فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خاطرات_آن_مرد
🔹بخش اول مستند زندگی شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی از زبان اهالی روستای قنات ملک
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
💠 @ghararghehajghasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خاطرات_آن_مرد
🔹 بخش دوم مستند زندگی شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی از زبان اهالی روستای قنات ملک
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
💠 @ghararghehajghasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خاطرات_آن_مرد
🔹 بخش سوم مستند زندگی شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی از زبان اهالی روستای قنات ملک
زمانی که کسی از اهالی روستا مریض میشد و استطاعت مالی نداشت، حاج قاسم به محض اطلاع کارهای او را انجام میداد و هزینهها را پرداخت میکرد.
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
💠 @ghararghehajghasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خاطرات_آن_مرد
🔹 بخش چهارم مستند زندگی شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی از زبان اهالی روستای قنات ملک
* حاج قاسم هر سال برای شهادت حضرت زهرا (س) سفارش ذبح گوسفند میداد تا با آنها غذای نذری درست کنیم و بین اهالی روستا پخش کنیم.
هر سال خودمان را آماده میکردیم که حاجی برای عید دیدنی میآمد خانهمان، اما... دیگر هیچ روزی برای ما عید نیست.
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
💠 @ghararghehajghasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خاطرات_آن_مرد
🔹 بخش پنجم مستند زندگی شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی از زبان اهالی روستای قنات ملک
* شبی که حاج قاسم را میخواستند دفن کنند، آنقدر شلوغ بود که مردم در ماشینهایشان خوابیده بودند و از سرما شیشههای ماشینهایشان یخ زده بود و به خاطر حاج قاسم همه آمده بودند.
* پدر پیر یک اسیر وقتی حاج قاسم را دید او را نشناخت اما گفت بوی صادقم میآید.
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
💠 @ghararghehajghasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خاطرات_آن_مرد
🔹 بخش ششم مستند زندگی شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی از زبان اهالی روستای قنات ملک
* اولین جایی که حاج قاسم میرفت گلزار شهدا، بعد به خانوادههای شهدا سر میزد، بعد به روستاهای اطراف میرفت.
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
💠 @ghararghehajghasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خاطرات_آن_مرد
🔹بخش هفتم مستند زندگی شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی از زبان اهالی روستای قنات ملک
* صبح تاسوعا که رفتم مسجد، حاجی هم اومد، یک انگشتر را توی دستش میچرخاند، حاجی انگشتر را داد به من و گفت برام دعا کن. هیچ زمانی موقع رفتن از مسجد خداحافظی نمیکرد، اما اینبار برای اولین بار خداحافظی کرد، دیگر او را ندیدم تا خبر شهادتش آمد.
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
💠 @ghararghehajghasem