🔹زندگی بی شهادت، ریاضت تدریجی برای رسیدن به مرگ است...
شهادت را نه در جنگ، در مبارزه میدهند
ما شهادتی بی درد می طلبیم
غافل که شهادت را جز به اهل درد نمیدهند.
#روزجمعه
#شهدا
#فاتحه
💠 @ghararghehajghasemkahak
#سلام_بر_ابراهیم
#داستان_زندگی_شهید_پهلوان_بی_مزار
#شهید_ابراهیم_هادی
#انتشارات_شهید_ابراهیم_هادی
#قسمت_صد_و_هفتاد_و_چهار
💚مزار يادبود❤️ص ۲۳۶
✔خواهر شهيد
🦋...ســالها از شهادت ابراهيم گذشــت. هيچ کس نمي توانست تصور کند که فقدان او چه بر سر خانواده ي ما آورد. مادر ما از فقدان ابراهيم از پا افتاد و...
🦋تا اينکه در ســال ۱۳۹۰ شــنيدم که قرار است سنگ يادبودي براي ابراهيم، روي قبر يکي از شهداي گمنام در بهشت زهرا(س) ساخته شود.
🦋ابراهيم#عاشق_گمنامي بود. حالا هم#مزار يادبود او روي قبر يکي از شهداي گمنام ساخته مي شد.
🦋در واقع يکي از شــهداي گمنام به واسطه ابراهيم تکريم مي شد. اين ماجرا گذشت تا اينكه به كنار#مزار يادبود او رفتم.
🍁@shahidabad313
🦋روزي که براي اولين بار در مقابل ســنگ مزار ابراهيم قرار گرفتم، يک باره بدنم لرزيد! رنگم پريد و با تعجب به اطراف نگاه کردم!چند نفر از بســتگان ما هم همين حال را داشتند!
🦋ما به ياد يک ماجرا افتاديم که سي سال قبل در همين نقطه اتفاق افتاده بود!درســت بعد از عمليات آزادي خرمشهر، پســرعموي مادرم، شهيد حسن سراجيان به#شهادت رسيد.
🦋آن زمــان ابراهيــم مجروح بود و با عصا راه مي رفت. اما به خاطر شــهادت ايشان به بهشت زهرا(س) آمد.
🍁@pmsh313
🦋وقتي حسن را دفن کردند، ابراهيم جلو آمد و گفت: خوش به حالت حسن، چه جاي خوبي هستي! قطعه۲۶ و كنار خيابان اصلي. هرکي از اينجا رد بشه يه#فاتحه برات مي خونه و تو رو ياد مي کنه.
🦋بعد ادامه داد: من هم بايد بيام پيش تو! دعا کن من هم بيام همين جا، بعد هم با عصاي خودش به زمين زد و چند قبر آن طرف تر از حسن را نشان داد!
🦋چند ســال بعد، درست همان جائي که ابراهيم نشــان داده بود، يک#شهيد_گمنام دفن شد و بعد به طرز عجيبي ســنگ يادبــود ابراهيم در همان مــکان که خودش دوست داشت قرار گرفت!!
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
💠 @ghararghehajghasem