❌عمل طبق دستور❌
🔶یک نفر👱 اوستا میشود و به هر یک از شرکت کنندگان، یک دستور چند مرحله ای را ابلاغ میکند.
🔷این دستور برای کودکان در سنین پایین تر👦👧 میتواند تکرار شود؛ امّا برای سنین بالای شش سال، یک بار، کافی است.
🔶بهتر است ابتدا با دستورهای سه مرحله ای3⃣ شروع کنید. پس از این که بچّه ها از عهدۀ بازی سه مرحله ای بر آمدند، به مراحل بازی اضافه➕ کنید.
🔷اگرچه این بازی را با یک نفر1⃣ هم میتوان انجام داد؛ امّا وجود حدّاقل دو 2⃣بازیکن، جذّابیت 😃آن را بیشتر میکند.
🔶نمونه هایی از این بازی را در این جا میآوریم:
- سه مرحله ای3⃣: دو قدم بیا جلو🚶، بشین، دستت رو بذار رو چشمت.🙈
-چهار مرحله ای4⃣: بشین، چشماتو ببند و واکن، بلند شو دو قدم برو عقب، سه بار بگو: «یا علی!».
-پنج مرحله ای5⃣: ده قدم بدو🏃، سه قدم بیا عقب، دست و سرت رو بگیر بالا، یه دعا کن، بشین.
در این بازی، کودک، تمرین دقیق گوش دادن👂 را انجام میدهد. قدرت حافظۀ کودک با این بازی افزایش می یابد.
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
📚 بازی ، بازوی تربیت ص ۸۱
#بازی_بازوی_تربیت
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
سکّه💰، آب 💦و لیوان
🔹در یک ظرف بزرگ⚱🏺 و بلند مثل دبّه، یک لیوان بگذارید.
🔸ظرف⚱ را پُر از آب کنید. چند سکّه را در دست👌 گرفته، با نشانه گیری 🏹تلاش کنید از لب ظرف، سکّه ها ر به داخل لیوان بیندازید.
🔹وقتی سکّه وارد آب میشود، به صورت مستقیم⬅️⬅️، حرکت نمیکند.
🔸باید چند بار سکّه💰 را بیندازید تا به اصطلاح، قِلِق انداختن به دستتان بیاید.
🔹این بازی وقتی میان دو👬 یا چند نفر👬👬 به صورت مسابقه انجام میگیرد، جذّابیت 😃بیشتری پیدا میکند.
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
📚 بازی ، بازوی تربیت ص ۵۶
#بازی_بازوی_تربیت
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃شبگرد عاشق خدا
پیش از عاشقانۀ امشب
میخواهم از تو چیزی بخواهم.
آقا!
من در این چند شب
درسهای زیادی را
از عاشقهای زمینی یاد گرفتهام
و حالا احساس میکنم
زیر بار دِینشان رفتهام.
میخواهم التماس کنم
وقتی سحر برای نماز شبت بلند شدی
برای کسانی که دلشان مهیای عاشقی است
و فقط در انتخاب معشوق
ره به خطا پیمودهاند دعا کنی.
حیف این دلها نیست که جایی برای عشق غیر تو باشند؟
اینها اگر عاشق تو شوند
یک شبه ره صد ساله را طی میکنند.
عاشق بود؛ ولی دستش به معشوق نمیرسید
شبها اگر برای همه
زمانی برای خوابیدن بود
او از تاریکی و سکوت شب
برای اشک ریختن و نالهزدن بهره میبرد.
امّا نه در خانه
از نگاه او خانهای که در آن یار نبود
تنگتر از قفس و تاریکتر از سیاهچال بود.
کوچههای شهر با نالههای او آشنا بودند.
وای اگر شبی نمیتوانست از خانه بیرون بزند
آن شب، شب مردن بود برایش.
تابستان و زمستان، برایش فرقی نداشت.
او فقط گریه کردن و التماس کردن به خدا را دوست داشت
به این امید که یکی از شبها
به صبح نرسیده، او به یارش رسیده باشد.
آقا!
چه قدر دوست دارم آوارگی برای تو را.
کاری ندارم که عشق آن عاشق، زمینی بود
من از آواره شدن برای عشق خوشم میآید.
آوارگی در غم فراق معشوق
نشانۀ صداقت عاشق است.
من هیچ گاه آوارۀ تو نبودم آقا!
دوست دارم همۀ وجودم بشود عشق تو
و همۀ ارادهام را عزم کنم برای بیابانگردی در فراق تو
و فقط برای این که تو امر میکنی که بمانم در خانه، بمانم در خانه.
من این ریاضت را بیشتر از آن آوارگی دوست دارم.
ولی باید قبول کنم که عاشق نیستم
و از این که ماندنم در خانه، نامش ریاضت نیست
از تو شرمسارم.
کسی که به امر تو در خانه میماند، آوارۀ حقیقی است.
مرا آوارۀ خودت کن آقا!
شبت بخیر شبگرد عاشق خدا!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
21acc0a1de-5ac5e063c2fbb86e008b47cc.pdf
حجم:
183.2K
📖درس دهم
چرا عبادت میکنیم؛ ولی احساس رشد نمیکنیم؟
۱۸صفحه_نشر؟ مجاز ☑️
#پیدیاف
#محسن_عباسی_ولدی
👈 درس نهم، قسمت قبل
📍j๑ïท➺@Hossein_Eb110