#امام_حسن_عسکری_ع_شهادت
باید که دنیا فصل در فصلش خزان باشد
وقتی که با تو اینچنین نامهربان باشد
ای کاش که من نیز امشب زائرت بودم
جایی که فرزندت در آنجا روضه خوان باشد
دریایی از درد و غریبی موج خواهد زد
پای حسن هرگاه جایی درمیان باشد
وقتی حسن باشی دگر جای تعجب نیست
سقف مزارت هم زمانی آسمان باشد
وقتی حسن باشی دگر جای تعجب نیست
وضعت میان خانه چون زندانیان باشد
وقتی حسن باشی دگر جای تعجب نیست
خون دلت از کنج لبهایت روان باشد
آری حسن بودی ولی هرگز ندیدی که
گلبرگ روی مادرت چون ارغوان باشد
سخت است تشنه باشی و لبهای لرزانت
حتی برای آب خوردن ناتوان باشد
هنگام برخورد لبت با کاسه ی آب است
وقت گریز روضه های خیزران باشد
#نـوكــر_نـوشـت:
#آقـااا_جـان
روى زانوى پسر بودى و عطشان نشدى
#حسن_فاطمه صد شكر كه عريان نشدى
#صلي_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، شهادت یازدهمین اختر تابناک آسمان ولایت و امامت، امام حسن عسکری علیه السلام تسلیت باد🏴
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عجل_الله
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_رضـا_مـلایـی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
@gharibe_ashena_mobasheri313
#امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه_الشریف
نه از تو باخبریم و نه از تو بیخبریم
اسیر زندگی و بندگیِ بی ثمریم
هزار بغض فروخورده در گلو داریم
میان برزخ بیم و امید در به دریم
رسیده ایم به شبهای سرد کوچه ی یٱس
به پنجه بر تن دیوار در پی سحریم
پر از غمیم و به درماندگی دچار اما
گلایه های دل آزار را کجا ببریم
در آستانه ی بهت هزار سال دروغ
هنوز منتظر بازگشت منتظریم
گدای بی سروپاییم و دستمان خالیست
مگر که میشود از پادشاه دل ببریم
به روضه ختم شده روزهای ما آری
هزار شکر که در بزم گریه شعله وریم
شقایقیم و به دل داغ عاشقی داریم
که سالهاست پریشان زخم میخ دریم
#نـوكــر_نـوشـت:
#مهدی_جان
اگرچه این دل ما کل هفته کرب و بلاست
ولی سه شنبه فقط جمـکـران صفا دارد
#صلي_الله_عليڪ_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #اباعبدالله
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
@gharibe_ashena_mobasheri313
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
تیر بلا رسید و دلم را نشان گرفت
آتش به سینه ام زد و تاب وتوان گرفت
عمری ز خاطرات ِگذشته گریستم
شکرخدا که زهر ازاین خسته جان گرفت
مویم حکایت غم دیرینه می کند
بغض گلو و اشک، مسیر بیان گرفت
راوی روضه های غروب مدینه ام
در آن زمانِ تلخ دل آسمان گرفت
ازقصه ای که برکسی آن را نگفته ام
باغ امید من همه رنگ خزان گرفت
دستی که بین کوچه به مادرکشیده زد
باضربه اش از این دل زارم امان گرفت
دیدم که مادرم پی من دست میکشد
سیلی ز مادرم همه تاب وتوان گرفت
#نـوكـر_نـوشـت:
#حسن_جــان
شد عاقبتش خیر هر آنکس که در عالم
گردید غلامی ز سرای تو #حسن_جان
@gharibe_ashena_mobasheri313