🔹🔷
به سال اول دبيرستان که رسيد، مادرم يک کليد از روي کليد خونه ساخت و داد دستش که وقتي از مدرسه برگشت و يه وقت خونه نبوديم، پشت در نمونه. کليد ميانداخت به در، باز ميکرد و بعدش هم زنگ ميزد و بلند ميگفت: ياالله، ياالله؛ بعدش مياومد توي حياط.
اگر ما توي حياط نبوديم يا چيزي نميگفتيم، دم در ساختمان که ميرسيد، با کليد ميزد توي شيشه و دوباره ميگفت : ياالله. بعد وارد ميشد.
ميگفت: «ميخوام خيالم راحت بشه نامحرم خونه نيست.»
#شهيد_رضا_عامري
✍منبع: سفر بیست و پنجم، صفحه ۲۴
🇮🇷
🦋 @gharibshahid
کانال رسمی فرمانده امیر🦋