🌷 #شهید_علی_قاریان_پور یکی از شهدایی است که گمنام رفتند و در اوج بندگی از خدا خواستند تا گمنام بمانند...
🌱شاید گوشه ای از لحظه شهادت شهید قاریان پور یادآوری برای تک تک ما باشد از ایثار شهدایی که به قیمت از دست دادن جان و زندگی شان تمام شد...
👤امیر عبادی گفت :
حسین، علی افتاده و از او خون زیادی می رود. او که این حرف را زد به سراغ علی رفتیم، علی افتاده و خون اطراف او را گرفته بود، دستم را بردم زیر پيكر علی که او را بلند کرده و به عقب ببریم ولی به قدری از بدنش خون خارج شده بود که از دستانم لیز خورد و به زمین افتاد.
✨تصمیم گرفتیم هر طور شده او را به عقب منتقل کنیم. گفتم پلاکش را بردارم، همین کار را هم کردم، پلاکش را که از گردنش در آوردم،
علی گفت: چرا پلاکم را در می آوری، مگر من شهید می شوم؟
🍃گفتم: نه، دیدم پلاک گردنت را اذیت می کند، به خاطر همین برداشتم.
محمدباریک بین که همراه ما بود با وسایلی که داشت زخم علی را بست و او را فرستادیم عقب که زیر دست و پاها نماند. اما او قبل از رسیدن به درمانگاه به شهادت رسیده بود...
🇮🇷
🦋 @gharibshahid
کانال رسمی فرمانده امیر🦋