eitaa logo
شَهید ابراهيم هاٰدی...C᭄
7.2هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
2هزار ویدیو
19 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم♥! این راهرگز فراموش نکنید تاخود را نسازیم وتغییرندهیم ، جامعه ساخته نمی‌شود . ــ شهید ابراهیم هادی ــــ 8600...✈️...8700
مشاهده در ایتا
دانلود
چه کسی می‌گوید؛ پشت این ثانیه ها تاریک است؟ گام اگر برداریم روشنی نزدیک است . . . :) | سهراب سپهری
‏یه آدم 👹 دیگه ای که به دخترا تجاوز میکرده و فیلم ضبط میکرده و زندگی قربانی ها و خانواده هاشون رو سیاه میکرد، امروز در ملاعام در شهر مراغه شد. مطمئنا امروز روز خوبی بود برای دخترای قربانی که برای همیشه از شر این حیوان دوپا راحت شدن. یاسر آقایی
امام رضا جانم؛ به همه گفته‌ام رفیق تواَم، به بقیه نگو که سربارَم...
  لحاف قرمز رنگ بزرگ را از روی خودم کنار زدم ،بلند شدم به سمت پنجره رفتم، پنجره ی چوبی، آبی رنگ که نمای زیبایی به اتاق هدیه کرده بود را باز کردم ؛پرتوی طلایی رنگ خورشید در اتاق پیچید . روی چارچوب پنجره نسشتم ، به حیاط نگاه کردم ؛ تماشای حوض آبی رنگ که درست در وسط حیاط قرار داشت و شمعدانی های کنار حوض حس خوبی در  وجود ایجاد کرد ، دلتنگ روز های بهار شدم که  عطر شکوفه های سیب در حیاط می پیچد و فضا را معطر می کند در دلم سودایی نهفته بود که صدای ماد مرا  را به حال برگرداند. از پله های پائین رفتم ، خودرو را. به مطبخ رساندم  از اتاق کناری وارد شدم فضای مطبخ را دود بخار غذا گرفته بود . سلام مادر سلام زهرا سادات زود باش صبحانه را آماده کن که پدرت با شیر تازه می آید! سینی بزرگی برداشتم پنیر تازه همراه با نانی که مادر پخته بود ، به اتاق بردم و منتظر دم کشیدن چای شدم سفره را درست در وسط گل قالی پهن کردم ، قالی که مادرم با زحمت زیاد بافته بود. به مطبخ برگشتم تا چند استکان کمر باریک برای چای ببرم که چشمم به دیگ های روی اجاق افتاد این همه غذا درست می کنی برای ظهر اضافه می ماند نذری. داریم ؟ ظهر عمو و زن عمو همراه با بچه ها برای ناهار به خانه می آیند ، عمو به پدر گفته خبری در شهر است !؟ زیر لب تکرار کردم چه خبری!؟ صدای پدر رشته افکارم را پاره کرد  سلام بر اهل خانه  سلام آقا دست شما درد نکنه سفره که پهن هست ؟ زهرا سادات شیر روی اجاق بگذار . دورهم مشغول  صبحانه خوردن بودیم که خواستم از پدر در مورد اتفاق ها در شهر بپرسم که یاد صحبت او افتادم ؛ « نباید موقع غذا با هم صحبت کنیم نعمت خدا حرمت دارد»  بعد از صبحانه طاقت نیاوردم جلو رفتم  پدر چه اتفاقی افتاده ؟ دستانش را به آرامی روی دهانم گذاشت  منتظر باش دختر عزیزم نویسنده :تمنا🥰🌹🍃
شَهید ابراهيم هاٰدی...C᭄
#قسمت_اول #سادات_بانو  لحاف قرمز رنگ بزرگ را از روی خودم کنار زدم ،بلند شدم به سمت پنجره رفتم، پنجر
سلام خدمت دوستان عزیز رمان پیش رو در مورد دختری نوجوان دوران کشف حجاب رضا خان را توصیف می کنه ماجرا های مختلفی وجود دارد پیشنهاد ویژه برای مطالعه🌿🌺
« بِسْم‌ِاللّٰھ‌الْنُور♥️»
مومن اگر وابستگی داشته باشه.. نمیتونه قیام کنه ؛ و عصر ِ ما، عصر ِقیام ِ! - سیدمرتضی‌آوینی -
هدایت شده از اربعینی‌ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
منو تنها نذاری🥹 🥲از تو میخوام که همیشه منو حرم بیاری 😍چه حرم نازی داری 🥳چه حیاط خوشگلی آقا واسه بازی داری ❤️قسمتی از نماهنگ بابا رضا❤️ (نماهنگ های عزیزم حسین1و2 ، بیعت ، سلام فاطمه ، لحظه دیدار ، روزه اولی و هدیه اسباب بازی کار همین تیمه✅) 🏴 @e_arbaeen
خدایا منِ بی تو خیلی تنهاست😕 ...
‏من به کسایی که گنبد رو میشورن نمیگم خادم ، میگم خوشبخت 😍❤️ ع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️ باران هر لحظه به یاد چشمهایت می‌بارد خورشید در آرزوی روی تو طلوع می‌کند و دریا با رویای نورانیِ نوازش تو موج می‌زند ‌ 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪَ ألْـفَـرَج🌤
enc_16854263012042261402423.mp3
6.54M
قلبِ‌عرشُ‌فرش‌پرشده‌ازعطرِخدا! آخه‌تولدِعـشقِ‌وسلطانِ‌کَرم . . (:
شَهید ابراهيم هاٰدی...C᭄
•◡• رفیقِ آسمون نشین من🌤.
• . با خدا باش از همان جایـے کھ گمان نمی‌کنی روزی تو را می‌رساند😉🌱' - .
شَهید ابراهيم هاٰدی...C᭄
🙂♥
بعضی ها هم کار هاشون نسبت با نماز اول وقت برنامه ریزی میشه و چقدر زیباست . .🪴
🌸 مکالمه رایگان برای شما به مناسبت "ولادت امام رضا (ع)" ، هدیه یک روز مکالمه رایگان درون شبکه همراه اول ویژه مشترکین استان خراسان رضوی 😍😍 فقط امروز 10 خرداد فعالسازی از طریق شماره‌گیری کد👇 *10*4*2#
اینجا ادیتور داریم؟🚶🏿‍♂👇🏻 @shaparak5689
روزهاے بی‌ یاد تو💔
صدایت میزنم جـانـا ! جوابم میدهی « جـانـم » به قربان تو و آن جانم ِمشکل گشای تو :) میلادِت مبارک بابا رِضا..
من به جوانان توصیه می‌كنم كه در فعالیتهای اجتماعی حضور داشته باشند؛ منتها مواظب باشند كه این فعالیت اجتماعی ، آنها را از درس خواندن دور نكند! 📖
اینجوری نباشه تو شصت، هفتاد سالگی از عمرمون هم که رسیدیم، همه کارامونم کرده باشیم فقط این وسط مونده باشه زندگی..! "أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثاً؟" واقعا فکر کردیم بیهوده اومدیم؟! نه هدفی، نه رسالتی، نه کاری؛ صرفا خوردن و خوابیدن و لذت؟! نه چیزی از ما بمونه و نه چیزی رو از خودمون به جا گذاشته باشیم؟!