eitaa logo
🌹کانال مولودی و اعیاد غریب آشنا (مبشری)
1.7هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
233 ویدیو
72 فایل
https://eitaa.com/joinchat/1922302029Cf52fe4bfa2 #غریب_آشنا #اشعار_و_نغمات_آیینی_مناسبتی_وکاربردی با محرَّم زخم ما نان و نمک ها خورده است تا ابد از شور عاشورا نمک گیریم ما #محمد_مبشری جهت تبادل و ارتباط مستقیم با شاعر @gharibe_ashena_mobasheri
مشاهده در ایتا
دانلود
زیر غلاف و تازیانه خورد شد بازو زهرا به مسجد رفت اما دست بر پهلو زهرا به مسجد رفت ، اما گرم فریاد است سلمان ! بگو مسجد چرا در لرزه افتاد است فریادهای فاطمه دیوار را لرزاند سلمان بگو دیدی که مسجد را صدا لرزاند زهرا اگر نفرین کند دنیا نمی ماند مسجد فرو می ریزد و بر پا نمی ماند تنها نمی ماند علی وقتی که زهرا هست - پهلوی او‌ هم‌ بشکند - زخمی است ، اما هست سرباز مولا می شود وقتی علی تنهاست زهراست حیدر ، ای جماعت ! مرتضی زهراست وقتی که مسجد در دل لات و هبل شد گم بتخانه با مسجد چه فرقی می کند مردم! منبر بدون مرتضی چوب است و جز این نیست بی مرتضی هرجا که باشی حرفی از دین نیست مردم ! فدک ارثیه ی قانونی زهراست آیا غلاف و تازیانه اجر ذی القرباست؟! زهرای مجروح علی آن روز غوغا کرد دست علی را فاطمه با خطبه اش وا کرد حیدر به زهرا گفت ؛ ما بی هم چه می کردیم؟! زهرا بیا با هم به سمت خانه برگردیم می دانم از بس درد داری ناتوانی تو اما عزیزم با علی باید بمانی تو با من بیا این روزها غوغاست در خانه زهرا به زینب فکر کن تنهاست در خانه همپای حیدر ! دست در دست علی بگذار حالا که اذیت می شوی کم کم قدم بردار هم صحبت تنهائیم ! تا خانه راهی نیست باید بمانی ، بی تو حیدر را پناهی نیست من بی تو بغضم ، گریه ام ، فریاد خاموشم باید بمانی بار غم برداری از دوشم زهرا چرا هی دست را بر گونه می گیری زهرا بگو از مرتضایت رو نمی گیری الجار ثم الدار می‌خواندی تو قبل از این حالا چرا عجّل وفاتی می کنی تلقین هر شب دعایت می کنم ، با من بمانی کاش زهرا بمان ، شبها تو سقای حسینم باش شاعر: 🔹 🔹 @gharibe_ashena_mobasheri313
بخوان بلال! که «یاس کبود» دل تنگ است اذان بگو! که اذان تو، آسمان رنگ است اذان بگو! که پس از رحلت رسول خدا مصاحب دل من، ناله ی شباهنگ است اذان بگو! به صدای بلند و جار بزن که پشت پرده ی ایمان فریب و نیرنگ است اذان بگو! که بدانند بعد پیغمبر نصیب آینه ها ی خدانما سنگ است نه من، غبار یتیمی نشسته بر رویم جمال آینه هایم، مکدّر از زنگ است بگو که «اشهد ان علی- ولی الله» بگو که لحن مناجات من، غماهنگ است تو از سیاه دلی های خلق شکوه مکن «به هر کجا که روی آسمان همین رنگ است» مرا ز گریه چرا منع می کنند، بپرس که این چه رسم مسلمانی؟ این چه فرهنگ است؟ بگو که فاطمه این یک دو روزه مهمان است سفر به خیر بگویند وقت ما تنگ است بگو که فاطمه در حشر اگر که ناز کند «کمیت جمله شفاعت کنندگان لنگ است» نماز شام غریبان شد و غروب و شفق بخوان بلال! که ماه مدینه دل تنگ است (شفق) 🔹️ 🔹️ @gharibe_ashena_mobasheri313
آن روز کجای داستان خواهم بود؟ در لشکر صاحب‌الزمان خواهم بود؟ امروز هر آن‌گونه که هستم، بی‌شک فردای ظهور هم، همان خواهم بود 📝 🏷 @gharibe_ashena_mobasheri313
گر شود غرقه بخون در ره دین پیکر ما یا که از خون جگر پر بشود ساغر ما تا دم مرگ شعار همه ی ما این است سایه ی سید علی کم نشود از سر ما @gharibe_ashena_mobasheri313
از ازل در طَلَبَت چشم ترم گفت حسين هركجا بال زدم، بال و پرم گفت حسين   مادرم داد به من درس محبت اما من حسينی شدم از بس پدرم گفت حسين   شيره ي مِهر ِ تو خون شد به رگم شد جاري خونِ دل اشك شد و در نظرم گفت حسين   تا گُل ِ نام تو واشد به لبم، باز پدر گفت شكر تو خدايا پسرم گفت حسين   هرچه دارم همه از لطف پدر بود كه او عوض ِ قِصه به بالين ِ سرم گفت حسين   اين عجب نيست كه يك بنده بَرَد نام ِ تورا كه خدايِ ازل ِ دادگرم گفت حسين   تيغ ها نوحه يِ خون از لبشان جاري شد تا در آن لحظه كه بانويِ حرم گفت حسين   گفتم ای عشق مرا دستِ نياز است دراز طلبِ خويش به نزدِ كه برم گفت حسين "صفير" @gharibe_ashena_mobasheri313
13.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 به این عکسها خیره شو خیره شو به اون روزهای پر از خاطره نخواه گرمی خواب چشم کسی بذاره که بیداری یادت بره بیا دل به دریا بزن شک نکن سرانجام این رود مرداب نیست 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 @gharibe_ashena_mobasheri313
دخیل عشق را هر کس به پای یار می بندد یقیناً راه دل را بر روی اغیار می بندد طریقِ "وصل" را بی زخم رفتن از محالات است چه خوشبخت است آن که بر کف پا خار می بندد پِی تهذیب نَفسَت باش،تا صاحب نَفَس گردی بدون گردگیری،آینه زنگار می بندد تمام اعتبار نام "مجنون" بسته بر "لیلا"ست اگر دلداده نام خویش بر دلدار می بندد اگر دنبال دریایی،ز چشمه سار خواهش کن... ضرر کرده است آن که دل به آب‌انبار می بندد دلیل ناله ی نیمه شبی،آهِ سحرگاهی است سحر بارِ خودش را مومنِ بیدار می بندد کمال چشم ها در رفت و آمد کردن "اشک" است "عمارت" گر شود "متروکه‌خانه" ،تار می بندد ولایت یک عدد دارد که آن هم مُختص مولاست کسی اُمّید بر صفرِ پس از اعشار می بندد!؟ فدای مادری که هر خمیرِ پخت نانش را به دیوار تنورِ "جار ثُمَّ الدّار" می بندد تو گیر افتاده ای در کوچه ای که مادرت افتاد مسیر بازگشتت را در و دیوار می بندد برای مادرت این روزها روضه بخوان آقا بخوان روضه که دارد مادر تو بار می بندد علی آن دستمال زردِ جنگِ خویش را حالا به روی زخم بال خانمی تب‌دار می بندد کسی که ربّنای او تعادل بخشِ عالم بود قنوت خویش را این روزها دشوار می بندد حَسن یک چند روزی می شود..،هنگامِ دَقُّ الباب دو چشمان ترش را بر روی مسمار می بندد 🔹️ 🔹️ @gharibe_ashena_mobasheri313
هفته بسیج گرامی باد eitaa.com/robaei @robaei کانال شعر ایتاحسین جعفری
گزارش تصویری هیئت محبان الرضا علیه السلام یکشنبه ۱۴۰۱/۸/۲۹ حسینیه هلال
گزارش تصویری هیئت محبان الرضا علیه السلام یکشنبه ۱۴۰۱/۸/۲۹ حسینیه هلال
عالم فدای خاک کف پای فاطمه قربانِ "بعلها و بَنیها"ی فاطمه خورشید و ماه، محو تماشای فاطمه تنها علی ست گوهر همتای فاطمه بی فاطمه، علی لقبش مرتضی نبود زهرا اگر نبود، رسول خدا نبود شب، انعکاس کوچکی از رنگ چادرش درمانده اند آینه ها از تصورش تدبیر، سر نهاده به پای تدبّرش کوثر شده کثیر برای تکاثرش هفت آسمان چو نقطه ای از «هَل أتی» او نازل شده ست سوره انسان برای او چشم فلک به گردش دستاس خانه اش جنّ و ملک، گدای درِ آستانه اش اخلاص، محو بندگی خالصانه اش یک شهر، وامدار دعای شبانه اش قوم یهود، معجزه ها دیده اند از او مردان کور نیز حیا دیده اند از او با نام او صحیفه خلقت گشوده شد زیباترین سرود نجابت سروده شد نوری که در لسان خدایش ستوده شد از قبلِ آفریده شدن آزموده شد هر واژه ی زیارت او، چاره ساز ما تسبیح اوست مهر قبول نماز ما سرِّ نهفته در دل تکبیر، فاطمه شأن نزول آیه ی تطهیر، فاطمه همچون علی شجاع تر از شیر، فاطمه گرچه نبرده دست به شمشیر، فاطمه جنگیده در برابر صد مرد، پشت در هی شعله پشت شعله و هی درد، پشت در این در، حسابش از همه ی خانه ها جداست این در محل آمد و رفت فرشته هاست با دستهای پاک نبی، خوب آشناست یک میخ آن شریف تر از خانه ی خداست بازار دین فروشی تاریخ، داغ شد آتش به در زبانه زد و میخ داغ شد درها که وا شوند به دیوار می رسند دیوار اگر نشد به تنِ یار می رسند غم ها به قلب حیدر کرار می رسند یک روز هم به گوش علمدار می رسند عباس، اشک ریختنش فرق می‌کند از کوچه طرز رد شدنش، فرق می کند تا رفت سوی علقمه یک کوچه باز شد بی جنگ و بی مقدمه یک کوچه باز شد در آن خروش و همهمه یک کوچه باز شد گویا برای فاطمه یک کوچه باز شد اینجا ولی به جای لگد، تیر می‌زدند جای غلاف، با خودِ شمشیر می‌زدند میخواست پیش پای برادر بایستد در پیش چشم خسته خواهر بایستد سر راست کرد، حداقل سر بایستد آخر توان نداشت که بهتر بایستد یک عمر ایستاده به زینب سلام کرد دستش به سینه بود و به او احترام کرد می‌خواست آب را برساند ولی نشد شرمنده ی رباب نماند، ولی نشد خود را کشید تا بتواند، ولی نشد خود را به خیمه ها بکشاند ولی نشد تا برد نامِ فاطمه را مادرش رسید قبل از حسین، فاطمه بالا سرش رسید 🔹 🔹 @gharibe_ashena_mobasheri313
─┅═ ✾ ﷽ ✾═┅─ _اشعار ونغمات آیینی مناسبتی وکاربردی↶ @gharibe_ashena_mobasheri313 •┈┈••✾•✿•✾••┈┈• _کانال ختم و ترحیم خوانی(غریب آشنا)↶ https://eitaa.com/joinchat/1072693260C13e1ba1b76 •┈┈••✾•✿•✾••┈┈• _کانال نوای اشتیاق (اماکن متبرکه)↶ @navaye_eshteyagh •┈┈••✾•✿•✾••┈┈• شاعر و ذاکر اهل بیت(ع) ═════════════════