eitaa logo
شَهید ابراهيم هاٰدی...C᭄
7.2هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
2هزار ویدیو
19 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم♥! این راهرگز فراموش نکنید تاخود را نسازیم وتغییرندهیم ، جامعه ساخته نمی‌شود . ــ شهید ابراهیم هادی ــــ 8600...✈️...8700
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱شهیده مریم فرهانیان🌱 تولد:آبادان_۱۳۴۲ شهادت:آبادان_۱۳۶۳ مزار:گلزارشهدای‌آبادان خودسازی را قبل از انقلاب و با برنامه ی خودسازی امام خمینی(ره) شروع کرد. سکوت جزو برنامه اش بود و برای ترک گناه می‌بایست حرف زدنش را به حداقل می‌رساند.باخودش خلوت میکرد و سکوت و خلوتش راهم دوست داشت.البته ذاتا هم آدم کم حرفی بود.اگرهم حرفی می‌زد بوی دروغ یا غیبت نداشت.حرفش حرف خودسازی بود.عاشق کتاب های شهید دستغیب بود و از همه بیشتر کتاب عجب و ریا. شاید بیشتر از ده بار خوانده بود.شیفته سوره قیامت هم بود.حظ می‌کردم؛وقتی می‌نشست و با صوت قشنگش برایم می‌خواند.یک بار به شوخی بهش گفتم:تو که اسمت مریمه باید سوره مریم رو دوست داشته باشی! گفت:سنیه!دوست دارم هرکجای دنیا بودم این سوره رو برام هدیه کنی. همیشه برایم سوال بود چه ربطی بین کتاب عجب و ریای شهید دستغیب و سوره قیامت است که مریم اول قیامت را می‌خواند بعد کتاب عجب و ریارا. توی هوای گرم و شرجی آبادان و در فصل خرماپزان روزه اش ترک نمی‌شد؛افطار و سحرش یک تکه نان بود و خرما.چشمان گودرفته و رنگ پریده‌اش نشان بیداری های شبانه و روزه داری روزانه اش بود‌.به حالش غبطه می‌خوردم.می‌گفتم: اینقدر نگران نباش!برادر شهیدت ازت شفاعت میکنه. می‌گفت:نه،می‌خوام اون دنیا چراغ دست خودم باشه،به امید کسی نمیشه نشست.
خب رفیق‌ِ خودسازی،بیا یه دستورالعمل بخونیم!! دستورالعمل خودسازی امام: 🌸_نمازهای یومیه خود را در پنج وعده بخوانید‌ و نماز شب را حتما به پا دارید. 🌸_اوقات خواب خود را کم کنید و بیشتر قرآن بخوانید(سوره مزمل) 🌸_راس ساعت مقرر بیدار میشوید دیگر نخوابید. 🌸_روزهای دوشنبه و پنج‌شنبه را روزه بگیرید 🌸_کم خوری را پیشه کنید؛(به اندازه) 🌸_در مجالس و میهمانی های باشکوه که فقرا به آن راه ندارند شرکت نکنید و خود نیز چنین مجالسی نداشته باشید. 🌸_برای عهد و پیمان اهمیت فوق‌العاده قائل باشید 🌸_به تهی دستان انفاق کنید 🌸_از مواضع تهمت دوری کنید 🌸_دل به دنیا نبندید و آن را بر دستور خدا ترجیح ندهید 🌸_لباس ساده بپوشید 🌸_کار نیک خود را به روی خودتان و دیگران نیاورید،و گناهان گذشته خود را به یاد بیاورید 🌸_زیاد صحبت نکنید و دعاهارا زیاد بخوانید 🌸_اول هرماه،خرج یک روز خود را صدقه بدهید 🌸_دانش های فنی(خصوصا،رانندگی،مکانیک،رادیو و تلوزیون را فراگیرید 🌸_به ورزش خصوصا کوهنوردی و شنا اهمیت بدهید 🌸_از اخبار روز مسلمین و جهان باخبر شوید 🌸_بیشتر مطالعه کنید
⚘شهید سید مجتبی علمدار⚘ *تولد:ساری-۱۳۴۵ *مجروحیت در عملیات والفجر ۸/شهادت ۱۳۷۵ *مزار:گلزار شهدای ساری.. برنامه ریخته بود برای خودسازی؛ده تا قانون داشت و برای عمل نکردن به هر کدوم یه جریمه مشخص کرده بود. ۱:بارالها!اعتراف میکنم که قرآن را نشناختم و به آن عمل نکردم،روزی حداقل ده ایه قران بخوانم اگه روزی کوتاهی کردم و نتوانستم این ده ایه را بخوانم روز بعد باید حتما یک جزء بخوانم (تاریخ اجرا:۴مرداد۱۳۶۸) ۲-خدایا ! اعتراف میکنم که مرگ را فراموش کردم و تعهد کردم مواظب اعمالم باشم ،ولی نشدم . حداقل هر شب قبل از خواب باید دو رکعت نماز تقرب بخوانم .اگر به هر دلیلی نتوانستم این دورکعت را به جا بیاورم ، روز بعد باید ۲۰ ریال صدقه بدهم و ۸ رکعت نماز قضا به جا بیاورم .( تاریخ اجرا: ۲۶مرداد ۱۳۶۹ ) ۳- خدایا! اعتراف میکنم که شب با یاد تو نخوابیدم و برای نماز شب هم بیدار نشدم . حداقل در هفته باید دوشب نماز شب بخوانم و بهتر است شب های پنجشنبه و شب جمعه باشد . اگر به هر دلیلی نتوانستم شبی را به جا بیاورم ، باید به جای هر شب ۵۰ ریال صدقه بدهم و ۱۱ رکعت تمام را به جا بیاورم ( تاریخ اجرا : ۱۶شهریور ۱۳۶۹)
🌹شهید عباس بابایی🌹 معاون عملیات نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران تولد: قزوین -۱۳۲۹ شهادت: عملیات برون مرزی در منطقه سردشت-۱۳۶۵ مزار : گلزار شهدای قزوین "آمریکا بودیم و دوره ی خلبانی را میگذراندیم . یکروز داشتم رد میشدم که دیدم جلوی بولتن پایگاه شلوغ شده . نوشته ای توجه همه را جلب کرده بود .خودم را از بین جمعیت رساندم جلو . با تیتر درشت نوشته بودند( دانشجو عباس بابایی ساعت دو بعد از نیمه شب میدود تا شیطان را از خود دور کند .) رفتم سراغش ، گفتم : عباس بدلتن پایگاه رو دیدی ؟ اینا چیه نوشتن؟ گفت : ول کن چیزی نیست. پاپی شدم و اصرار کردم تا قضیه را برایم تعریف کند . گفت : چند شب پیش بدخواب شدم ، رفتم میدون چمن کمی بدوم . کُلُنل با خانومش داشت از شب نشینی برمیگشت که من رو دید . بهم گفت : برای چی این موقع شب میدویی؟ گفتم : دارم ورزش میکنم. گفت : راستش رو بگو کی این موقع شب ورزش میکنه ؟ گفتم : حقیقت اینه که محیط خوابگاه آلودست ، وسوسه های شیطان بدجوری اذیتم میکنه . تو این وضعیت ، آدم اگه حواسش به خودش نباشه زود به گناه می افته . این کار رو انجام میدم که فکر گناه از سرم بیرون برهد.)
🌹شهید مهدی جعفریان🌹 فرمانده مخابرات محور تیپ ۲۱ امام رضا ع تولد: خراسان رضوی ، خلیل آباد ۱۳۴۲/۱۲/۴ شهادت: عملیات کربلای ۳ ، ارتفاعات قلاویزان مزار : خلیل آباد مسجدی بود ؛ از آن مسجد های قدیمی، آسمان هم به زمین می آمد باید میرفت و نمازش را به جماعت و در مسجد میخواند . هنوز انقلاب نشده بود ، چند روزی می دیدم قبل از وقت نماز میرود مسجد و دیرتر از همیشه برمیگردد . کنجکاو شدم. یک روز تعقیبش کردم ببینم کجا میرود . از خانه مان تا مسجد دو مسیر بود ؛ مسیر اصلی که از خیابان میگذشت و مسیر فرعی که به کوچه و پس کوچه میرسید. متوجه شدم در مسیر اصلی یک تعمیرگاه لوازم صوتی باز شده که صاحبش برای امتحان کردن ضبط های تعمیر شده ، داخل شان نوار ترانه میگذارد . روشن که میکرد خیابان پرمیشد از صدا، تا چندمتری دکانش هم شنیده میشد . مهدی هم برای نشنیدن صدای آهنگ ترانه مسیرش را فرعی میکرد و راهش را طولانی ...
🌹شهید عباس علی خمری 🌹 فرمانده گروهان حضرت زهرا ع - گردان ۴۰۵ - لشکر ۴۱ ثارالله ع تولد: یکی از روستاهای زابل - ۱۳۴۲ شهادت: عملیات کربلای ۵ - شلمچه - ۱۳۶۵ مزار: بهشت مصطفی ع زاهدان عادتمان بود؛ توی کوچه و بازار قدم میزدیم و باهم صحبت میکردیم .به خاطر خانم های بدحجابی که از کنارمان رد میشدند معذب بود. برای همین خیلی سرش را بالا نمیگرفت و اطراف را نگاه نمیکرد . محل کارش هم مراجعین خانم زیاد رفت و آمدر داشتند ، یک روز رفتم دفترش ، در اتاق باز بود ، بیرون ایستاده بودم و نگاهش میکردم . سرش پایین بود و زمین را نگاه میکرد .گاهی هم به نشانه ی تایید سرش را تکان میداد .داشت با یکی از خانوم ها درباره ی هماهنگی های تبلیغاتی و فرهنگی بحث میکرد .اصلا متوجه حضورم نشد ، من هم صدایش نزدم ، منتظر ماندم تا صحبت شان تمام شود .
🌹شهید حجت الاسلام حسن رامه ای🌹 جانشین گردان امام سجاد ع ، تیپ ۱۲ قائم تولد: گرمسار - ۱۳۴۴ شهادت : منطقه مریوان، دزلیر - ۱۳۶۷ مزار: گلزار شهدای گرمسار دعوتم کرده بود خانه اش گرمسار . از در که وارد شدم چشمم به تابلوی روی در خیره ماند . تابلویی بود شبیه تابلوی مطلقا ممنوع راهنمایی و رانندگی.تابلوی گردی که وسطش نوشته بود غیبت و ضربدری رویش خورده بود .دو طرف پایه اش هم روایت نوشته بود . یکی از حضرت علی ع و یکی از امام باقر ع ( غیبت ، کوشش شخص عاجز است) . ( شایسته است که مومن بر زبان خود مهر بزند ، همان گونه که بر طلا و نقره خود مهر میزند ) چند لحظه ماتِ نوشته بودم . در زدم و وارد اتاق شدم . بعد از پذیرایی ، گرم صحبت شدیم . توی تمام مدت حواسم به حرف هایم بود . به همان تابلوی روی در ؛ تابلوی غیبت مطلقا ممنوع.