eitaa logo
🌹کانال مولودی و اعیاد غریب آشنا (مبشری)
1.7هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
233 ویدیو
72 فایل
https://eitaa.com/joinchat/1922302029Cf52fe4bfa2 #غریب_آشنا #اشعار_و_نغمات_آیینی_مناسبتی_وکاربردی با محرَّم زخم ما نان و نمک ها خورده است تا ابد از شور عاشورا نمک گیریم ما #محمد_مبشری جهت تبادل و ارتباط مستقیم با شاعر @gharibe_ashena_mobasheri
مشاهده در ایتا
دانلود
ای انتهای غربت و غم ، ابتدای تو کمتر بیان شده غزلی در رسای تو لب ، تَر نکرده سائل بیچاره بر شما گفتی بگیر زندگی من برای تو اصلاً قیاس کردن با تو درست نیست حاتم که بوده است؟ گدای گدای تو قرآن مخوان که راه گذر بند آمده ای من فدای قدرت جذب صدای تو آقا ببین دو ماه تمام است شهرمان تمرین گریه کرده برای عزای تو حالا به رنگ گنبد خضرا درآمده یا نه عقیق سبز شده دست و پای تو از سوز زهر ، زمین ، دهن باز کرده است دیگر چه آمده سر مَجرای نای تو با تکّه تکّه های جگر فاش کرده ای رازی که دیده بود فقط چشمهای تو روزی که داد می زدی آیا نمی شود مادر کبود چهره شَوَم ‌من به جای تو؟ دیدی حسین از غم تو گریه می کند گفتی که من کجا و غم کربلای تو @gharibe_ashena_mobasheri313
لب تشنه ز عمق جگرش می گفت آه می سوخت به ظلمت غریبی چون ماه شد ورد لبش لحظه ی آخر ناگاه لا یوم کیومک ابا عبدالله تنگ است دلم میل رهایی دارد با یاد حسن چه کربلایی دارد تردید مکن تصورش هم زیباست ایوان حسن عجب صفایی دارد @gharibe_ashena_mobasheri313
‍ ﷽   از بس که زخمهای دلم بی شماره بود هفت آسمان زچشم ترم پرستاره بود بیگانه جای خود که مرا آشنا شکست آیینه ام که همسفرم سنگ خاره بود تشت از حرارت جگرم داد می کشید از بس که داغ بر جگر پاره پاره بود «زهری که می شکافت دل سنگ خاره را» با من چه کرد که نفسم در شماره بود خون دهان مجال سخن را زمن گرفت در بسترم وصیت من با اشاره بود خاموش بودم از غم غیرت تمام عمر این راز سر به مهر گریبان پاره بود درگوش مانده آه پس از سال ها هنوز آهی که از شکستن یک گوشواره بود قدم نمی رسید تا سپر مادرم شوم بر خاستن به پنجه پا کاش چاره بود دیدم به چشم خویش که مادر دگر ندید مویم سپید شد اگر از آن نظاره بود من که نخفته بودم از این غم تمام عمر تابوت پیش چشم ترم گاهواره بود قسمت نبود در دل تابوت خفتنم تشییع تیر روضه این سوگواره بود تشییع من دومرتبه بود و ولی حسین ... تشییع جسم پر پر او چند باره بود بس که ستور از تن او رفت و باز گشت چون رشته های زلف تنش پاره پاره بود @gharibe_ashena_mobasheri313
﷽   من الازل علی است و الی الابد زهراست به هر دل است حسین و به هر حرم حسن است به هرکجا که روی آسمان همین رنگ است که در نجف حسن و در مدینه هم حسن است طریقِ کرببلا هم که سفره داریِ اوست میان راه ببین که قدم قدم حسن است فقیرها همه در اربعین کریم شوند چه جای حیرت ما تا ابالکرم حسن است به روی تیرک این جاده‌ها به موکب‌ها نگاه کن که  ببینی به هر علَم حسن است پیاده‌ها به حرم می‌رسند و می‌فهمند کسی که رفتنشان را زده رقم حسن است چو میزبانِ همه قاسم است و عبدالله حسین نه به گمانم در این حرم حسن است از آن زمان که حسین از حسن شنید چه شد رفیق اشک حسین و قرین غم حسن است  از آن زمان که نشستند و حرفِ کوچه زدند به پیچ و تاب حسین و به قدِ خم حسن است @gharibe_ashena_mobasheri313
﷽     ای زهر یاری کن مرا تا پر بگیرم تا بار دیگر چادر مادر بگیرم گرچه به ظاهر زهر بر جانم اثر کرد این سینه پر غصه ام را شعله‌ور کرد داغی که من دیدم تمام ماجرا بود هرچه سرم آمد میان کوچه‌ها بود مادر کسالت داشت ،دستش ناتوان بود قدش کمی خم بود با آنکه جوان بود بوی بهشت حق ز عطر چادرش داشت با دست سالم دست من را در برش داشت چون آینه بود و به سینه یک ترک داشت در دست مجروحش جوازی از فدک داشت ناگه هوای کوچه تاریک و سیاه شد آنکس که آتش زد به خانه سد راه شد اول جسارت کرد و حرف ناروا زد ای وای مردم،مادرم را بی هوا زد ای کاش میشد در همان لحظه بمیرم یا با دو دستم ضرب دستش را بگیرم این جثه ی کوچک برایم درد سر شد هر چه کشیدم قامتم را ، بی ثمر شد مادر به ضرب دست آن ناپاک‌ افتاد دیدم که با صورت به روی خاک افتاد ای زهر یاری کن مرا تا پر بگیرم تا بار دیگر چادر مادر بگیرم رافض ز بی پرده سخن گفتن حذر کن از حال صاحب روضه احساس خطر کن (رافض) @gharibe_ashena_mobasheri313
﷽     هر که خوانش بیش، مهمانش، گدایش بیشتر هر کسی خیل گدایش بیش، جایش بیشتر کلّ فرزندان زهرا سفره‌دارند و کریم بینِ اولادِ کریمش؛ مجتبایش بیشتر رزق دنیا درمی‌آید از تنور خانه‌اش هر که نانش بیش، خیلِ بی‌نوایش بیشتر هر چه پنهان‌تر بگیرد دست او دست مرا پیش چشم خلق، می‌افتم به پایش بیشتر تا نفس دارم به عشقِ او نفس خواهم کشید بعدِ مرگم نیز، می‌میرم برایش بیشتر کیمیای عشقِ او از خاک می‌سازد طلا خاکسارش می‌شود سهمِ طلایش بیشتر هر چه دل‌ها بیشتر از داغِ قبرش بشکند می‌شود اندازه‌ی صحن و سرایش بیشتر گریه‌کن‌هایش سزاوار قنوت مادرند هر که اشکش بیشتر؛ رزق دعایش بیشتر روضه‌ی موی سپیدش داغ ناموس خداست از مدینه زخم خورد؛ از کوچه‌هایش بیشتر هر شبی کابوس داغِ کوچه مهمانش شود می‌شود فردای آن شب؛ های‌هایش بیشتر @gharibe_ashena_mobasheri313
❤️ مثل موجی که به روی آب بازی می کند نام نیکت در دل من سرفَرازی می کند ذکر اسمت می شود مشکل گشای دردها گفتن یک یا حسن هم چاره سازی می کند… ص🖤🍂 ع🖤🍂 🍂💔 @gharibe_ashena_mobasheri313
سالگرد شهادت شهید محسن حسنی کارگر 🌱  در سال ۸۱ برای اولین بار در مسابقات سازمان اوقاف و امور خیریه شرکت کرد و در مقطع سنی زیر شانزده سال رتبه اول کشوری را کسب کرد. در سی و هفتمین دوره مسابقات سراسری قرآن کریم جمهوری اسلامی ایران که در اسفند ۱۳۹۳ در شهر تبریز برگزار گردید، موفق شد پس از نماینده استان یزد حسن دانش مقام دوم را به دست آورد. نزدیک به سه ماه بعد، به عنوان نماینده جمهوری اسلامی ایران در پنجاه و هفتمین دوره مسابقات بین‌المللی قرآن کریم مالزی نیز با تلاوتی شایسته، موفق به احراز رتبه نخست شد. تاریخ شهادت: ۹۴/۷/۲ 🥀 🌹🍃🌹🍃 @gharibe_ashena_mobasheri313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا