eitaa logo
قرارگاه فرهنگی جهادی شهیدحاج قاسم سلیمانی و شهدای گرانقدرشهرکهک
460 دنبال‌کننده
17.8هزار عکس
9.8هزار ویدیو
75 فایل
من کان لله کان الله له... هر که برای خدا باشد خدا برای اوست جهت ارائه و انعکاس برنامه های قرآنی، فرهنگی،جهادی،محرومیت زدایی۰۰۰۰۰ ارتباط باادمین👇👇 @mahdiaj
مشاهده در ایتا
دانلود
🔮کلیدهای تربیت و رفتار فرزند(۹۰) 💐🍃💞💐🍃💞💐🍃💞💐🍃💞💐 🔵کلید صد و چهل و یکم ! 📌امروزه با نسلی مواجهیم که صبح که بیدار می شوند انگار از خانه شان خارج میشوند! چون که والدینش به عنوان مستخدمین "هتل خانه " همه جا را رفت و روب خواهند کرد. و با يک تلفن همه چيز درب مهياست. ✅نسلی که در برابر اتاقی که در آن میخوابد و خانه ای که در آن زندگی میکند و ظرفی که در آن غذا میخورد احساس ندارد، آیا در آینده برای خانواده اش و یا در برابر سرزمینی که از آب و خاک آن بهره مند است خواهد داشت! 📌این نسل را چه کسی و چه کسانی چنین کردند؟!!! کی بود؟ کی بود؟! 👈 اتفاقاً این دفعه ، من بودم، تو بودی، ما بودیم و...همه بودند. کمی به خود بیاییم و تکانی به خودمان و این بدهیم... 💐🍃💞💐🍃💞💐🍃💞💐🍃💞💐 ☀️کلیدهای تربیتی 💐🍃💞💐🍃💞💐🍃💞💐🍃💞💐
🚨 خانه 🔘 رهبر انقلاب: 💠 بد نیست برایتان بگویم که آقای ربانی املشی -که از دوستان و های من در حوزه علمیه بود- در تابستان یکی از سال ها به مشهد آمد . من در آن هنگام ساکن مشهد بودم و خانه داشتم اما در آن تابستان ، خانه را چند هفته ترک کردم و در یک نقطه ییلاقی نزدیک شهر ( که معمولا طلاب ، در تعطیلات تابستان با هزینه پایین آنجا اقامت میکردند ) اقامت گزیدم . به آقای ربانی گفتم: شما می توانید در خانه من اقامت کنید که در طی هفته -به جز دو روز - خالی است . این دو روز را به جلساتی برای جوانانی که از نقاط مختلف ایران می‌آمدند ، اختصاص داده بودم که از صبح تا ظهر ، خانه از آنها پر می‌شد . کلیدِ خانه را به او سپردم و رفتم . چند روز بعد که مرا دید ، پس از تشکر گفت: گمان کردم خانه شما با است ، نمی دانستم اثاث خانه را تخلیه کرده اید و به ییلاق بردید ، اگر این را می دانستم به می رفتم و با لحنی حاکی از رابطه میان من و او ، مفصلاً از کمبودهای اثاثیه خانه گلایه کرد . مطلب را دریافتم و به او گفتم من از داخل خانه،جز چند ، تعداد کمی و یک و چند ، چیزی بر نداشتم. با شگفتی و حیرت به من نگاه کرد و گفت: چه می گویید؟!گفتم: بله اینها چیزهایی است که من دارم و اثاثیه ما هم همین است که اکنون در خانه میبینید، من بیش از این اثاثیه ای ندارم. چهره ایشان در هم رفت،سری تکان داد و از گلایه خویش متأسف شد. 📚 ، ص 161 و 162 ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ 💠 @ghararghehajghasem