eitaa logo
قرارگاه‌حوزه حضرت زینب(س)‌‌کاشان🇵🇸🇵🇸🇵🇸🇵🇸🇵🇸
631 دنبال‌کننده
22.9هزار عکس
4.1هزار ویدیو
179 فایل
#جهاد_تبیین، علاج پروپاگاندای دشمن علیه جمهوری اسلامی است.۱۴۰۱/۱۰/۱۹ اماما فقیه شدی افتخار نکردی _فیلسوف شدی افتخار نکردی _اما به بسیجی بودند افتخار کردی
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم پارت-۶۲ من به دیدنش از دورم راضی بودم! _آهی کشید و او را در آغوش گرفت، دخترِ بابا تو که اینقدر ضعیف نبودی! پاشو...پاشو آماده شو بریم محضر، از اینجا نشستن چی گیرت میاد؟ حتماً اونجا حال و هوات عوض میشه. _آرام او را از آغوش خود جدا کرد، من و مادرت منتظرتیم. _بی حوصله لباسهایش را عوض کرد و همراه آنها برای عقد کنون نیکا راهی محضر شد. جسمش با آنها همراه شد، اما روحش در سرگردان ترین حالت ممکن، باز هم در جستجوی امیر محمد بود! .... _علی رغم تلاشهایش، نتوانسته بود کاری پیدا کند، اما نمی توانست بیکار باشد، تصمیم گرفت تا پیدا کردن کار جدید، مسافرکِشی کند. اوضاع مالی اش به هم ریخته تر از قبل شده بود، اما چاره ای نداشت، نمی توانست بیش از این در آن شرکت دوام بیاورد. رفت تا شاید پروانه هم راحت تر بتواند با این واقعیت کنار بیاید. بعد از رستوران از مهمانها خدا حافظی کردند و به سمت خانه رفتند. به چهره ی خشمگین شوهرش نگاهی انداخت و با دلهره گفت: _آقارضا آرومتر، تصادف می کنیم آ... _جوابی نداد و همچنان با سرعت می راند. می دانست اعصابش حسابی خُرد شده، رفتارهای خانواده ی هانی واقعاً توهین آمیز بود. با اینکه پولشان از پارو بالا میرفت، سر عقد یک کادوی آبرومند به نیکا ندادند، معلوم بود می خواهند او را تحقیر کنند. اصلاً از همان ابتدا مشخص بود که به زور دارند با پسرشان همراهی می کنند! اما خوب نیکا حرفهایشان را قبول نمی کرد... کپی ممنوع🚫 ✍فاطمه سادات مُروّج