گروهتبلیغیپژوهشی اماممحمدباقرعلیهالسلام
#به_وقت_گزارش📚 🙏باتشکر از شرکت مبلغین و همسران طلاب در اولین پویش خانواده کتابخوان 🎁 به استحضار می
👇قلم برگزیده اولین پویش خانواده کتابخوان🌹👇
#پیشنهاد_مطالعه
"بسم الله الرحمن الرحیم"
همسر بود!
هم قدم و همراه در مسیر رسیدن به منتهای خوبی ها.
راستی چه چیز باعث قوی شدن یک زن میشود که تلاش میکند همه ی اهل خانه را عاقبت بخیر کند؟!
چه چیزی باعث میشود نبود همسرش او را از پای در نیاورد!؟
زنی که ریحانهی خلقت است و مانند گل نازک!...
چه نیرویی به او توان و صبر می دهد؟
مادر بود!
مادری که برای هر فرزند گویی مجاهد روزهدار شب زندهدار بود. مادری که موقع بیماری فرزندش شب تا صبح و صبح تا شب پرستارش بود. مادری که با تحمل آن همه سختی از بارداری تا زمانی که بچه ها از آب و گل درآمدند، از پای درنیامد
و درست زمانی که میخواست ثمر و نتیجه ی زحمت ها و دشواری های بزرگ کردن فرزندانش را ببیند، آنها را یکی یکی راهی جبهه کرد، درست در دل خطر...
مادری که در یک سال دو پسر عزیزش را فدای اسلام میکند، چه میشود که باز هم اجازه میدهد پسران دیگرش هم به جبهه بروند...
آخر مگر می شود؟!
با کدام عقل امروزی ما جور در میآید؟
بی شک مادر در پی عاقبت بخیری فرزندانش بوده است...
و عاقبت بخیری جز در عمل به دستور نائب امام زمان (عجل الله تعالی) به دست نمیآمد...
همین عمل به دستور باعث خشنودی قلب امام عصر (عجل الله تعالی) میشود و مگر میشود امام عصر (ارواحنا له الفدا) دعا کند و مستجاب نشود؟!...
بله! وقتی الگو حضرت زینب (سلام الله علیها) باشد، صبری زینبی نصیب مادر میشود که با همهی سختیها کنار بیاید؛ چون سختی مادر کجا و مصائب حضرت در واقعه ی کربلا کجا...
وقتی هدف عاقبت بخیری اهل خانه باشد این مادر و همسر است که می شود سکوی پرش اهل خانه!...
مادری که با شهادت و اسارت و جانبازی و مفقودالاثری خود و اهل خانه اش از پای درنیامد و ایستاد، حتی بعداز جنگ...
راستی چه چیزی سبب میشود مادری که همه وجودش یعنی همسر جانباز و فرزندان رشیدش، تمام زندگی اش حتی سلامتی خودش را، که در این مسیر داده، باز هم وقتی نائب امام زمان ( عجل الله تعالی) را میبیند، دورش میچرخد و قربان صدقه اش می رود؟
زنی که دیگر توانی ندارد ولی با این کار به حضرت آقا میگوید: آماده ی فدا کردن خودش برای رهبری است.
به کجا رسیده که با تحمل این همه سختی وقتی حضرت آقا را میبیند میگوید:
گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی
و چقدر برایش دلنشین و آرامش دهنده بود صحبت حضرت آقا که: من امشب بنا نبود قم بمانم، فقط بخاطر شما ماندم، برای اینکه بتوانم شما را ببینم.
🙏ان شاءالله با حضرت زینب(سلام الله علیها) محشور بشن...
پ.ن: برداشتی از "کتاب خانوم کارکوب" توسط یکی از شرکت کنندگان پویش خانواده کتابخوان
#قلم_برگزیده
#خانواده_کتابخوان
#قرارگاه_قدر
@gharargah_313