🔰 #خاطرات_شهدا | #سنگر_خاطره
🔻عشق برتر ....
☀️ حسین علی مهرزادی معلم فداکاری بود که راه جبهه را در پیش گرفت.
با توجه به قابلیت هایی که داشت مسئولیت ستاد لشکر ۲۵ کربلا به ایشان سپرده شد.
🚩 مهرزادی، والفجر ۸ را آخرین حضور نظامی خود میدانست. به همین خاطر خودش را برای شهادت آماده کرده بود.
قبل از عملیات هر بار در هر جلسه ای که برای هماهنگی عملیات در فرماندهی برگزار میکردیم، او از همه می خواست تا برای شهادتش دعا کنند.
در مقر لشکر بودیم و داشتیم برای اعزام به منطقه عملیاتی آماده می شدیم. آخرین سفارش ها و وصیت های خود را انجام میدادند.
چهرهی مهرزادی بیش از همیشه نورانی شده بود. موقع حرکت، خبر دادند که همسر ایشان پشت خط منتظر است تا با او صحبت کند. این آخرین تماس با پشت جبهه بود. از مهرزدای خواستم تا برود و با همسرش خداحافظی کند بعد از آن راهی خط شویم. او از این کار امتناع کرد. اصرار بچه ها هم فایده ای نداشت.
🔖 با لبخند میگفت:
[نمیخواهم سیم شهادت قطع شود...!]
او عاشق همسرش بود و می ترسید این ارتباط عاطفی مانع وصلت حقیقی او شود.
سه روز بعد از عملیات، مهرزادی به آرزوی خود رسید و خاک را برای خاکیان گذاشت و رفت.
✍🏼 راوی مرتضی قربانی
https://eitaa.com/gharargahfarhangishahidghadiri