شَهید ابراهيم هاٰدی...C᭄
____🌸☁️
و چه تلخ و غم انگیز بهـ نبود مولایمان عادت کرده ایم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غروبآخرینجمعهیرمضانآمد و نیامدی🥺
#یامهدے
همه گوییم:
السلام علیک یا بقیه الله
سلامی دارم در محضرت ای وعده الله
یا اباصالح المهدی یا خلیفه الرحمان و یا شریک القرآن
سلام دارم بر تو ای طبیب من لا طبیب له
ایهاالامام الانس و الجان سیدی و مولای الامان الامان....🌱
شَهید ابراهيم هاٰدی...C᭄
درحال آماده سازی تا سحر باید بشیم کار کنم بسته بنده و...... #فرداتولدشهیددهقانهست🌿
درحالآمادهسازیپکیکوچکو
کمهزینهبرای
تولدشهیدمحمدرضادهقانامیری
کهفردابعداظهر
سرمزارشونپخشمیشود.
•♥🕊•
درڪوچهوخیابانسرتان
رابالانگیریدوباصدایبلند
درجلوینامحرمصحبتنڪنید.
سعیڪنیدسربهزیرباشید.
بانامحرمزیادوبیدلیلحرف نزنید،
ڪهحیاوعفتازدستمیرود.
#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
داییش تلفن کرد, گفت: "حسین تیکه پاره رو تخت بیمارستان افتاده، شما همین طور نشستین؟"
گفتم: "نه. خودش تلفن کرد. گفت: دستش یه خراش کوچیک برداشته پانسمان می کنه میاد. گفت: شما نمی خواد بیاین. خیلی هم سرحال بود."
گفت: " چی رو پانسمان می کنه؟ دستش قطع شده".
همان شب رفتیم یزد، بیمارستان.
به دستش نگاه می کردم. گفتم: " خراش کوچیک! "
خندید...
گفت:
" دستم قطع شده، سرم که قطع نشده"
حاج حسین خرازی🌸
راوی مادر شهید ..
💠ماجرای سیلی خوردن محافظ ایت الله خامنه ای
🔹در یکی از ملاقات های عمومی آقا، جمعیت فشردهای توی حسینیه نِشسته بودن و به صحبتای ایشون گوش میدادن. من جلوی جمعیت، بین آقا و صف اوّل وایساده بودم.
🔹اون روز، بین سخنرانی حضرت آقا، بارها نگاهم به پیرمرد لاغراندامی افتاد که شبکلاه سبزی به سر داشت و شال سبزی هم به کمرش.
تا سخنرانی آقا تموم شد، بلند شد و خیز برداشت طرف من و بلند گفت: «میخوام دست آقا رو ببوسم» امان نداد و خواست به سمت آقا برود که راه اون رو بستم. عصبی شد و تند گفت: «اوهووووی....چیه؟! میخوام آقا رو از نزدیک زیارت کنم. مثل اینکه ما از یه جد هستیم»
🔹صورت پیرمرد، انگار دریا، پرتلاطم و طوفانی میزد. کمکم، داشت از کوره در میرفت که شنیدم آقا گفتن: «اشکال نداره، بذار سید تشریف بیاره جلو» نفهمیدم تو اون جمعیت آقا چطور متوجه پیرمرد شد. خودم رو کنار کِشیدم. پیرمرد نگاهی به من انداخت و بعد، انگار که پشت حریف قَدَری رو به خاک رسونده باشه، با عجله، راه افتاد به سمت آقا.
🔹پشت سرش با فاصله کمی حرکت کردم. هنوز دو سه قدم برنداشته بود که پاش به پشت گلیم حسینیه گیر کرد و زمین خورد.
🔹اومدم از زمین بلندش کنم که برگشت و جلوی آقا و جمعیت محکم کوبید توی گوشم و گفت: «به من پشت پا می زنی؟» سیلیاش، انگار برق 220 ولت خشکم کرد.
🔹توی شوک بودم که آقا رو رو به روی خودم دیدم. به خودم که اومدم، آقا دست گذاشت پشت سرم و جای سیلی پیرمرد رو روی صورتم بوسید و گفت: «سوءتفاهم شده. به خاطر جدّش، فاطمه زهرا، ببخش!» درد سیلی همونموقع رفع شد.
🔹بعد سالها، هنوز جای بوسه گرم آقا رو روی صورتم حس میکنم.»
📚برگرفته از کتاب «حافظ هفت»
ما را در آدرس زیر دنبال کنید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2948727004Cc5a094bdf2
کپی؟ خیر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غروبآخرینجمعهیرمضانآمد و نیامدی🥺
🌹🍃🌹🍃
enc_16810676254710741302382.mp3
3.41M
بهبزرگیتببخشنااُمیدمنکن؛منجَوونم نگاھبهتارِموهایسِفیدمنکن :)
دیگھ همهـۍ ایتا میدونن کھ
اسراء منبـ؏ محفل هاےِ مذهبۍِھ😌✍🏻
' https://eitaa.com/joinchat/2775515320Ce97d0e60f8 ؛
کی بود دنبالِ پروفهایِ خاص میگشت ؟ 😌😂♥️
#استورۍهاشبراتدلبرۍمیکنھ >>
تجمعِ یہمشتبسیجۍِ دستبھقلم💣👇🏼!
[ https://eitaa.com/joinchat/2775515320Ce97d0e60f8 ]
- Join Join Join ⤴️ 💯 ༉
شَهید ابراهيم هاٰدی...C᭄
دیگھ همهـۍ ایتا میدونن کھ اسراء منبـ؏ محفل هاےِ مذهبۍِھ😌✍🏻 ' https://eitaa.com/joinchat/277551532
استوریِ مذهبی و دخترونه 👇🏻😻😌 .
https://eitaa.com/joinchat/2775515320Ce97d0e60f8
#پروفایلفیکِمحجبه 🍓🔥✌️🏼 .
https://eitaa.com/joinchat/2775515320Ce97d0e60f8
همچی اینجا موجوده عا :)
شَهید ابراهيم هاٰدی...C᭄
دیگھ همهـۍ ایتا میدونن کھ اسراء منبـ؏ محفل هاےِ مذهبۍِھ😌✍🏻 ' https://eitaa.com/joinchat/277551532
مآھ رمضونا فقط با هیئتِ مجازےِ إسراء .
هر شب بدونِ هیچ بھونهـای
برنامهـ خودسازے دارھ 😌؛
[ https://eitaa.com/joinchat/2775515320Ce97d0e60f8 ]
اینم لینڪِ کانالشششش ♥️!
شَهید ابراهيم هاٰدی...C᭄
دیگھ همهـۍ ایتا میدونن کھ اسراء منبـ؏ محفل هاےِ مذهبۍِھ😌✍🏻 ' https://eitaa.com/joinchat/277551532
آرۍ؛ فقطإسراء قانومممو پروفاشش😏!
#دیگررررهیچچچچ 😌😂؛
^-^https://eitaa.com/joinchat/2775515320Ce97d0e60f8'
#تشریفآوردۍۍۍ😶♥️؟
1_4108504152-AudioConverter.mp3
2.2M
⁉️آیا افراد در برزخ واجبات دینی را (نماز ) بجا می اورند ؟
⭕️ پاسخ: #ابراهیم_افشاری
1_4108553550-AudioConverter.mp3
2.73M
⁉️آیا کسانی که حق الناس برگردن دارند مشمول شفاعت ائمه به ویژه امام حسین ع قرار میگیرند ؟
⭕️ پاسخ: #ابراهیم_افشاری
هرگز نمازت را ترڪ نڪن...
میلیون ها نفر زیر خاڪ...
تمام آرزویشان این است...
یڪ لحظه به دنیا بازگردند..
براے یڪ سجدھ
نماز صبح حواست باشه 🌱
صادق هدایت یه جملهی خیلی قشنگ
داره که میگه:به پایان فکر نکن.
اندیشیدن به پایانِ هر چیز شیرینی
حضورش را تلخ میکند.
بگذار پایان تو را غافلگیر کند،
درست مثل آغاز..
بیخیال فکر و #قضاوت دیگران ،
از این آدمهای بیکار که بخواهند
مدام حرف بزنند ، در اطرافتان
زیاد می بینید .😶
پس بیخیال !
راحت به زندگی تون بپردازید .😉
⁉️مساله( )
ابتدای زمان پرداخت زکات فطره چه زمانی است؟🧐
📚 پاسخ :
✍آیت الله خامنه ای:
بعد از اثبات حلول ماه شوال مىتوان آن را کنار گذاشت.
✍آیت الله سیستانی:
ابتدای زمان وجوب پرداخت زکات فطره بنابر مشهور شب عید فطر است.
✍آیت الله مکارم:
روز عید است.
❒❒❒❒❒❒
🌺 ذکـر امـروز شـنـبـه:
〖یـٰارَبَّ ٱلْـعـٰالَـمـیٖـن〗
🧮 ۱۰۰ مـرتبه
❒❒❒❒❒❒
خوشبختی را تعقیب نکنید
و در جدال برای رسیدن به
خوشبختی نباشید.
زندگی را زندگی کنید
خوشبختی پاداش مهربانی
وگذشت شماست...
شَهید ابراهيم هاٰدی...C᭄
درحالآمادهسازیپکیکوچکو کمهزینهبرای تولدشهیدمحمدرضادهقانامیری کهفردابعداظهر سرمزارشون
بسته بندی تمام شد😍
ان شاالله ساعت۱۸
سرمزار #شهیدمحمدرضادهقانامیری
پخش خواهد شد🌿
تهرانتجریشامامزادهعلیاکبرچیذر😍
#تولدتمبارکرفیقشهیدم🌾
شَهید ابراهيم هاٰدی...C᭄
داداشم🌿
💠 شهدای گمنام، میهمانان ویژه حضرت زهرا(سلام الله علیها)💠
قبل از اذان صبح برگشت. پيكر شــهيد هم روي دوشش بود. خستگي در چهره اش موج ميزد. صبح، برگه مرخصي را گرفت. بعد با پيكر شــهيد حركت كرديم. ابراهيم خسته بود و خوشحال. ميگفت: يك ماه قبل روي ارتفاعات بازي دراز عمليات داشتيم. فقط همين شــهيد جامانده بود. حالا بعد از آرامش منطقه، خدا لطف كرد و توانستيم او را بياوريم.
خبر خيلي سريع رسيده بود تهران. همه منتظر پيكر شهيد بودند. روز بعد، از ميدان خراسان تشييع با شكوهي برگزار شد. ميخواستيم چند روزي تهران بمانيم، اما خبر رسيد عمليات ديگري در راه است. قرار شد فردا شب از مسجد حركت كنيم.
با ابراهيم و چند نفر از رفقا جلوي مســجد ايســتاديم. بعد از اتمام نماز بود. مشغول صحبت و خنده بوديم. پيرمردي جلو آمد. او را ميشناختم. پدر شهيد بود. همان كه ابراهيم، پسرش را از بالاي ارتفاعات آورده بود. سلام كرديم و جواب داد.همه ســاكت بودند. براي جمع جوان ما غريبه مينمود. انگار ميخواســت چيزي بگويد، اما!
لحظاتي بعد ســكوتش را شكســت و گفت: آقا ابراهيــم ممنونم. زحمت كشيدي، اما پسرم! پيرمرد مكثي كرد و گفت: پسرم از دست شما ناراحت است!! لبخند از چهره هميشــه خندان ابراهيم رفت. چشــمانش گرد شــده بود از
تعجب، آخر چرا!!
بغض گلوي پيرمرد را گرفته بود. چشــمانش خيس از اشك شد. صدايش هم لرزان و خسته: ديشــب پســرم را در خواب ديدم. به من گفت: در مدتي كــه ما گمنام و بينشــان بر خاك جبهه افتاده بوديم، هرشب مادر سادات حضرت زهرا (س) به ما سر ميزد. اما حالا، ديگر چنين خبري نيست!
🔆پسرم گفت: «شهداي گمنام مهمانان ويژه حضرت صديقه سلام الله علیها هستند!»
پيرمرد ديگر ادامه نداد. سكوت جمع ما را گرفته بود.به ابراهيم نگاه كردم. دانه هاي درشــت اشــك از گوشــه چشمانش غلط ميخورد و پايين مي آمد. ميتوانســتم فكرش را بخوانم. گمشــده اش را پيدا كرده بود. « #گمنامي! »
📚سلام بر ابراهیم/ص۱۱۹
#شهیدابراهیمهادی
جای شهید هادی خالی که همیشھمےگفـت:
تاوقتےکھزمانازدواجتوننرسیـده
دنبالارتباطکلامےباجنسمخالـفنرید؛
چونآهستھآهستھخودتونروبھنابودے
مےڪشونید
#یادشهداباصلوات