☄در یک روز گرم تیرماه قرار بر این شد که ما با تعدادي از دوستانمان همراه باحمید به کوهنوردی برويم. طبق روال کوله پشتي را برداشتم، قمقمه را آب کردم و مقداري نان، دو تخم مرغ و پنير از آشپزخانه گرفتم و راه افتاديم. وقتي به مقصدمان که چشمه اي بود رسيديم حميد گفت :
☺️بچه ها هرکس هر طور دوست دارد بنشيند و صبحانه اش را بخورد اگر کسي دوست دارد تنها بنشيند يا دسته جمعي زير درخت يا هر جا که دوست دارد برود و صبحانه اش را بخورد.
🍃ظهر که شد نماز را خوانديم و...
عصر حرکت کرديم و به پایگاه رسیدیم. حميد ساکش را کناري گذاشت. من دوست داشتم به حميد در کارهايش کمک کنم کوله پشتي را برداشتم که به انبار تحويل دهم. کوله پشتی سنگین بود و برای من سوال شد..
🎒آهسته زیپ کوله پشتی را باز کردم و ديدم دو تخم مرغي مقدار ناني که من صبح در کوله پشتي گذاشتم هنوز در کوله پشتي هست. ناگهان یادم افتاد که روز پنج شنبه است، يادم آمد که حميد دوشنبه و پنجشنبه ها بنا به فتواي امام روزه مستحبي می گیرد. آنهم در آن گرماي تير ماه...
#شهید_حمید_عارف (غلامحسین) به روایت سردار #شهید_احمد_بنی_اسدپور
🇮🇷
🦋 @gharibshahid
کانال رسمی فرمانده امیر🦋