امیدِمنِغافل کور شده بود،گویی هنوز هم دنبال شعله کوچک دیگری میگشتم؛
فروریختم،نابودشدم،فهمیدم چه کردم با خودم:)
ناگاه،مادری در آغوشم کشید و طلوعی اتفاق افتاد...🍃🪴🌾
دنبال راه مستقیم بودم اما چشمانم دیگر سو نداشت..🚶🏿♂
دنیایی که روشن شد،نور از آنِ من شد،منبع نور را دیدم...✨
و اما،چشمانم هنوز میدید کسانی را که به دور شمع میچرخیدند و میسوختند و مسرور بودند از حالی که داشتند..🦋
و مادری که امید داشت،قبل از سوختن بفهمند که چه میکنند،
تا دستگیرآنها شود و دیدن طلوع نصیبشان شود:)))
امامزمانِدل:
به مُحِبّین من بگو،آن لحظه که احساس تنهایی میکنید،تنها چیزی که شمارا آرام میکند،من هستم:)
اندر احوالات فردی گمگشته،که خود را پیدا کرد و دنبال رسالت خویش است...(:
شَهید ابراهيم هاٰدی...C᭄
اندر احوالات فردی گمگشته،که خود را پیدا کرد و دنبال رسالت خویش است...(:
پناه برید به او که درمانِ جان است؛
https://abzarek.ir/service-p/msg/1129824
شنوایِ،سخن شما عزیزان،و جوابی که ارسال میشه براتون:)
رفیق جان،
این مطالب رو خوندی؟
ناامیدی نباید رو ما غلبه کنه:)
پَسِش بزن
نزار بهت نزدیک بشه...قراره برای این کشور حماسه بسازی،امید داشته باش،دوستِمن؛
سَعیِت رو بر این بزار که بتونی خودت رو پیدا کنی،یقینا حضرت فاطمه کمکت میکنن🌸
و حالا،میریم برای ادامه خودسازی،بعد خوندن پست خودسازی باید طبق برنامه ای که برای خودمون چیدیم،بهش عمل کنیم!
و اگه تازه وارد این جمعی،
میتونی با دنبال کردن #چله_خودسازی به ما ملحق بشی🌱
🌹شهید حجت الاسلام حسن رامه ای🌹
جانشین گردان امام سجاد ع ، تیپ ۱۲ قائم
تولد: گرمسار - ۱۳۴۴
شهادت : منطقه مریوان، دزلیر - ۱۳۶۷
مزار: گلزار شهدای گرمسار
دعوتم کرده بود خانه اش گرمسار . از در که وارد شدم چشمم به تابلوی روی در خیره ماند . تابلویی بود شبیه تابلوی مطلقا ممنوع راهنمایی و رانندگی.تابلوی گردی که وسطش نوشته بود غیبت و ضربدری رویش خورده بود .دو طرف پایه اش هم روایت نوشته بود .
یکی از حضرت علی ع و یکی از امام باقر ع ( غیبت ، کوشش شخص عاجز است) . ( شایسته است که مومن بر زبان خود مهر بزند ، همان گونه که بر طلا و نقره خود مهر میزند )
چند لحظه ماتِ نوشته بودم . در زدم و وارد اتاق شدم . بعد از پذیرایی ، گرم صحبت شدیم . توی تمام مدت حواسم به حرف هایم بود . به همان تابلوی روی در ؛ تابلوی غیبت مطلقا ممنوع.
#کتاب_خودسازی_به_سبک_شهدا
#چله_خودسازی