eitaa logo
🌹کانال مولودی و اعیاد غریب آشنا (مبشری)
1.8هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
224 ویدیو
56 فایل
https://eitaa.com/joinchat/1922302029Cf52fe4bfa2 #غریب_آشنا #اشعار_و_نغمات_آیینی_مناسبتی_وکاربردی با محرَّم زخم ما نان و نمک ها خورده است تا ابد از شور عاشورا نمک گیریم ما #محمد_مبشری جهت تبادل و ارتباط مستقیم با شاعر @mohammad_mobasheri313
مشاهده در ایتا
دانلود
السلام علیک یا فاطمه الزهرا س آتش کفر که آنها به درِ خانه زدند شعله ای بود که بر یاس به گلخانه زدند آتش کین و جفا بر همه کاشانه زدند آتش آنروز به برگ و گل ریحانه زدند ،سیلی آنروز به رویت چه غریبانه زدند آتش آن بود که بر خرمن پروانه زدند، ذاکری سوخته دل لب به سخن وا میکرد شاعری یاد رخ حضرت زهرا س میکرد فاطمه جان خودش هدیه به مولا میکرد به ره دوست به خون، عشق خود امضا میکرد ،یک کبوتر وسط کوچه تقلا میکرد جرمش این بود که اسرار هویدا میکرد، گرچه بر صورت یاسم اثر خش باشد جای سیلی به رخش گرچه منقش باشد هرچه از دوست به عاشق برسد خوش باشد موج اشک دلم از غصه مشوش باشد ،رسم این است که پروانه در آتش باشد عاشقی شیوه ی رندان بلاکش باشد، آخر این عشق ببین با دل و دلدار چه کرد باد با برگ گل یاس به گلزار چه کرد دوری فاطمه با حیدر کرار چه کرد سوز سیلی به رخ و صورت آن یار چه کرد ،با گل و غنچه تو دیدی در و دیوار چه کرد دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد، گرچه معلوم نشد مرقد دلدار کجاست قبر گمگشته ی آن مادر بیمار کجاست جای تو ای گل صد برگ به گلزار کجاست مونس و همدم تو حیدر کرار کجاست ،خانه ی دوست کجا صحن سپیدار کجاست ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست، فاطمه گفت به عالم علی مولایم بود علی از روز ازل چاره ی غم هایم بود این علی بود که تکیه که بابایم بود ذکر حیدر مددی نقش به لبهایم بود ،تا در این خانه گل خنده ی زهرایم بود من ملک بودم و فردوس برین جایم بود، نظر و لطف تو ای یاس به این دلها بس یک نگاه تو به محشر به خدا ما را بس به من خاک نشین نور تو از بالا بس گوشه ای هم بدهی جای مرا ماوا بس ،عمر کوتاه تو گنجایش دنیا را بس وین اشارت ز جهان گذران ما را بس، ،آه ۱۸ گل از آن باغ نچیدیم و برفت بار بربست و به گردَش نرسیدیم و برفت، ..‌. استقبال از جناب صرافان شاعر جعفری eitaa.com/robaei @robaei کانال شعر ایتاحسین جعفری
─┅═ ✾ ﷽ ✾═┅─ _اشعار ونغمات آیینی مناسبتی وکاربردی↶ @gharibe_ashena_mobasheri313 •┈┈••✾•✿•✾••┈┈• _کانال ختم و ترحیم خوانی(غریب آشنا)↶ https://eitaa.com/joinchat/1072693260C13e1ba1b76 •┈┈••✾•✿•✾••┈┈• _کانال نوای اشتیاق (اماکن متبرکه)↶ @navaye_eshteyagh •┈┈••✾•✿•✾••┈┈• _کانال نوای شهید @navaye_shahid_mobasheri •┈┈••✾•✿•✾••┈┈• شاعر و ذاکر اهل بیت(ع) ═════════════════
زندگی با من مظلوم مدارا نکند مرگ هم عقده‌ای از مشکل من وا نکند ای امید دل من تا که تو رفتی ز برم دل ماتم‌ زده‌ام جز تو تمنّا نکند کارم از گریه گذشته‌ست، غمم نیز ز حد دل غمگین مرا نیز تسلّی نکند غمگسار دل من بعد تو جز زینب نیست غیر از او اشک مرا پاک ز سیما نکند شمع‌سان سوزم و زینب شده پروانۀ من آخر از سوختن، این غمزده پروا نکند این در سوخته را کز تو نشان‌ها دارد چه کنم تا که حسین تو تماشا نکند مخفیانه دل شب سوی مزارت آیم که کسی قبر تو را فاطمه! پیدا نکند «رستگار» آرزوی طوف حریمت دارد در ره کعبه جز این قبله تماشا نکند @gharibe_ashena_mobasheri313
به زخم دل که ندارد دوا مداوا بود نبود در دل من هيچ غصه اي تا بود تمام هستي من رفت از برم، اي کاش… تمام هستي عالم نبود و زهرا بود دوباره داغ پيمبر نشست بر قلبم ز بسکه فاطمه من شبيه طاها بود اگرچه ماندن او بود مثل جان کندن ولي چراغ اميدي به خانه ما بود به غصه فاطمه من هميشه عادت داشت هميشه ديده ی او از سرشک دريا بود هميشه ناله عجل وفاتي اش بر لب چرا که مرگ به دردش فقط مداوا بود به سينه داغ پدر داشت و برای او غلاف و آتش و سيلي فقط تسلا بود چه کرد سیلی دشمن، که شدت ضربه از اینکه فاطمه رو میگرفت پیدا بود غلاف تيغ و لگد، تازيانه و سيلي تمام اجر نبي بر ام ابيها بود کنم نظر به در سوخته و گويم کاش نبود ميخ روي درب خانه اما بود به پيش چشم من او را به کوچه ها کشتند چرا که ياور من خود غريب و تنها بود گل بهشتي ام از درد و غصه پرپر شد خميده گشت قدش که مثال طوبا بود @gharibe_ashena_mobasheri313
در شهر غریبی مرا دیدی و رفتی از مردم این شهر چه رنجیدی و رفتی با بودن تو خانه من نور وصفا داشت این سفره شادی زچه برچیدی و رفتی کشتی تو علی را به خدا ای همه عمرم با دیدن تابوت چو خندیدی و رفتی مسمار در خانه مگر با تو چها کرد شب تا سحر از درد نخوابیدی و رفتی از زخم روی سینه خود شکوه نکردی مخفی زمن غمزده نالیدی و رفتی سوزد دل من بر تو که روی پسرت را یکبار ندیدی و نبوسیدی و رفتی بر صفحه تاریخ بگو تا بنویسند بوبکر و عمر را تو نبخشیدی و رفتی ٩ @gharibe_ashena_mobasheri313
تا نهان زیر گِلت ای گل رعنا کردم نفسم حبس شد و مرگ تمنّا کردم اینکه در خاک نهادم تن پاک تو نبود جان خود را دل شب دفن بصحرا کردم تا ندانند که یار من مظلوم کجاست دل شب رو بسوی قبر تو تنها کردم تو شدی کشتهٔ من، من نشدم حامی تو که کتک خوردی و در کوچه تماشا کردم بس که تنها شده‌ام نیمهٔ شب در دل چاه سر فرو برده‌ام و عقدهٔ دل وا کردم بجز از قاتل تو مردم این شهر همه پشت کردند به من روی به هر جا کردم زینبت جای تو میکرد ز رخ اشکم پاک هر زمان گریه ز هجران تو زهرا کردم مردم و زنده شدم لحظه به لحظه صد بار تا وصایای تو را یکسره اجرا کردم غم دل با که بگویم که بخندد به دلم منکه زخم دل خود با تو مداوا کردم به امیدی که اجل سوی تواَم بازآرد لاجرم صبر در این ماتم عظمی کردم تا بسوزد به عزای تو دل عالم را من به «میثم» جگر سوخته اعطا کردم @gharibe_ashena_mobasheri313
دیگر به آسمان علی قرص ماه نیست گرمایِ زندگانی من غیر آه نیست از بس که اشک، رهزن چشم علی شده دیگر برای خواب در این دیده راه نیست از آن شبی که گشت نهان ماه محفلم شب هم به سان روز سیاهم، سیاه نیست او یک تن و برای علی یک سپاه بود ماندم میان دشمن و من را سپاه نیست از طرز راه رفتن او گشت باورم دیگر به چشم فاطمه نور نگاه نیست تا لحظه‌ای که داشت نفس، گفت یا علی جز یا علی امید علی را گناه نیست @gharibe_ashena_mobasheri313
از آتش غم در تب و تاب است علی چون شمع عزا نقش بر آب است علی بعد از تو گرفت انس با تربت تو حالا پس از این ابوتراب است علی @gharibe_ashena_mobasheri313
تازیانه دنیامو ازم گرفت آتیش آرزوهامو ازم گرفت خدا لعنت کنه این مغیره رو مادر بچه هامو ازم گرفت @gharibe_ashena_mobasheri313
جزداغ تو،هیچ کس مرا پیر نکرد اینگونه،شکسته و زمین گیر نکرد کاری که غم تو کرد ، با سینۀ من شمشیر و سپاه و نیزه و تیر نکرد @gharibe_ashena_mobasheri313
باسلام واحترام عزاداری ایام فاطمیه (س) درهیئت محبان الرضا(ع) یکشنبه ۱۴۰۱/۱۰/۴ ازساعت ۷ الی ۹/۵ شب آدرس خ تهران نو خ وحیدیه میدان تسلیحات خ فاطمیه شرقی حسینیه هلال @mohebanorezakazemi
من زمين خوردم،زمانه آسمانم را گرفت ناجوان مردانه يار مهربانم را گرفت با صدا بايد براي او عزاداری كنم ناگهان آمد اجل از من جوانم را گرفت چشم خورد اين زندگی دست حسادت عاقبت مادر تازه جوان كودكانم را گرفت غسل دادن،بعد از آن تشيع،حالا هم كه دفن نيمه شب،تنها،غريبانه،امانم را گرفت دفن كردم هم خودم را هم تو را در اين مزار روضه های دفن تو صدبار جانم را گرفت زانوان فاتح خيبر ز كار افتاده است داغ تو از هر نظر تاب و توانم را گرفت بعد از اين هر نميه شب با چاه ميگويد علی من زمين خوردم،زمانه آسمانم را گرفت... @gharibe_ashena_mobasheri313