#خاڪریزخاطرات ✍🏻
در خرید لباس اونقدر قناعت بہ خرج میداد ڪہ یہ روز یادمہ رفتہ بودیم مشهد جایے رو پیدا ڪرده بود مۍگفت لباس هاش ارزونن 💵
چندین ڪیلومتر رفتیم تا اونجا رو پیدا ڪردیم و دو سہ دست لباس خرید یہ شڪل 😳
گفتیم چرا اینڪارو مۍڪنـے؟ گفت:
《نڪنہ بچہها بفهمن من دو سہ دست لباس خریدم با سہ شڪل مختلف دلشون بخواد دوست داشتہ باشن لباس نو بخرن نتونن بخرن》🥀
ببینید چطور بہ قضیہ نگاه مۍڪنہ در عین شوخ طبعـے و با مرامـے بسیار آدم دقیقـے بود در مسائلش .👌🏼
تنها جایـے ڪہ دیدم خیلـے خرید ڪرد اونم جوراب بود براے نذر محرمش.
یہ روز ڪہ رفتہ بود جوراب بخره دیدیم خیلـے دیر ڪرد ما غذامونُ خوردیم هنوز حسین نیومده بود . وقتـے ڪہ رسید دیدیم اعصابش خُردِ 🤦🏼♂
پرسیدیم جریان چیہ اینقدر دیر اومدے؟
گفت بابا تو راه داشتم میومدم فڪر ڪردن من از این دست فروشام ڪہ بدون مجوز چیزے مۍفروشن بہ من گیر دادن نمۍذاشتن بیام خونہ😄
خلاصہ اینم از خاطره نذرے ڪہ براے امام حسین داشت .
اما در عین اینڪہ شوخ طبع وخنده رو بود چیز هایـے درونش داشت ڪہ پنهان مۍڪرد و سعـے مۍڪرد ڪسـے نفهمہ .☝️🏿
اونها رو بین خودش و خداے خودش داشت . خیلــے از اونهارو بعد از شهادتش فهمیدیم بعضـے ها هم در همون دوران زندگیش لو رفت . 👀🖐🏽
خیلـے حواسش بود ریا نڪنہ .
اصلا ڪسـے نبود ڪہ از روے ریا ڪارے
بڪنہ .🌚🍃
#شهید_حسین_ولایتی_فر
#شهید_حمله_کور_تروریستی_اهواز
#شهیدانہ
@gharebtoos