eitaa logo
قرارگاه‌حوزه حضرت زینب(س)‌‌کاشان🇵🇸🇵🇸🇵🇸🇵🇸🇵🇸
627 دنبال‌کننده
23هزار عکس
4.1هزار ویدیو
179 فایل
#جهاد_تبیین، علاج پروپاگاندای دشمن علیه جمهوری اسلامی است.۱۴۰۱/۱۰/۱۹ اماما فقیه شدی افتخار نکردی _فیلسوف شدی افتخار نکردی _اما به بسیجی بودند افتخار کردی
مشاهده در ایتا
دانلود
دومین شب جلسات عزاداری دهه سوم محرم در شام شهادت امام سجاد ع با سخنرانی حجت اسلام و المسلمین غلامی و مدیحه سرایی کربلایی حسین ربانی
سومین شب جلسات عزاداری دهه سوم محرم همراه با یادبود شهید ماشاالله آریانپور در سالگرد شهادت شهید با سخنرانی حجت اسلام و المسلمین فلاح و مدیحه سرایی کربلایی حسین ربانی همراه با توزیع تمثال مبارک شهید و شکلات در بین عزاداران
قدرت شیعه را دست کم نگیرید🕌🇮🇷🕋 ⬅️ ۱-عبدالعزیز پادشاه سعودی گفته بود سوریه تا زمانی که *شیعیانش* باشند احتیاجی به کسی ندارند چون *شیعیانش مردمی باثبات* هستند. ⬅️ ۲- فیدل کاسترو گفت *فرانسویها مردمی احمق* هستند زیرا به کشوری حمله کرده‌اند که *مردمش شیعه* هستند. آنان ازجنگ‌خسته نمیشوند و ضعفی از خود نشان نمیدهند . ⬅️ ۳- صدام گفته بود که : *«هر کجا خون شیعه‌ای ریخته شود، درکنار آن مجاهدی متولدمیشود »* ⬅️ ۴- کسینجر سیاستمدار آمریکا *گفته است که: شجاع تر و شایسته تر از مردان شیعه نه یافت شده و نه یافت میشود* ⬅️ ۵- حجاج گفته بود‌که : نه مقاومت و صبر شیعه شما را مغرور کند و نه قدرت آنان را دست کم بگیرید. اگرشیعه تصمیم بگیرد کسی را کمک کند تا تاج پیروزی بر سرش نگذارد رهایش نخواهد کرد . درادامه سخنانش گفت: باید ✅ از سه خصلت شیعه بشدت بترسید:* 📚 الف - از زنانشان که اگر با چشم بد نگاهشان کنی مثل شیر تو را پاره پاره میکنند. 📚 ب - ازدست درازی به سرزمینشان، که حتی کوهها و صخره‌هایشان باشما نبرد خواهند کرد . 📚 ج - از دینداری آنان بترسید و متعرض دینشان نشوید که دنیا را روی سرتان خراب میکنند. ⬅️ 6 - فوکویاما فیلسوف ژاپنی گفته است که : شیعه بادوبال گذشته وآینده ((بال سرخ حسینی ،وبال سبزمهدوی)) پروازمی کند* بال گذشته *شهادت امام‌ حسین علیه‌السلام که ریشه در کربلا دارد.*و بال آینده او* انتظار مهدی عج‌‌الله‌است که در جهان، انقلاب خواهد کرد* 🇮🇷این دو بال با زرهی فولادین بنام *ولایت فقیه* به هم وصل و مستحکم گردیده است. ‌‎‌‌‎ 🍃‌‌اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُ🍃 @gharargahesayberiii
سلام به همگی سلام مخصوص به فرمانده ها و اعضای شورای حوزه هفته گذشته در حوزه دوره تربیت و تعالی برقرارشد ازکلاس چند سوال جواب آن را به پی دی اف علیخانی ارسال کنید س 1 اخلاق اسلامی به چند بخش است س 2 اهداف تربیتی دینی واخلاقی درچندمحور است نام ببرید س 3 ویژگی های تربیتی دینی واخلاقی نام ببرید س4 تربیت به چه معنا
ببخشید مزاحم شدم عزیزم همان صحبت هایی که داخل کلاس بیان شد
سلام ناحیه گفتند ازکلاس امتحان بگیرید و برای ناحیه ارسال کنید نمره داده شود به کسانی که در کلاس حضور داشته اند توجه توجه👆👆👆👆
هدایت شده از صبح صادق
1014.pdf
3.1M
🗞 هفته‌نامه صبح صادق 🗞 📎 شماره 1014 ✔️نیم قرن مجاهدت ✔️عقلانیت انقلابی ✔️چه کسانی دولت را می‌زنند؟! ✔️شکست تاریخی آمریکا ✔️تعامل در گرو توافق ✔️موسم جدایی ✔️بورس جایگزین سازمان خصوصی‌سازی شود ✔️هجمه همه‌جانبه به سیاست‌های اقتصادی ✔️جنجال‌های تکراری! ✔️وقتی سفیر عشق رکورد می‌زند ✔️سردار ثابت قدم 📂پرونده | واکسن مطمئن؛ نگاهی به ضرورت تأمین واکسن مطمئن برای مقابله کووید۱۹ 🌐 ssweekly.ir 📲 @ssweekly
بسم الله الرحمن الرحیم پارت_۷ بالاخره دل از آنها کَند و از پشت پشت بام پایین رفت . مادرش را صدا کرد: مامان. _ جانم _ داری چی کار می کنی. _هیچی شام درست می کنم. بابا کجاست؟؟ناهارم نیومد! _می دونی که از وقتی که باز نشسته شده،حوصله اش سر می ره،رفته باغ تا خودش رو با دار و درختا سرگرم کنه... _ نکنه الکی بهت میگه میرم باغ؟ اصن از کجا معلوم که تنها نیست؟ _ کفگیرش را بلند کرد و مقابلش گرفت :سعید تو دوباره باز فتنه شدی این وسط؟ در حالی که دو دستش را بالا برده بود و می خندید ،جواب داد از ما گفتن بود این آقارضای شما جنسش همچین یه نَموره چیز میز داره، نگی نگفتی! _اخمی کرد، برو دنبال کارت. بوسه ای به صورت مادرش نشاند،چه لُپات گل انداخته،محبوبه خانم! هر کار کرد نتوانست نخندد،هر چه می خواست در مقابلش سنگین باشد نمی توانست،از بس که این پسر شوخ بود و شیرین... _در حالی که لبهایش را از لبخند باز می داشت:گفت:برو مادر برو بذار کارمو بکنم. _باشه من رفتم ،ولی این حاج رضا رو ولش نکن،از ما گفتن بودا... _مامان، فردا پنجشنبه است،شیرین اینا نمیان؟ _چرا فک کنن فردا بیان. _دستگاه سی دی را روشن کرد و خانه را پر کرد از صدای آهنگ. _مادرش معترض نگاهش کرد ،سعید... چیه اینا میذاری،برکت و از خونه می بره مادر... _قری به هیکلش داد و گفت،آ...آ....حالا...و شروع کرد به رقصیدن. ایستادنش آنجا هیچ فایده ای که نداشت هیچ، تازه داشت از اداهایی که در می آورد خنده اش هم می گرفت، راهش را کشید و به آشپزخانه برگشت، هر چه می گفت که سودی نداشت پس بهتر بود به کار خودش برسد. کپی ممنوع🚫 ✍فاطمه سادات مروّج
بسم الله الرحمن الرحیم ♥️عشق پاک♥️ پارت۸ _هوا تاریک شده بود که پدرش به خانه آمد ، _بَه سلام حاج رضا ... _سلام .. _بابا نمیومدی شبم همون جا می موندی . _پدرش در حال که از خستگی نا نداشت وارد اتاق شد و کنار پشتی ها نشست. _عوض اینکه بیای کمکم کنی،حرف بارم می کنی؟ صبح تا الان پدرم دراومده، دیوارهای اطراف باغ خراب شده بودند تا الان مشغول درست کردنشون بودم. _بابا جون،من که نمیدونستم ،وگر نه میومدم کمکت. _آره جونِ خودت،تو فقط دنبال قرتی بازیاتی... دَرسِت و که نخوندی ،همین فردا میری کارای سربازیتو می کنی ،حداقل خدمتتو شروع کنی. _ حالا وقت هست میریم. _ نخیر همین فردا میری. _فردا که پنجشنبه است دیگه شنبه میرم . _خیلخوب . _مادر سفره انداخت و هر سه شان مشغول خوردن شام شدند. حاج رضا در حالی که لقمه را در دهانش می گذاشت، لبخندی به روی همسرش زد و گفت خیلی خوشمزه شده دستت درد نکنه. _ محبوبه خانم هم که از این حرف خیلی خوشحال شد،با لبخندی که به لب داشت،جواب داد،نوش جونت حاجی. _ سعید که آنها را زیر نظر داشت، خندید و گفت خوب نگاه های عاشقانه رد و بدل می کنید!! رو کرد به پدرش و گفت پس بگو میخوای منو بفرستی سربازی که مزاحمتون نباشم، حاجی‌ بابا حواست هست از روزی که بازنشسته شدی خیلی داری جیک جیک می‌کنی. _ پدرش با اخم نگاهش کرد. _چشمکی زد و گفت: دروغ میگم؟؟ نه جون من یاد جوونیات نیفتادی؟ باشه من گذشت می کنم ،میرم و شما دوتا رو تنها می ذارم تا مثل دو تا کبوتر عاشق کنار هم باشید. منتها فقط وسط اون عشق و حالاتون یه ذره هوای کفترای منم داشته باشین، از گرسنگی نَمیرن. کپی ممنوع🚫 ✍فاطمه سادات مروّج
🍂🥀جای شهید و جلاد عوض نشود! 🗓 امروز ۱۵ شهریور در سال ۱۳۶۱ گروهک تروریستی منافقین ، در اقدامی جنایتکارانه ،‌ با انفجار بمب در خیابان خیام تهران ، در ساعت ۱۹/۲۰ ، در پر رفت و آمد ترین زمان در مرکز شهر ،‌ دهها تن از هموطنان عزیز مان را به خاک و خون کشید. 🔰در این روز سازمان جنایتکارِ مورد حمایت آمریکا و اروپا یعنی گروهک تروریستی منافقین ، در یکی از وحشیانه اعمال جنایت بار خود، با بمب گذاری در خیابان خیام تهران، بیش از صد نفر از مردم بی گناه را شهید و مجروح نمودند ؛ و این در حالی بود که ملت مقاوم و مظلوم ایران درگیر نبردی بی امان و نا برابر بارژیم بعث عراق و حامیان او بود. 🔥در ساعت ۱۹/۲۰ ، هنگامی که خیابان خیام و اطراف آن مملو از جمعیتی بود که در ایستگاه های اتوبوس برای بازگشت به منازل خود صف کشیده بودند، بمبی بسیار قوی منفجر شد و ده ها نفر از حاظران که تعدادی کودک نیز در بین آنها بود، زنده در آتش سوختند و ده ها نفر دیگر نیز به شدت زخمی شدند. ☄ شدت این انفجار به حدی بود که شیشه های ادارات و منازل اطراف آن تا شعاع چند صدمتر شکست و صدای آن تقریباً در تمام تهران شنیده شد. 👈 در جریان این انفجار، یک اتوبوس دو طبقه شرکت واحد نیز که در حال حرکت و مملو از جمعیت بود به آتش کشیده شد و تمام مسافران آن شهید و مجروح شدند. در محل انفجار بمب، گودالی به عمق ۱/۵ متر و با وسعت ۲۵ متر مربع ایجاد شد. 🕯یاد آوری و باز خوانی این حوادث ، مخصوصاً حوادث خونبار دهه ۶۰ و جنایات هولناک گروهک روسیاه و جنایتکار منافقین ، امری لازم و ضروری است ؛ چرا که اگر این مسائل و حوادث فراموش شود ، ممکن در آینده افرادی از جنس منافقین ، همانند انتخابات سال ۱۳۹۶ ، با عوض کردن جای شهید و جلاد ، بر مسند اجرایی کشور تکیه زنند و روزگار ملت را سیاه و خود نیز روسیاه تر از همیشه در تاریخ ملت ایران ثبت گردند! «فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ » ✍ غلامعلی کریمی نمایندگی حوزه حضرت زینب سلام الله علیه
🖤السلام علیک یا‌ ابا عبدالله الحسین🖤 برگزاری مراسم پرفیض زیارت عاشورا؛حدیث کسا و... همراه با سخنرانی حاج آقای ناصری در مسجد الزهرای آزادگان ویژه بانوان🌹✔ 📆مورخ:۱۴۰۰/۶/۱۳
📚💠📚💠📚💠📚💠📚💠📚 🔰نشست کتابخوان با موضوع استعمار و تشیع انگلیسی به مناسبت ۱۲ شهریور روز مبارزه با استعمار 💠نشست کتابخوان "استعمار و تشیع انگلیسی" باحضور خواهران حلقه صالحین پایگاه بسیج حضرت آمنه(س) در پارک بالای شهر برزک برگزار گردید. 🔺در این نشست کتابهای؛ 🔹 "جنبش ضد استعماری جنوب؛ مبارزات آیت الله بلادی بوشهری در جنگ جهانی اول علیه انگلستان" اثر  محمد امیر شیخ نوری 🔹 "رئیس‌علی دلواری" اثر سیروس فتحی 🔹 "داستان برده‌ها" اثر سعید سعادت 🔹 "کینیاز دالگورکی؛ جاسوس روس در  کشورهای اسلامی" ترجمه حیدر بهرمن 🔹 "تشیع انگلیسی معادله‌ای برای مهار تمدنی شیعه" اثر عباس بنشاسته 🔹"کریستف کلمب ملاح" اثر جنیویو فاستر معرفی و تجربه خوانش آنها به اشتراک گذاشته شد. مسئول علمی و پژوهشی # پایگاه حضرت آمنه(س)شهربرزک # حوزه حضرت زینب(س) مقاومت بسیج کاشان
📄 سیزدهم شهریور 🔭🧑🏻‍⚕️در سالنمای ایرانی روز 🔭🧑🏻‍⚕️بزرگداشت ابوریحان محمد بن احمد خوارزمی بیرونی 🔭🧑🏻‍⚕️دانشمند نامدار جهان اسلام و ایران است 🔭🧑🏻‍⚕️ابوریحان بیرونی از 🔭🧑🏻‍⚕️ برجسته ترین دانشمندان سراسر 🔭🧑🏻‍⚕️ اعصار بشری و از بزرگ‏ترین 🔭🧑🏻‍⚕️ دانشمندان ایرانی بود تعصب، 🔭🧑🏻‍⚕️ چشم های بینا را نابینا و گوش 🔭🧑🏻‍⚕️ های شنوا را ناشنوا میکند روز 🔭🧑🏻‍⚕️بزرگداشت ابوریحان بیرونی از 🔭🧑🏻‍⚕️ مفاخر بزرگ ایران زمین و روز 🔭🧑🏻‍⚕️ملی نجوم گرامی باد کاری از : فاطمه رسولی راد( دختران آفتاب)
سلام به همگی سلام مخصوص به فرمانده ها و اعضای شورای حوزه هفته گذشته در حوزه دوره تربیت و تعالی برقرارشد ازکلاس چند سوال جواب آن را به پی دی اف علیخانی ارسال کنید س 1 اخلاق اسلامی به چند بخش است س 2 اهداف تربیتی دینی واخلاقی درچندمحور است نام ببرید س 3 ویژگی های تربیتی دینی واخلاقی نام ببرید س4 تربیت به چه معنا
سلام ناحیه گفتند ازکلاس امتحان بگیرید و برای ناحیه ارسال کنید نمره داده شود به کسانی که در کلاس حضور داشته اند توجه توجه👆👆👆👆
سلام ظهربخیر وقت تمام ولی چون دوست دارم که فرمانده ها و اعضای شورای حوزه اسم آنها هم باشه آخرین فرصت ساعت 21
حلقه کودکان شهید رضا شمس موضوع : آموزش روخوانی قرآن حفظ قرآن صحبت از قسم قرآنی درسوره لیل وشمس کلاسها زمینه سازفرج آقاامام زمان مربی:سرکارخانم حسین علیزاده یکشنبه۱۴۰۰/۶/۱۴ مکان:مسجدامام محمدباقر
بسم الله الرحمن الرحیم پارت۹ _مادرش لب گزید، پسر تو چرا هر چی به زبونت میاد میگی؟ _حاج رضا لبخند زد و گفت: تو برو سربازی منم همه کفترات آزاد می کنم.... بری سربازی برگردی، باید بری سرکار، بعدشم باید برات زن بگیرم، باید بچسبی به زندگیت،بَسِّتِه هر چی وِل گشتی. _اوّلاش رو دوست نداشتم ولی از آخرش خیلی خوشم اومد . پدرش دستش را بلند کرد و پس گردنی پشت گردنش زد. _ از کُلِّ حرفای من همینشو فهمیدی؟؟ _با دست پشت گردنش را ماساژ داد،خوب آخراش جذاب تر بود، دست خودم که نیست عاشق این جذابیت هام. حاج رضا نگاه تندی به صورتش انداخت ۲۰ سالته، کی میخوای بزرگ شی؟ _ بابا جون میدونم میخوای بگی من که هم سنِ تو بودم، زن داشتم، تازه محسنم یک سالش بود....به جون خودم از اون لحاظا بزرگ شدم، یه سری توانایی‌هایم دارم که کشف نشده هنوز.... پدرش که به منظورش پی برد چند ثانیه خیره نگاهش کرد و چند بار سرش را به نشانه تاسف تکان داد. _ سعید همچنان می‌خندید. _مادرش لب گزید و گفت ببند نیشتو سعید. _دستش را روی دهانش زد و گفت: چشم. ... شنبه صبح به اَمر پدرش برای انجام کارهای سربازی اش اقدام کرد،تصمیم گرفت کمی هم داخل شهر گردش کند،ظهر بود که به سمت خانه برگشت. از تاکسی پیاده شد،داشت کرایه اش را پرداخت می کرد که نگاهش افتاد به حامد... به آن طرف خیابان،نزد حامد رفت،سلام. _سلام کجا بودی؟ نفسش را بیرون داد،هیچی بابام گیر داده بود باید امروز کارای سربازیمو بکنم . خوب؟ _فعلاً کاراشو انجام دادم تا خبرم کنن،تو چیکار کردی؟ _من که اون هفته عازمم. _عه! کپی ممنوع🚫 ✍فاطمه سادات مروّج
بسم الله الرحمن الرحیم پارت_۱۰ _آره، نگاهی به موهای سعید که همیشه طره ای از آن به یک طرف صورتش ریخته شده بود، انداخت خندید و گفت: این موها رو برات از بیخ بزنن،دیگه با چی می خوای دلِ دخترا رو ببری؟ _بشین و تماشا کن که با چی دلشونو می برم،عه حامد....دُخی ها اومدن، اوه ...اوه... اون زبون درازه هم جلوی همه است. _امروز روز آخر مدرسه است،راستی بهت زنگ زد؟؟ _آره،منم شُستمش انداختمش رو بَند. _حامد خندید و گفت،از قیافه اش معلومه که شکست عشقی خورده...خوب یه ذره سر کارش می ذاشتی بعد حالشو می گرفتی. _من رَوِش خودمو دارم مث توعه ندید بدید نیستم، که تا یه دختر باهام حرف بزنه شُل بِشم. _نه بابا...اُستوار... محکم. با نزدیک شدن دخترها یکی از آن ژِست هایِ دلربایش را گرفت و خود را مشغول حرف زدن با حامد نشان داد، اما از زیر چشم آنها را نگاه می کرد. هنوز نزدیک نشده بودند که نگاهش مَحوِ دختری شد که زودتر از همه حرکت می‌کرد، سرش پایین بود و دو طرف چادر مشکی اش را در دست گرفته بود. با متانت قدم بر می داشت، از جلوی مغازه پدرحامد رد شد و حتی نیم نگاهی هم خرج آنها نکرد. خیلی دلش می‌خواست بداند او کیست؟ رو کرد حامد و گفت:من الان میام. به سمت مسیری که دختر می رفت،راه افتاد،دورادور قدم برمیداشت طوری که او متوجهش نشود. فقط می‌خواست بداند او کیست، ۲۰ متری از مغازه دور شده بودند، که دید دختر وارد خانه ی سید کریم شد، پس او دختر سید کریم بود؟؟ سیدکریم، معتمد محله بود مردم آنقدر قبولش داشتند که حاضر بودند پشت سرش نماز بخوانند. کپی ممنوع🚫 ✍فاطمه سادات مروّج
دومین شب جلسات عزاداری دهه سوم محرم در شام شهادت امام سجاد ع با سخنرانی حجت اسلام و المسلمین غلامی و مدیحه سرایی کربلایی حسین ربانی
سومین شب جلسات عزاداری دهه سوم محرم همراه با یادبود شهید ماشاالله آریانپور در سالگرد شهادت شهید با سخنرانی حجت اسلام و المسلمین فلاح و مدیحه سرایی کربلایی حسین ربانی همراه با توزیع تمثال مبارک شهید و شکلات در بین عزاداران
چهارمین شب عزاداری دهه سوم محرم با سخنرانی حجت‌الاسلام و المسلمین محلوجی و مدیحه سرایی کربلایی حسین ربانی
🖤🥀السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین🖤🥀 📸 برگزاری مراسم پر فیض قرائت زیارت عاشورا و همچنین دعای علقمه توسط حاج آقای رفیعی همراه با سخنرانی در مسجد الزهرای آزادگان ویژه بانوان 📆مورخ:۱۴٠٠/۶/۱۵
چهارمین شب عزاداری دهه سوم محرم با سخنرانی حجت‌الاسلام و المسلمین محلوجی و مدیحه سرایی کربلایی حسین ربانی
پنجمین شب عزاداری دهه سوم محرم با سخنرانی حجت‌الاسلام و المسلمین امامی و مدیحه سرایی کربلایی حسین ربانی و کربلایی محسن توکلی