📖کتاب ادب عاشقی❤️
🙏آداب حضور در مجالس اهل بیت(علیه السلام)
✍کتاب «ادب عاشقی» جدیدترین اثر منتشر شده #استاد_عابدینی(از کارشناسان برنامه سمت خدا) ، با موضوع «آداب حضور در مجالس اهل بیت(ع)»، در ده فصل، در بر دارنده آداب مقدّماتی حضور در مجالس اهل بیت (علیهم السلام)، آداب معرفتی مجالس اهل بیت و نکات کاربردی فردی، جمعی، تشکیلاتی و تمدنی در این زمینه است.
🔸جهت #خرید کتاب #ادب_عاشقی، با موسسه فرهنگی پژوهشی تمحیص (متولی پژوهش و نشر آثار استاد عابدینی) تماس بگیرید👇
📞09353557955
👌عرضه ویژه محرم با #20درصد تخفیف 20.000 هزار تومان
عن الريان بن شبيب قال : دخلت على الرضا (عليه السلام) في أول يوم من المحرم فقال لي :
يا ابن شبيب أصائم أنت ؟
فقلت: لا !
فقال : إن هذا اليوم هو اليوم الذي دعا فيه زكريا ربه عز وجل فقال : {رب هب لي من لدنك ذرية طيبة إنك سميع الدعاء} فاستجاب الله له وأمر الملائكة فنادت زكريا وهو قائم يصلي في المحراب أن الله يبشرك بيحيى ، فمن صام هذا اليوم ثم دعا الله عز وجل استجاب الله له كما استجاب لزكريا عليه السلام .
ثم قال:
يا ابن شبيب إن المحرم هو الشهر الذي كان أهل الجاهلية فيما مضى يُحرّمون فيه الظلم والقتال لحرمته ، فما عرفت هذه الأمّة حرمة شهرها ولا حرمة نبيها ، لقد قتلوا في هذا الشهر ذريته ، وسبوا نساءه ، وانتهبوا ثقلة ، فلا غفر الله لهم ذلك أبدا .
يا ابن شبيب إن كنت باكيًا لشيءٍ فابكِ للحسين بن علي بن أبي طالب عليهما السلام ، فانه ذبح كما يذبح الكبش ، وقتل معه من أهل بيته ثمانية عشر رجلاً ، ما لََهَم في الأرض شبيهون ، ولقد بكت السماوات السبع والأرضون لقتله ، ولقد نزل إلى الأرض من الملائكة أربعة آلاف لنصره ، فوجدوه قد قتل ، فهم عند قبره شُعْثٌ غُبْرٌ إلى أن يقوم القائم ، فيكونون من أنصاره ، وشعارهم "يا لثارات الحسين" .
يا ابن شبيب لقد حدثني أبي ، عن أبيه ، عن جده أنه لما قتل جدي الحسين أمطرت السماء دمًا وترابًا أحمر .
يا ابن شبيب إن بكيت على الحسين حتى تصير دموعك على خديك غفر الله لك كل ذنب أذنبته صغيرًا كان أو كبيرًا ، قليلاً كان أو كثيرًا .
يا ابن شبيب إنْ سرّك أن تلقى الله عز وجل ولا ذنب عليك ، فزُر الحسين عليه السلام .
يا ابن شبيب إنْ سرّك أن تسكن الغُرف المبنيّة في الجنة مع النبي صلى الله عليه واله فالعن قتلة الحسين .
يا ابن شبيب إنْ سرّك أن يكون لك من الثواب مثل ما لمن استشهد مع الحسين فقلْ متى ما ذكرته : " يا ليتني كنتُ معهم فأفوزَ فوزًا عظيمًا " .
يا ابن شبيب إنْ سرّك أن تكون معنا في الدرجات العلى من الجنان ، فاحزن لحزننا ، وافرح لفرحنا ، وعليك بولايتنا ، فلو أن رجلا تولى حجرًا لحشره الله معه يوم القيامة.
«بحارالأنوار ج 44ص 285-
عيون أخبارالرضا(ع)، ج1 ص 299»
@gharibreza1
حمیدرضا غریب رضا
حاج عبدالکریم غریب رضا را خیلی از بسیجیها میشناسند.... ایشان و برادرش حاج عبدالرحمن دو پروانه شمع رزمندگان در ایستگاه صلواتی نماز جمعه اهواز بودند... ما نوه ها بابا مشهدی صدایش می زنیم... بابا مشهدی و پنج پسرش همگی بسیجی ولایت هستند... پاره تنش غلامعلی را در عملیات رمضان تقدیم شهید رمضان کرد... جنگ که تمام شد مهاجرت کرد تا در کنار امام رضا ع خدمتگذار زائران حضرت بشود... خانه حاجی شده بود زائرسرا ! عشقش این بود که در طول سال در خانه اش به روی زوار امام باز هست... بابا مشهدی اهل خیر هست: همیشه در امر ازدواج جوانان و حل مشکلات خانوادگی و مالی فامیل و دوستان پیشقدم است... احکام فقهی مخصوصا احکام مالی خمس را با دقت می پرسید و عمل می کرد، سعی هم می کرد دیگران را هم برای انجام وظایف شرعی شان تشویق کند... مجتهدان و علمای اهواز و دزفول بابا را خوب می شناسند ... هم خاطرات علما و ارتباطش با آنان را برایم تعریف کرده بود هم وقتی خدمت شان می رسیدم همیشه ذکر خیر بابا را داشتند... لبخند از لبانش نمی رود و اهل شوخی و شاد کردن دل مردم است... حاجی دوست جوان ها و اهل گفتگو با آنهاست ... اصرار دارد خاطرات زندگی و درس و عبرت ها را برای جوانان تعریف کند... خاطراتش تاریخ است... دیروز به عیادتش رفته بودم، اشکها و چهره خیسش را در روضه هایی که برپا می کرد خوب به یاد دارم ... روی صندلی کنار در می نشست و اشک می ریخت... به یاد آن روزها بالای سرش ایستادم، و سلام زیارت عاشورا به اباعبدالله را به نیابتش خواندم... بابا مشهدی سخت نفس می کشید ...چرا نفسهایش عبادت نباشد؟ مطمئن هستم قلبش در فراق مجالس عزاداری سیدالشهدا می سوخت... مگر نفس غم زده عشق حسین عبادت نیست؟
این شبها برای سلامتی همه پیرغلامان حسینی مخصوصا پدر بزرگ ما بابا مشهدی نازنین دعا کنید ...
@gharibreza1
5.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 سیدحسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان در سخنرانی شب عاشورا:
امروز آمریکا و اسرائیل میخواهند خیمه ما را محاصره کنند، عمود این خیمه امام!! خامنهای و مرکز آن جمهوری اسلامی ایران است!! که مانند خیمه امام حسین تحت محاصره قرار گرفته است!! این خیمه ما، امام ما و حسین ماست!! در این نزاع بیطرفی معنا ندارد یا باید با حسین باشی!! یا با یزید!! ما تصمیم گرفتهایم که حسینی!! باشیم. امشب و فردا به ترامپ و نتانیاهو اثبات میکنیم که تحت هر شرایط در کنار حسین میمانیم و اگر حسین زمان ما بگوید بیعت را از شما برداشتم، ما در میدان میمانیم و میگوییم: ای فرزند امام حسین!! تو را تنها نمیگذاریم.
@tabyin
شد.
*نزدیک غروب آفتاب*
سر امام(ع) را از بدن جدا میکنند و به خولی میدهند تا همان شبانه برای ابن زیاد ببرد.
آنگاه، به دستور عمر سعد، بر بدن مطهر امام(ع) و یارانش اسب میدوانند تا استخوانهایشان هم خرد شود.
*۱۸:۴۹ مقارن با اذان مغرب*
داستان روز غمانگیز عاشورا، اینطور تمام میشود! در حالی که عمر سعد دستور نماز جماعت مغرب را میداده، سنان بن انس بین مردم میتاخته و رجز میخوانده که «افسار و رکاب اسب مرا باید از طلا بکنید! چرا که من بهترین مردمان را کشتهام!»
دند.
*حدود ساعت ۱۱:۰۰*
بعداز این حملات، امام(ع) دستور تک تک به میدان رفتن را به یاران داد.
اصحاب با هم قرار گذاشتند تا زندهاند نگذارند که کسی از بنیهاشم به میدان برود.
انگار برای شهادت با هم مسابقه داشتند.
بعضی «در مقابل نگاه امام(ع)» شهید شدند.
یکی از اولین کسانی که کشته شد، پیرمرد زاهد، جناب بریر بود. مسلم بن عوسجه بعد از او کشته شد. حبیب بر سر بالین او رفت و گفت کاش میتوانستم وصیتهای تو را اجرا کنم.
مسلم با دست امام حسین(ع) را نشان داد و گفت: «وصیت من این مرد است».
یک بار، هفت نفر از اصحاب امام(ع) در محاصره واقع شدند، حضرت عباس(ع) محاصره آنها را شکست و نجاتشان داد.
*اذان ظهر*
حبیب بن مظاهر موقع اذان ظهر شهید شد.
چون که نوشتهاند، امام(ع) خطاب به اصحاب فرمودند:
یکی برود با عمر سعد مذاکره بکند و بخواهد برای نماز ظهر جنگ را متوقف کنیم.
یکی از لشکر کوفه صدا زد: «نماز شما قبول نمیشود.» حبیب به او گفت: «ای حمار! فکر میکنی نماز شما قبول میشود و نماز پسر پیامبر(ص) قبول نمیشود؟» به جنگ او رفت اما از سپاه کوفی به کمکش آمدند و حبیب کشته شد.
امام(ع) از شهادت حبیب متأثر شد و برای اولین بار در روز عاشورا گریست. رو به آسمان کرد و گفت: «خدایا رفتن جان خودم و دوستانم را به حساب تو میگذارم.»
امام(ع) نماز را شکسته و به قاعده «نماز خوف» خواند. گروهی از اصحاب به امام(ع) اقتدا کردند و بقیه به جنگ پرداختند. زهیر و سعید بن عبدالله حنفی خودشان را سپر امام کردند.
نوشته اند سعید بن عبدالله ۱۳ تیر و نیزه خورد و به شهادت رسید. در آخرین نفس از امام پرسید: «آیا وفا کردم؟»
*حدود ساعت ۱۳:۰۰*
۳۰ نفر از اصحاب امام(ع) تا وقت نماز زنده بودند و بعد از این ساعت شهید شدند.
بعد از کشته شدن اصحاب، نوبت به بنی هاشم رسید. اولین نفر، حضرت علی اکبر(س) بود.
البته الفتوح، عبدالله بن مسلم بن عقیل را اولین شهید بنی هاشم خواندهاست. این عبدالله بن مسلم، به طرز ناجوانمردانهای شهید شد. شهادت او بر جوانان بنی هاشم گران آمد. دسته جمعی سوار شدند و به دشمن حمله بردند. امام آنها را آرام کرد و فرمود:
«ای پسرعموهای من، بر مرگ صبر کنید. به خدا پس از این هیچ خواری و ذلتی نخواهید دید.»
*حدود ساعت ۱۴:۰۰*
عاقبت امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) تنها ماندند.
عباس(ع) اجازه میدان خواست، اما امام(ع) او را مأمور رساندن آب به خیمهها کرد. دشمن بین دو برادر فاصله انداخت. عباس(ع) دلاور در حالیکه با شجاعت تمام سعی در آوردن مشک آب برای زنان و کودکان داشت، در محاصره دشمن دو دستش قطع شده و با عمودی آهنین بر سرش زدند که از اسب بر زمین افتاد. اباعبدلله(ع) سراسیمه خود را بر پیکر قطعه قطعه برادر رساند. دشمن کمی به عقب رفت. امام(ع) برای دومین بار، بعداز مرگ برادر عزیزش، گریه کرد و فرمود:
«اکنون دیگر پشتم شکست.»
*حدود ساعت ۱۵:۰۰*
امام(ع) به طرف خیمهها برگشت تا خداحافظی کند. همچنین پیراهنش را پاره پاره کرد و پوشید تا بعدا در وقت غارت کردن توسط دشمن برهنهاش نکنند.
وقت وداع با اهل بیت، کودک شیرخوارهاش علی اصغر(س) را به میدان برد تا او را سیراب کند که به تیر حرمله کشته شد.
امام(ع) به میدان رفت اما کمتر کسی حاضر به مقابله با ایشان میشد. بعضی تیر میانداختند و بعضی از دور نیزه پرتاب میکردند.
شمر و ۱۰ نفر به مقابله با امام(ع) آمدند.
بعداز شهادت امام(ع)، بر پیکر مبارکش جای ۳۳ زخم نیزه و ۳۴زخم شمشیر شمرده شد.
در مقاتل نوشتهاند: زمانی که امام(ع) در آستانه شهادت بود، کسی جرأت نمیکرد به سمت ایشان برود، اهل حرم از صدای اسب ایشان (ذوالجناح) متوجه شده و بیرون دویدند. کودکی به نام عبدالله بن حسن(ع) دوید و به طرف مقتل امام آمد. او را در بغل عمویش کشتند. امام ناراحت شدند و کوفیان را نفرین کردند:
«خدایا باران آسمان و روییدنی زمین را از ایشان بگیر!»
*۱۶:۰۶ مقارن با اذان عصر*
وقت شهادت امام(ع) را وقت نماز عصر گفتهاند. روایت تاریخ طبری به نقل از وقایعنگار لشکر عمر سعد چنین است: «حمید بن مسلم گوید: پیش از آن که حسین(ع) کشته شود، شنیدم که میگفت:
«به خدا پس از من، کسی را نخواهید کشت که خداوند از کشتن او، بیش از کشتن من بر شما خشم آرد.»
گوید: آنگاه شمر میان کسان بانگ زد که «وای بر شما! منتظر چیستید؟ مادرهایتان به عزایتان بنشینند، بکشیدش!»
گوید در این حال سنان بن انس حمله برد و نیزه در قلب امام(ع) فرو برد...
*حدود ساعت ۱۷:۰۰*
بعداز شهادت امام(ع)، عدهای لباسهای آن حضرت را غارت کردند که نوشتهاند تمام این افراد، بعدها به مرضهای لاعلاج دچار شدند.
غارت عمومی اموال امام حسین(ع) و همراهانش آغاز شد. عمر سعد ساعتی بعد دستور توقف غارت را داد و حتی نگهبان برای خیمهها گذاشت.
یکی از شیعیان بصره به اسم سوید بنمطاع بعداز شهادت امام(ع) به کربلا رسید و برای دفاع از حرم امام(ع) جنگید تا شهید
*تقویم عاشورا*
طبق محاسبه مرحوم دکتر احمد بیرشک در «گاهشماری ایرانی»، واقعه کربلا به حساب گاهشماری شمسی ۲۱ مهر سال ۵۹ هجري شمسی میشود.
تاریخ شمسی هم مثل قمری نیست که تغییر کند. موقعیت زمین نسبت به خورشید ثابت است و میشود با در آوردن اوقات شرعی شهر کربلا در این تاریخ، حرفهای مقتلنویسان را به ساعت و دقیقه برگرداند.
*روز عاشورا چگونه گذشت؟*
در این تحقیق علمی، اوقات شرعی روز ۲۱ مهر به افق کربلا (که در طول قرون حداکثر ۳-+ دقیقه اختلاف میتواند داشته باشد) را استخراج کردهایم و روایات مقتلنگارها را با این ساعتها تنظیم کردهایم.
*۵:۴۷ اذان صبح*
امام(ع) بعداز نماز صبح، برای اصحابش سخنرانی کرد. آنها را به صبر و جهاد دعوت کرد و بعد دعا خواند: «اللهم انت ثقتی فی کل کرب...
خدایا تو پشتیبان من هستی در هر پیشامد ناگواری»
طرف مقابل نيز نماز را به امامت عمر سعد خواند و بعداز نماز صبح، به آرایش سپاه و استقرار نیرو مشغول شدند.
*حدود ساعت ۶:۰۰*
امام حسین(ع) دستور دادند تا اطراف خیمهها خندق بکنند و آن را با خار بوته ها پر کنند تا بعد آن را آتش بزنند و مانع از حمله سپاه از پشت سر بشوند.
*طلوع آفتاب*
کمی بعد از طلوع آفتاب، امام(ع) سوار بر شتری شد تا بهتر دیده شود. رو به روی سپاه کوفه رفت و با صدای بلند برای آنها خطبهای خواند. صفات و فضایل خودش، پدر و برادرش را یادآوری فرمودند و اینکه کوفیان به امام(ع) نامه نوشتهاند. حتی چند نفر از سران سپاه کوفه را مخاطب قرار داد و از حجّار بن ابجر و شبث ربعی پرسید که مگر آنها او را دعوت نکردهاند؟
آنها انکار کردند!
امام(ع) نامههایشان را به طرف آنها پرتاب و خدا را شکر کرد که حجت را بر آنها تمام کردهاست.
یکی از سران جبههی مقابل، از امام(ع) پرسید: چرا حکم ابن زیاد را نمیپذیرد و آنها را از جنگ مقابله با پسر پیامبر(ص) نمیرهاند؟
اینجا بود که امام(ع)، آن جمله معروفشان را فرمودند:
«أَلَا وَإنَّ الدَّعِيَّ ابْنَ الدَّعِيِّ قَدْ رَكَزَ بَيْنَ اثْنَتَيْنِ: بَيْنَ السِّلَّه وَالذِّلَّه؛ وَهَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّه...
فرد پستی که پسر فرد پست دیگری است، من را بین کشته شدن و قبول شدن و قبول ذلت مجبور کرده! ذلت از ما دور است.»
سخنرانی امام(ع) حدوداً نیم ساعت طول کشیدهاست.
*حدود ساعت ۸:۰۰*
بعد از سخنرانی امام(ع)، چند نفر از اصحاب آن حضرت، به روایتی بُرَیر که «سید القرآء» (آقای قرآن خوانهای کوفه بود _ الفتوح) و به روایتی زهیر (تاریخ یعقوبی و طبری) خطاب به کوفیان، سخنان مشابهی گفتند.
بعداز سخنان زهیر و بریر، امام فریاد معروف «هل من ناصر ینصرنی» را سر دادند.
چند نفری دچار تردید شدند! از جمله حُر و فرد دیگری به نام ابوالشعثا و دو برادر که در گذشته عضو خوارج بودند.
بعید نیست که کسان دیگری هم با دیدن شدت گرفتن احتمال جنگ، از سپاه کوفه فرار کرده باشند.
*حدود ساعت ۹:۰۰*
روز به وقت چاشت رسیده بود که شمر به عمر سعد پرخاش کرد که چرا این قدر تعلل میکند؟ عمر سعد عاقبت رضایت به شروع جنگ داد.
اولین تیر را به سمت سپاه امام(ع) رها کرد و خطاب به لشگریانش فریاد زد:
«نزد عبیدالله، شهادت بدهید که من اولین تیر را رها کردم.»
بعداز انداختن تیر توسط عمر سعد، کماندارهای لشکر کوفه همگی با هم شروع به تیراندازی کردند. امام به یارانش فرمودند:
«اینها نماینده این قوم هستند. برای مرگی که چارهای جز پذیرش آن نیست، آماده شوید.»
چند نفر از سپاه امام در این تیر باران کشته شدند. (تعداد دقیق را نمیدانیم. تعداد کشتگان تیراندازی با تعداد کشتگان حمله اول ۵۰ نفر ذکر شدهاست.)
*حدود ساعت ۱۰:۰۰*
بعد از تیراندازی، «یسار»، غلام «زیاد بن ابیه» و «سالم» غلام عبیدالله ابن زیاد از لشکر کوفه برای نبرد تن به تن، در ابتدای جنگ بیرون آمدند. عبدالله بن عمیر اجازه نبرد خواست. امام حسین(ع) نگاهی به او کرد و فرمود:
«به گمانم حریف کشندهای باشی» عبدالله آن دو نفر را کشت. البته انگشتان دست چپش قطع شد.
بعد از این نبرد تن به تن، حمله سراسری سپاه کوفه شروع شد. ابتدا حجار به جناح راست سپاه امام حسین(ع) حمله کرد اما حبیب و یارانش در برابر او ایستادگی کردند. زانو به زمین زدند و با نیزهها حمله را دفع کردند.
همزمان شمر به جناح چپ سپاه امام(ع) حمله برد. زهیر و یارانش به جنگ مهاجمین رفتند. خود شمر در این حمله زخم برداشت.
بعداز عقبنشینی هر دو جناح کوفی، عمر سعد ۵۰۰ تیرانداز فرستاد که دوباره سپاه امام(ع) را تیرباران کردند که آن حملات، علاوه بر از پا درآمدن هر ۲۳ اسب لشکریان امام(ع)، تعدادی دیگر از اصحاب شهید شدند. الفتوح، آن نفرات را ۵۰ نفر و ابن شهرآشوب ۳۸ نفر ذکر کردهاست.
اولین شهید، ابوالشعثا بود و ۸ تیر انداخت که ۵ نفر از دشمن را کشت.
امام(ع) او را دعا کرد.
گروهی از سپاه شمر خواستند از پشت سر به امام(ع)حمله کنند. زهیر و ۱۰ نفر به آنها حمله کر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ در این اسلام شک کنید!
رهبر انقلاب:
💬 اسلامی که نتواند آرزوهای خفته #قشرهای_مظلوم را در سطح دنیا زنده کند در اسلام بودنش شک کنید.
💬 راه ما، راه آن اسلامی است که #مستضعفان را خوشحال و امیدوار میکند. آن اسلامی که طبقات مستضعف و محروم به آن امیدوار نشوند اسلام نیست.
🆔 @feghahat
⭕️ نامه وحید جلیلی به رئیس ستاد امر به معروف و نهی از منکر
بسم الله الرحمن الرحیم
وَ مَا أَعْمَالُ الْبِرِّ کُلُّهَا وَ الْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنْ الْمُنْکَرِ إِلَّا کَنَفْثَةٍ فِی بَحْرٍ لُجِّیٍّ
برادر گرامی حجهالاسلام والمسلمین صدیقی، رئیس محترم ستاد امر به معروف و نهی از منکر
سلام علیکم
▫️همانطور که مستحضرید بنا بر وظیفه امر به معروف و نهی از منکر، بعد از سریال عروس تاریکی(بوی باران) از کسانی که در وقوع این فاجعه نقش داشتند خواستم مسئولیت بپذیرند و پاسخگو باشند. متن انتقادات حقیر در دو یادداشت با نامهای “این گروه خشن” و “اندر باب «نقد پرثمر» و کشتن گربه دم حجله «عروس تاریکی»/ گفتوگویی بر سر راههای اصلاح و کارآمدترشدن رسانه ملی؛ در دسترس است.”
▫️در روزهای اخیر برخی سعی کردهاند تا منتقدان را ضدولایت فقیه، توطئهگر و قدرتطلب معرفی کنند و در این راه امکانات عمومی در دسترسشان را برای دفاع از مصالح شخصی به کار گرفتهاند. اگر چه تهمتهای حضرات سستتر از آن است که حتی خودشان را هم مجاب کند ولی موجی که ازمغالطات وتحریفها برای منصرف کردن آمران به معروف و ناهیان از منکر راه انداختهاند جالب توجه است.
▫️اگر ستاد امر به معروف و نهی از منکر مانند برخی مقاطع قبل وظیفه خود را صرفا برخی منکرهای خاص ومخاطب نهی از منکر را صرفا آدم های بیپشتوانه می داند که هیچ؛ ولی اگر قرار است این مهمترین واجب شرعی جان تازهای بگیرد و هم از دستبرد آنارشیستهای هنجارشکن و بیمبنا و هم از حصر محافظه کاران قدرتپرست و انحصارطلب؛ به درآید به نظر می رسد ورود ستاد امر به معروف و نهی از منکر به ماجرای اخیر برکات زیادی خواهد داشت.
▫️اگرچه ناکارامدی و فساد راهبردی در مدیریت رسانه ملی؛ خود موضوعیت داشته و اهمیت فوقالعادهای دارد و در صورت اصلاح به شکوفایی بسیاری از ظرفیتها در مسیر آرمانهای انقلاب اسلامی منجر خواهد شد. اما با توجه به طرفهای درگیر در این چالش خاص و قدرتشان در مهار ناهیان از منکر؛ ورود ستاد امر به معروف و نهی از منکر میتواند به شکلگیری عینی الگویی عملی از نقد و نهی از منکر برای دیگر موضوعات هم، منجر شده و برخی گرههای نظری و اجرایی که باعث زمینگیر شدن این واجب الهی میشود را باز کند.
▫️خود بهتر واقفید که اغلب اوقات دلیل اصلی مهجور شدن این مهمترین واجب الهی، ویروسهاییست که نرم افزار آن را آلوده است و بسیاری مومنان را در ورود به این میدان بیجایگزین مردد ساخته است.
▫️اینجانب آمادگی خود را برای مناظره باهر کدام از برادران بزرگوار آقایان حسین محمدی یا دکتر علیعسگری با موضوع “بررسی دلایل مخالفت ۱۸۰ درجهای برخی اقدامات صداوسیما با رهنمودها و دستورهای مقام معظم رهبری با تاکید بر فاجعه عروس تاریکی” اعلام میکنم.
yon.ir/U7pBm
▫️همینجا از همه کسانی که دغدغه امر به معروف و نهی از منکر دارند تقاضا میکنم اگر این پیشنهاد را قبول دارند به این فراخوان بپیوندند.
و از ستاد امر به معروف و نهی از منکر میخواهم اصلاح رسانه ملی را با توجه به تاثیرش در تبدیل معروف به منکر و منکر به معروف در اولویت قرار دهد و علل عدم تحقق مطلوب راهبردها و رهنمودهای رهبر معظم انقلاب در صدا و سیما را به جد پیگیری کند.
🔹 متن نامه در jalili-vahid.ir
📌 با کانال #وحید_جلیلی همراه باشید
🆔 @jalili_vahid