبرگزاری، از جا پریدم و از اتاق بیرون رفتم.
از مادرم پرسیدم:«مامان جنگ شده؟»
مادر مضطرب گفت:«آره. چندتا از سردار ها رو کشتن. سردار سلامی و سردار باقری رو ...»
احساس کردم سرم گیج می رود. حرصم گرفت.
از نکبتی به نام اسرائیل!
از صبح های جمعه!
از شنیدن خبر های دردناک اول صبح!
از حجم خبرهای بد!
فاجعه بزرگی بود.
بامداد جمعه ۳۴خرداد دانشمندان هسته ای و سرداران و حتی مردم عادی را در خانه شان هنگامی که خواب بودند کشته بودند.
بدتر از آن اینکه با کمال وقاحت تهدید کرده اند که اگر به تجاوز ما جواب بدهید باز هم حمله می کنیم.
فکر می کنند با چه کسانی طرف اند؟
یک مشت بزدل؟
جوشش خون را در رگ هایم احساس کردم.
تلفیق ترس و خشم بودم.
ترس برای عزیزانم و خشم برای مماشات بیش از اندازه با دشمن.
حرامزادگی تا کجا؟
بیایی بکشی و تهدید کنی و بروی؟
پر از بغض شدم و در فکر که حالا باید چه کنم؟
لحظه به لحظه خبر ها را رصد می کردم.
تماشای کودکان و زنانی که بی گناه کشته شدند و زیر آوار ماندند، شکنجه ام می داد.
تصویر دختری که خونش روی تشک ریخته بود و موهای قشنگش آغشته به خون پاکش بود، از جلوی چشمانم کنار نمی رفت.
صدای جنگنده های ارتش که بالای سر شهر گشت می زد، برای لحظه ای مرا که تنها در خانه و دور از عزیزانم بودم، قبض روح کرد.
بلافاصله صفحات خبرگزاری را باز کردم.
وقتی فهمیدم صدا مربوط به ارتش خودمان است، آرام شدم.
قرار بود جشن غدیر برگزار کنیم.
همه چیز به هم ریخته بود و این کلافه ام می کرد.
همیشه فکر می کردم جنگ از زمانه ما دور است.
بهت و حیرت در نوشته های همه کاربران مشهود بود.
تا آخر شب که بالاخره بغضم سر باز کرد و از حرص و خشم خالی شدم و به این فکر کردم که مرگ بالاخره یک جا اتفاق می افتد.
چه بهتر که در جنگ با حرامزاده ترین خونخواران به پایان برسد و با سر بلندی و در دفاع از کشورم بمیرم. پس با توکل خوابیدم. در حالی که اسرائیل کودک کش در حال موشک باران نقاط مختلف تهران بود.
امروز خیلی ترسیدیم اما گذشت.
✍🏻 «فاطمه صمدی»
#روایت_های_واقعی_از_جنگی_واقعی
#روایت
#روز_اول_جنگ
#ایران_جان
#وطن
#دفاع
#جهاد
#جنگ
#جنوب_شرق_تهران
#ورامین
🌹 قرارگاه شهدای مدافع حرم 🌹
https://eitaa.com/joinchat/2839674880C36ec351e59
یک تنور نان گرم
بعد از چند روز گذری به خیابان ها زدم ،
زندگی ها گرم ،مردم سخت مشغول زندگی عادی و پشت همه شون گرم بود به پدافندی که این روزها صدای تق تق ش را از آسمان محسوس شنیده میشد .
عطر دل انگیز نان تازه وسوسه ام کرد تا صف طولانی نانوایی را به جان بخرم و بیست دقیقه ای آنجا توقف کنم
صف طولانی و چهره های غریبه و آشنا زیاد بود ...
انتظار طولانی شد و حاصل انتظار همیشه نقل خوشمزه هم صحبتی ست
چندی از آنها از تهران کوچ کرده بودند و به شهر ما پناه آورده بودند از غم غربت و ترک خانه میگفتند از شیشه های پنجره هایی که با اشک نوار چسب زدند
از بهانه های کودکانشان برای اتاق شان دوری از اسباب بازی ها ...
خانمی با تند رویی و اخم های درهم گفت : خدا لعنتش کند آرامش را از مردم گرفته اند
دیگری میگفت : جنگ را دیگر کجای دلمان بگذاریم چرا جنگ را شروع کردیم
بی وقفه از دهانم پرید : ما که جنگ نکردیم با کسی، ما دفاع کردیم از حریم خودمون ،از کشور خودمون ( این جمله ای بود که تو این بیست و شش سال از پدرم شنیدم وقتی ازش میپرسیدم چرا رفتی جنگ؟ میگفت: دخترم ما جنگ نکردیم جنگ به ما تحمیل شد ما دفاع کردیم جنگ مقدس نیست دفاع مقدسه )
دیگری حرفم را تأیید کرد و گفت : راست میگه اسرائیل اول به ما حمله کرد مقصر اونه ...
یکی از خانم های صف از مهمان های شهرمان پرسید : حالا کجا ساکن اید؟
با غم آلوده به چشمانش گفت: پارک
شبها چادر میزنیم و روزها جمعش میکنیم ...
چند ثانیه ای گذشت خانم مسنی که از اول بحث فقط نظاره گر بود بعد از دریافت نان با مهربانی گفت : بیا بریم منزل ما بچه ها و شوهرت را بردار منزل ما بزرگ است بیا تا وضع و اوضاع درست شود مهمان خانه ما باش ...
خانم تهرانی با کمی دودلی گفت نه مزاحم تان نمی شویم ...
خانم همشهری مصرانه اصرار کرد بیا برویم نان هم نمیخواهد من ۵ تا گرفته ام بیا برویم (با خودم گفتم ؛حاج خانم آفرین به درایتت از اول بحث سکوت کردی و بعد تعداد نان خودت را به اضافه آنها کردی)
با خودم فکر کردم کاش من هم خانه ای داشتم ...کاش من هم میتوانستم گرهی باز کنم از درد این مردم ...
نوبت به من رسید
مرد نانوا که آرد بر سرو صورتش ریخته بود پرسید: چندتا؟
گفتم: دو تا
نان ها را گرفتم به صف پشتم نگاه کردم طولانی بود
آخر صف رسیدم نان هارا به خانم نفر آخر دادم
با تعجب پرسید : چرا؟!
یک لقمه نان کندم و گفتم : فقط عطرش را میخواستم همین یک لقمه برای من بس است.
✍🏻نرسیده به صبح
#روایت
#روایت_همدلی
#روایت_های_واقعی_از_جنگی_واقعی
#روایت_مقاومت
#زنان_مقاومت
#جنوب_شرق_تهران
#ورامین
🌹 قرارگاه شهدای مدافع حرم 🌹
https://eitaa.com/joinchat/2839674880C36ec351e59
رزق شب اول محرم
از پیچ پله های حسینیه بالا می آیم.
روبرویم نشسته توی قاب. لبخند می زند.
خوشآمد می گوید انگار به میهمان هایش.
دیروز باید برای برگزار کردن سوگواره زینبی
خودم را می رساندم ورامین.
پرس و جو کردم.
قرار بود آقامحسن را بیاورند همین معراج!
گفتم خدا رو شکر. همشهری عزیزم را که می آورند برای خادمی اش هستم.
هر چه منتظر شدم نرسیدند.
داشت دیرم می شد.
برای برگشت این پا وآن پا می کردم.
چشمم را به شهیدی که داشت وداع می شد دوختم و سفارش همیشگی ام را گفتم و از معراج بیرون زدم.
یک ساعت بعد دوستم از معراج پیام گذاشت؛ با عکس آقا محسن برکان شهید.
خیلی دلم سوخت.
امشب حالا توی حسینیه ی محله یشان
با همه رو سیاهی ام نشسته ام به انتظار استقبالش؛شب اول محرم.
آقا محسن حالا شما هم می دانی احوالات ما را، خیلی دستمان را بگیر!امشب سلام ما را به آقایمان برسان. اذن محرم برایمان بگیر.
#شهید_محسن_برکان
#شب_اول_محرم
#ورامین
🌹 قرارگاه شهدای مدافع حرم 🌹
https://eitaa.com/joinchat/2839674880C36ec351e59
31.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🫂توسط دختران #نجیبا
_تبریک میگم همین الان وارد یک بخش تاریک تاریخ شدید
❤️🩹کشتار در مسجد گوهرشاد ...
هفته عفاف و حجاب
#تبیین
#ورامین
🌹 قرارگاه شهدای مدافع حرم 🌹
https://eitaa.com/joinchat/2839674880C36ec351e59