eitaa logo
🌹کانال مولودی و اعیاد غریب آشنا (مبشری)
1.7هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
233 ویدیو
72 فایل
https://eitaa.com/joinchat/1922302029Cf52fe4bfa2 #غریب_آشنا #اشعار_و_نغمات_آیینی_مناسبتی_وکاربردی با محرَّم زخم ما نان و نمک ها خورده است تا ابد از شور عاشورا نمک گیریم ما #محمد_مبشری جهت تبادل و ارتباط مستقیم با شاعر @gharibe_ashena_mobasheri
مشاهده در ایتا
دانلود
. پیروز این تیم که شیر در لباس یوز است در معرکه دوست‌ساز و دشمن‌سوز است مظلوم‌ترین تیم جهان است ایران مظلوم همیشه آخرش پیروز است ✍🏻 🇮🇷 ............................. تقدیم به تیم ملی انگلیس: کم، فکر پلشتی و تباهی بکنید دوری ز پلیدی و سیاهی بکنید خوب است که در برابر مردم ما زانو بزنید و عذرخواهی بکنید ✍🏻 🇮🇷
  باران ز باغ گريه هايش خوشه چين است  هفت آسمان چشم او عين اليقين است  از او به نيكى ياد كرده ذهن تاريخ نامش بر انگشت شرف نقش نگين است  نسل نجابت ، دخترى از ايل شمشير خاتون غيرت حضرت ام البنين است  در شأن او بس اينكه بعد از كوچ كوثر كدبانوى بيت اميرالمومنين است  از سينه‏ اش شير محبت خورده عباس بين تمام عاشقان عاشقترين است  انگار بعد از سالها اين داغ ديده در غربت خاك بقيع اندوهگين است  گوش دلت را باز كن آيد صدايش او روضه خوان ساقى قطع الوتين است  حتى دل سنگ از نوايش مى‏شود آب از بسكه سوز ناله هايش آتشين است  در گريه مى‏گويد: «حسينا واحسينا» شور و شعور مادر احساس اين است
وسعت ام القرى آنشب بسيط نور بود شوق در سعى صفا، كعبه محيط شور بود از طلوع مهر ايمان چشم شيطان كور بود چشم بد از خانه بى‏ بى خديجه دور بود همنفس با شب پيمبر تا سحر احيا گرفت كوثر تسبيح را از دست اعطينا گرفت   راز هستى تا در آغوش پيمبر پا نهاد نقش صد گلبوسه بر باغ لبش طاها نهاد داغ حسرت بر دل عاص بن وائل‏ها نهاد حضرت حق نام اين مولود را زهرا نهاد قدسيان در وجد و حال اين نام را نجوا كنند اين معما را بگو تا اهل دل معنا كنند   كيست زهرا كوثر فياض رب العالمين كيست زهرا عصمت الله در روى زمين كيست زهرا رشته‏ هاى چادرش حبل المتين كيست زهرا خلوت آراى اميرالمؤمنين آفرينش جلوه‏ اى از يك نگاه فاطمه است روز محشر خلق عالم در پناه فاطمه است   كيست زهرا هل اتى و قدر را شأن نزول كيست زهرا طاهره انسية الحورا بتول كيست زهرا خيره بر اوج مقام او عقول كيست زهرا آنكه شد ام ابيهاى رسول مصطفى مأمور تكريم مقام فاطمه پيش پا برخاست بر عرض سلام فاطمه   كيست زهرا آنكه شمع عشق را پروانه بود كيست زهرا آنكه او را از بلا پروا نبود كيست زهرا آنكه بر باغ نبى ريحانه بود كيست زهرا آنكه جان وحى را جانانه بود جبرئيل افتاده بر خاك درش بهر سلام شعر خلقت راست حسن مطلع و حسن ختام   ياس پيغمبر كه عطرش در فضا پيچيده است مصطفى از شوق جنت سينه‏ اش بوئيده است دست او را مثل قرآن  بارها بوسيده است ليلة القدر است و قدرش بر همه پوشيده است قدر او را مصطفى و مرتضى دانند و بس نور او شد انبيا را در بلا فرياد رس   فاطمه آمد امير المومنين را يار شد حجم فريادش به فرق تيرگى آوار شد نور او تكثير شد يعنى نبى تكرار شد در دفاع از عشق مجروح در و ديوار شد پشت در فرياد يا حيدر شعار فاطمه است شيعه تا روز قيامت وامدار فاطمه است
در هواى سينه سودائيم شد كبوتر اين دل هرجائيم يك مدينه مستى و شيدائيم مست مست از كوثر زهرائيم كوثر امشب غيرت دريا شده ضامن آهو مگر بابا شده آسمان گرديده امشب خاكبوس مى‏تراود عطر شادى از نفوس در اجابت غرق شد شمس الشموس شد شكوفا جلوه ی سلطان طوس باز شد بر روى دل باب المراد كور چشم ابتران ، آمد جواد اين پسر سر تا به پا پيغمبر است اين پسر آئينه دار حيدر است اين پسر سرّ خداى اكبر است سلسله جنبان روز محشر است اين پسر ملك ولايت را ولى است در نگاه او محمد منجلى است او كه ايثار و كرم آئين اوست دلنوازى عادت ديرين اوست دشت و اقيانوسها مسكين اوست دام دلها گيسوى مشكين اوست كهكشانها و زمين آواره‏اش كعبه ی خيل ملك گهواره‏اش  روى ماهش معنى الله و نور خال رويش محشر يوم النشور مى‏برد دل يك نگاه او ز حور چشم بد از حسن وجه الله دور جبرئيل امشب بخواند ان يكاد دود كرد اسپند در پاى جواد به روزباشیدبااین کانال👇 ══✼🍃🌹🍃✼══ ⤵️⤵️ @gharibe_ashena_mobasheri313 ══✼🍃🌹🍃✼═
به نجف رساندم امشب دل درد آشنا را که به خاکبوست آرم نفس شکسته پا را مدد از خدا گرفتم که بگویم از تو یارا علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را که به ماسوا فکندی همه سایه ی هما را جلوات اولیا را به جمال او جلی بین و بهشت آرزو را به ولایت ولی بین به زلال مهرش آیینه ی قلب ، صیقلی بین دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین به علی شناختم من به خدا قسم خدا را به مدیح او خدایا قلمم ز پا نماند دل من ز عشق مولا نفسی جدا نماند اگر آستین فشاند به جهان گدا نماند به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند چو علی گرفته باشد سر چشمه ی بقا را به مصاف او کسی که برود رود به مسلخ ز نهاد دشمن او به فلک رسیده آوخ چکنم بدون لطفش دم مرگ و قبر و برزخ مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را به پناه ، لنگر دل ، به کرانه ی علی زن به امید تکیه هر لحظه به شانه ی علی زن نفسی اگر زنی تو ، به بهانه ی علی زن برو ای گدای مسکین در خانه ی علی زن که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را غم عشق جاودانش که سرشته با گل من اگر عاشقی بفهمی که چه کرده با دل من همه جاست مهر رویش به یقین مقابل من به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا علی است آنکه باشد بری از همه معایب به رسول حق مشیر است و وزیر و یار و نایب نشود دل زلالش ز حضور دوست غایب به جز از علی که آرد پسری ابوالعجایب که علم کند به عالم شهدای کربلا را علی است شاه مردان و امیر سرفرازان علی است سر مستی و دلیل دلنوازان علی آنکه دل سپردند به مهرش عشقبازان چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان چو علی که می تواند که به سر برد وفا را ? نه فقط کلیم ذوقم به کمال مدح او ماند که ملک به عرش هم در حرم علی پر افشاند چو خدا به صبح خلقت علی یا علی به لب راند نه بشر توانمش گفت نه خدا توانمش خواند متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را شده جبرییل از اول به نجف مقیم رحمت ملکوت آرزوهاست در این حریم رحمت به مشام جان رسید از حرمش شمیم رحمت به دو چشم خونفشانم هله ای نسیم رحمت که ز کوی او غباری به من آر توتیا را به خدا در اهتزاز است به بام دل لوایت همه عمر عاشقانه زده ام دم از برایت زده مرغ جان من پر ، شب و روز در هوایت به امید آنکه شاید برسد به خاک پایت چه پیام ها سپردم همه سوز دل صبا را نفس تو خرج می شد به هوای مستمندان که علی علی علی بود ، نوای مستمندان چقدر به دوش بردی تو غذای مستمندان چو تویی قضایگردان ، به دعای مسمندان که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را من و ذکر نام مولا که جلا دهد به قلبم من و یاد او که باشد به دل شکسته مرهم به مسیح می دهد روح و ز نوح می برد غم چه زنم چو نای هر دم ز نوای شوق او دم که لسان غیب خوش تر بنوازد این نوا را من و خلوت تهجد من و سوز و اشک و آهی به امید یک تبسم ، به اشاره ای ، نگاهی که برای من نمانده است به غیر تو پناهی همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی به پیام آشنایی بنوازد آشنا را به "کمیل" داده از لطف ، به نوکریش منصب شده کوله بار عمرﻡ ز عطای او لبالب ﮐﻪ به دل نهفته دارم ز غمش هزار مطلب ز نوای مرغ یا حق ، بشنو که در دل شب غم دل به دوست گفتن چه خوش است شهریارا