eitaa logo
قرارگاه قرآنی وجهادی امام حسن مجتبی علیه السلام
14.8هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
9.3هزار ویدیو
56 فایل
عزت و ذلت دست خداست #مجموعه فرهنگی اجتماعی شهید هاشمی #موسسه خیریه امام حسن مجتبی #گروه جهادی شهید هاشمی #حسینیه شهید هاشمی #هییت رزمندگان اسلام منطقه سرآسیاب #دارالقرآن امام رئوف علی بن موسی الرضا علیه السلام #محله اسلامی شهیدهاشمی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻امشب شب عاشورای انقلاب است 🔹امشب شب عاشورا و تصمیم‌گیری است، هر کس که نمی‌خواهد رأی بدهد برود و صدای هل من ناصر شهدا را نشنود. 🔸امشب را شب دهم انقلاب می‌دانم، فردا، روز تعیین تکلیف و یوم الله است. 👇👇 https://eitaa.com/gharargaheemamhasan1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 استاد عالی 📍 حرم مطهر امام رضا(ع) ➖ زمان یکی از مولفه های قدرت ایران فرا رسیده است ➖ من ندیدم و یاد ندارم که حضرت آقا نسبت به موضوعی این همه تاکید کرده باشند ➖ شما متدینین که در انتخابات شرکت می کنید؛ دست یک نفر دیگر را هم بگیرید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆کار تمیز یعنی این 👏👏👏👏👏عالی بود 🔴رای ما تو ، چه‌جوری موتور کشور رو به حرکت درمیاره؟
رای می‌دهیم تا این بار علی تنها نماند🇮🇷✌️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از 
«هر وقت در منطقه جنگی راه را گُم کردید، به خط آتش دشمن نگاه کنید، هرجا را که می‌کوبید، همانجا جبهه خودی است» شهید همت جبهه امروز ، صندوق رای 🗳 بپاس خون شهيدان برای اینده ی ایران برای ناکامی دشمنان همه می آییم ... 🇮🇷 🪴 🪴 @JIHAD315
بسم الله الرحمن الرحیم امروز روز مهم وارزشمندی برای مردم ونظام مقدس جمهوری اسلامی ایران است خدا به احترام خون شهدای کربلا واسلام عنایتی کن که بتوانیم درحکومت جمهوری اسلامی ایران زمینه ساز ظهور حضرت مهدی عج باشیم یاعلی مدد یا زهرا مدد الهی به امید تو
حسینیه شهید هاشمی واقع در خیابان شهیدصدوقی مقابل ۱۲ متری هاشمی آماده میزبانی از شما ملت غیور وشهید پرور شهرستان ملارد آماده میزبانی وارائه خدمت در روز انتخابات میباشد قدمهای شما به روی چشمهای ما یاعلی مدد
ساعت ۷/۴۵ صبح حسینیه شهیدهاشمی قبل از شروع اخذ رای چشم بدخواهان جمهوری اسلامی ایران کوربشه هنور دقایق اول اتتخاباته این حضور با شکوه مردم شهید پرور شهرستان ملارد دنیا چشماتو باز کن غیرت ایران وایرانی روببین همه جان وتنم فدای ایران اسلامی 👇👇 https://eitaa.com/gharargaheemamhasan1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسینیه شهیدهاشمی ساعت ۸/۲۰ دقیقه صبح چشم بدخواهان جمهوری اسلامی ایران کوربشه هنور دقایق اول انتخاباته این حضور با شکوه مردم شهید پرور شهرستان ملارد دنیا چشماتو باز کن غیرت ایران وایرانی روببین همه جان وتنم فدای ایران اسلامی 👇👇 https://eitaa.com/gharargaheemamhasan1
# رای دادم به عشق امام زمانم❤️ # رای دادم به عشق وطنم ❤️ # رای دادم به عشق رهبرم ❤️ # رای دادم به عشق حاج قاسمم ❤️ # رای دادم به عشق شهدای کشورم ❤️ # رای دادم به عشق مردم میهنم ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 فیلم کامل بیانات صبح امروز حضرت آیت‌الله خامنه‌ای پس از انداختن رای به صندوق/ رهبر انقلاب: ملت عزیزمان بدانند امروز چشم بسیاری از مردم دنیا به ایران است 👇👇 https://eitaa.com/gharargaheemamhasan1
✍️ 💠 خبر کوتاه بود و خاطره خمپاره دقایقی قبل را دوباره در سرم کوبید. صورت امّ جعفر و کودک شیرخوارش هر لحظه مقابل چشمانم جان می‌گرفت و یادم نمی‌رفت عباس تنها چند دقیقه پیش از شیرخشک یوسف را برایش ایثار کرد. مصیبت همسایه‌ای که درست کنار ما جان داده بود کاسه دلم را از درد پُر کرد، اما جان حیدر در خطر بود و بی‌تاب خواندن پیامش بودم که زینب با عجله وارد اتاق شد. 💠 در تاریکی صورتش را نمی‌دیدم اما صدایش از هیجان خبری که در دلش جا نمی‌شد، می‌لرزید و بی‌مقدمه شروع کرد :«نیروهای مردمی دارن میان سمت آمرلی! میگن گفته آمرلی باید آزاد بشه و دستور شروع عملیات رو داده!» غم امّ جعفر و شعف این خبر کافی بود تا اشک زهرا جاری شود و زینب رو به من خندید :«بلاخره حیدر هم برمی‌گرده!» و همین حال حیدر شیشه را شکسته بود که با نگاهم التماس‌شان می‌کردم تنهایم بگذارند. 💠 زهرا متوجه پریشانی‌ام شد، زینب را با خودش برد و من با بی‌قراری پیام حیدر را خواندم :«پشت زمین ابوصالح، یه خونه سیمانی.» زمین‌های کشاورزی ابوصالح دور از شهر بود و پیام بعدی حیدر امانم نداد :«نرجس! نمی‌دونم تا صبح زنده می‌مونم یا نه، فقط خواستم بدونی جنازه‌ام کجاست.» و همین جمله از زندگی سیرم کرد که اشکم پیش از انگشتم روی گوشی چکید و با جملاتم به رفتم :«حیدر من دارم میام! بخاطر من تحمل کن!» 💠 تاریکی هوا، تنهایی و ترس توپ و تانک پای رفتنم را می‌بست و زندگی حیدر به همین رفتن بسته بود که از جا بلند شدم. یک شیشه آب چاه و چند تکه نان خشک تمام توشه‌ای بود که می‌توانستم برای حیدر ببرم. نباید دل زن‌عمو و دخترعموها را خالی می‌کردم، بی‌سر و صدا شالم را سر کردم و مهیای رفتن شدم که حسی در دلم شکست. در این تاریکی نزدیک سحر با که حیدر خبر حضورشان را در شهر داده بود، به چه کسی می‌شد اعتماد کنم؟ 💠 قدمی را که به سمت در برداشته بودم، پس کشیدم و با ترس و تردیدی که به دلم چنگ انداخته بود، سراغ کمد رفتم. پشت لباس عروسم، سوغات عباس را در جعبه‌ای پنهان کرده بودم و حالا همین می‌توانست دست تنهای دلم را بگیرد. شیشه آب و نان خشک و نارنجک را در ساک کوچک دستی‌ام پنهان کردم و دلم برای دیدار حیدر در قفس سینه جا نمی‌شد که با نور موبایل از ایوان پایین رفتم. 💠 در گرمای نیمه‌شب تابستان ، تنم از ترس می‌لرزید و نفس حیدرم به شماره افتاده بود که خودم را به سپردم و از خلوت خانه دل کندم. تاریکی شهری که پس از هشتاد روز ، یک چراغ روشن به ستون‌هایش نمانده و تلّی از خاک و خاکستر شده بود، دلم را می‌ترساند و فقط از (علیه‌السلام) تمنا می‌کردم به اینهمه تنهایی‌ام رحم کند. 💠 با هر قدم حضور عباس و عمو آتشم می‌زد که دیگر مردی همراهم نبود و باید برای رهایی یک‌تنه از شهر خارج می‌شدم. هیچکس در سکوت سَحر شهر نبود، حتی صدای گلوله‌ای هم شنیده نمی‌شد و همین سکوت از هر صدایی ترسناک‌تر بود. اگر نیروهای مردمی به نزدیکی آمرلی رسیده بودند، چرا ردّی از درگیری نبود و می‌ترسیدم خبر زینب هم شایعه داعش باشد. 💠 از شهر که خارج شدم نور اندک موبایل حریف ظلمات محض دشت‌های کشاورزی نمی‌شد که مثل کودکی از ترس به گریه افتادم. ظاهراً به زمین ابوصالح رسیده بودم، اما هر چه نگاه می‌کردم اثری از خانه سیمانی نبود و تنها سایه سنگین سکوت شب دیده می‌شد. وحشت این تاریکی و تنهایی تمام تنم را می‌لرزاند و دلم می‌خواست کسی به فریادم برسد که خدا با آرامش آوای صبح دست دلم را گرفت. در نور موبایل زیر پایم را پاییدم و با قامتی که از غصه زنده ماندن حیدر در این تنهاییِ پُردلهره به لرزه افتاده بود، به ایستادم. 💠 می‌ترسیدم تا خانه را پیدا کنم حیدر از دستم رفته باشد که نمازم را به سرعت تمام کردم و با که پاپیچم شده بود، دوباره در تاریکی مسیر فرو رفتم. پارس سگی از دور به گوشم سیلی می‌زد و دیگر این هیولای وحشت داشت جانم را می‌گرفت که در تاریک و روشن طلوع آفتاب و هوای مه گرفته صبح، خانه سیمانی را دیدم. 💠 حالا بین من و حیدر تنها همین دیوار سیمانی مانده و در حصار همین خانه بود که قدم‌هایم بی‌اختیار دوید و با گریه به خدا التماس می‌کردم هنوز نفسی برایش مانده باشد. به تمنای دیدار عزیزدلم قدم‌های مشتاقم را داخل خانه کشیدم و چشمم دور اتاق پَرپَر می‌زد که صدایی غریبه قلبم را شکافت :«بلاخره با پای خودت اومدی!»... ✍️نویسنده: 👇👇 https://eitaa.com/gharargaheemamhasan1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻امروز؛ توصیه رهبر انقلاب به مردم: به تعداد لازم هر حوزه رأی بدهید نه کمتر 🔹در هر حوزه‌ای به تعداد لازم برای آن حوزه رأی بدهید، به کمتر رأی ندهید؛ مثلاً در تهران برای خبرگان ۱۶ نفر را احتیاج هست که رأی بدهیم، به ۱۶ نفر رأی بدهید نه کمتر. یا در تهران برای مجلس شورای اسلامی به ۳۰ نفر بایستی رأی بدهیم به کمتر رأی ندهید، این توصیه‌ی مؤکد من است. ۱۴۰۲/۱۲/۱۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوستان عزیز که هنوز موفق به رای دادن نشدند هر چه سریعتر اقدام کنند 🌺🌺