eitaa logo
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
437 دنبال‌کننده
37.2هزار عکس
12.4هزار ویدیو
195 فایل
ڪانال رسمے شهید مدافـع حـرم مداح سردار خلبان جانباز اهل بيت فرمانده قاسـم{مهدی}غریـب مسافر شام برگرفته از وصيت نامه باحضور همرزمان و خانواده شهيد ارتباط با خادم 👇 @khademshahidanam 2
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 احمد همیشه به ما می‌گفت : «هرچه را خدا فرموده است باید بپذیرید.» او خیلی به امر معروف و نهی از منکر معتقد بود و می‌گفت : «خداوند فرموده باید امر به معروف و نهی از منکر کنید.» ✅ یک بار که با هم بیرون رفته بودیم، در ماشین کناری یک خانم بدحجاب نشسته بود، یک لحظه که چشم احمد به او افتاد، سرش را پایین انداخت و به او گفت : «‌ماشین را کنار بزن» و با همان حجب و حیایی که داشت، عذرخواهی و درخواست کرد آن خانم روسری‌اش را سر کند.  اگر کسی به حضرت آقا حرفی می‌زد، اول با او صحبت می‌کرد و اگر قبول نمی‌کرد، با او قطع رابطه می‌کرد و می‌گفت : «حق نداری در خانه من پا بگذاری.» 🔶 درباره اعتقادات خود بسیار شجاع بود و سر خود را پای آن می‌داد. ✍ خبرگزاری فارس : خواهر هاتگرام @gharibshahid ایتا https://eitaa.com/gharibshahid
7.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹مداحی #شهید_احمد_اعطایی برای #امام_زمان (عج) الا که عشق خدایی خدا کند که بیایی امید #حضرت_زهرا خدا کند که بیایی یابن الحسن... ✍فرازی از #وصیت_نامه شهید #مدافع_حرم ، بچه ترک تبریز #زمینه_ساز_ظهور سالروز شهادت : ۹۴.۰۸.۲۱ مزار : قطعه ۲۶ بهشت زهرا (س) تهران #یاایهاالعزیز #یابن_الحسن_ادرکنی #اللهم_عجل_لولیک_الفرج @gharibshahid کانال #شهید_قاسم_غریب 👆🌷
📞آخرین مرتبه‌ای که برادرم تماس گرفت، به او گفتم «خواهش می‌کنم یک مرتبه برگرد و دوباره برو» که گفت «الان نمی‌توانم برگردم.» گفتم «الان سه هفته است که رفته‌ای و ما خیلی ناراحت هستیم، بچه‌هایت گناه دارند، بیا همسرت را آرام کن و برگرد.» 🍃گفت «همسرم آرام است، روز خواستگاری گفته‌ام شرایط من ویژه است و اگر روزی نیاز باشد، من حتما می‌روم. اجر شما، همسر و فرزندانم کمتر از من نیست و باور کنید اینجا جای خانم‌ها نیست. چراکه خداوند جهاد را از دوش خانم‌ها برداشته، ولی این صبر را فقط شما می‌توانید طاقت بیاورید.» 😉به شوخی و خنده گفتم «اِن‌شاءالله شهید می‌شوی، ولی شربت شهادت را چند بار بخورتا جانباز نشوی.» احمد گفت «دعا کن شهید شوم.» 🌱گفتم «دعا کردن هزینه دارد. باید قول دهی که بعد از شهادت، زیاد به خواب من بیایی، چون من آرام و قرار ندارم.» 😔 گفت «تو اگر صبور باشی، من خیالم راحت است که می‌توانی همه را آرام کنی، ناموسم فدای ناموس حسین (ع).» 🔺از اینکه به پدر و مادرم اطلاع داده بودم که سوریه رفته هم گله کرد، چراکه نمی‌خواست آن‌ها ناراحت باشند. 💔در آخر حرف‌هایمان، گفت «شنیده‌ام محمدحسین، «بابا» گفتن را یاد گرفته.» در این لحظه هر دو گریه کردیم.💔 /روایت خواهربزرگ شهید @gharibshahid🕊🕊