eitaa logo
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
437 دنبال‌کننده
37.1هزار عکس
12.4هزار ویدیو
195 فایل
ڪانال رسمے شهید مدافـع حـرم مداح سردار خلبان جانباز اهل بيت فرمانده قاسـم{مهدی}غریـب مسافر شام برگرفته از وصيت نامه باحضور همرزمان و خانواده شهيد ارتباط با خادم 👇 @khademshahidanam 2
مشاهده در ایتا
دانلود
🎈🎁 ضمن تبریک روز مهندس خدمت شما، امروز به همین مناسبت معرفی داریم از شهیدی که مهندسم هست 😉 🌹 شهید مهندس از شهدای خانطومان سوریه ⏰ ساعت معرفی : ۱۹:۰۰ 📆 زمان : یک شنبه در کانال شهید مدافع حرم سرهنگ خلبان شهید قاسم غریب 👇🌷 https://eitaa.com/gharibshahid
🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹 🌷 شهید مدافع حرم مهدی حیدری متولد ۲۸ بهمن ۱۳۶۳ در شهر قروه استان همدان بود. وی جوانی ورزش کار، آرام، صبور و عاشق اهل بیت (ع) بود که مربی‌گری دفاع شخصی و دارا بودن کمربند مشکی جودو بخشی از افتخارات او در کارنامه درخشان خود است. 🌹 وی مدتی از عمر مفید خود را نیز در راه خدمت به زوار حضرت شاه عبدالعظیم حسنی (ع) سپری کرده است. ✅ سرانجام این جوان مومن انقلابی در سی و یک سالگی از تمام تعلقات دنیوی گذشته و در بیست و یکمین روز از دی ماه ۱۳۹۴ در راه دفاع از حریم و حرم اهل بیت (ع) جان خود را فدا کرده و پنج ماه بعد پیکر مطهرش به کشور باز می‌گر‌دد. 🍒 از این شهید بزرگوار یک فرزند پسر به نام «محمدمهدی» به یادگار مانده است. 💠 گفت‌وگوی خبرنگار دفاع‌پرس با «حانیه مالمیر» همسر شهید مدافع حرم مهدی حیدری را می‌خوانیم. https://eitaa.com/gharibshahid 🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹
🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹 🌸 نحوه آشنایی همسر شهید با شهید مهدی 🔸 سال ۱۳۸۶ بود. تازه دیپلم گرفته بودم. یک ماه بود که مادر مهدی برای خواستگاری به منزل ما می‌آمد. پدرم مخالف ازدواج من بود و می‌گفت : 🍂 سن حانیه کم است و باید درس بخواند. یک ماه بعد، روز ولادت حضرت زهرا (س) مهدی همراه خانواده به خواستگاری من آمدند. پدرم با دیدن مهدی از مواضع خود کوتاه آمد و چند دقیقه پس از آمدن مهمان‌ها گفت : ☺️ عروس و داماد می‌توانند برای صحبت، جمع را ترک کنند. 😳 شنیدن این سخن از پدر سخت‌گیری که مخالف ازدواج دختر خود بود، انتظار نمی‌رفت. همراه مهدی خجالتی با صورت سرخ پس از کسب اجازه از بزرگ‌ترها وارد اتاق شدیم. https://eitaa.com/gharibshahid 🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹
🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹 😉 مهدی در ابتدا با خنده گفت : اگر مطلبی را به شما بگویم، ناراحت می‌شوید؟ 🔸 پاسخ منفی دادم و ادامه داد : من به خواستگاری افراد متعددی رفتم، اما امروز از خدا خواستم که برای من کاری کند. گفتم : «پروردگارا، خواستگاری‌های قبل را خود رفته اما امروز را به خودت می‌سپارم. اگر دختر خانم می‌تواند شرایط من را بپذیرد، سختی‌ها را برای‌مان آسان کن. ✅ سپس از شرایط سخت کارش گفت. من در یک خانواده نظامی پرورش یافته بودم، با سختی‌های این مسیر آشنایی داشتم. زمانی‌که واکنش من را در برابر آمادگی برای زندگی با یک فرد نظامی دید. گفت : من آمدم تا سردار همه بشوم. پرسیدم : چه طور؟ گفت : در آینده متوجه می‌شوید. 🌷 مهدی ادامه داد که از تجملات گریزان است و می‌خواهد یک زندگی ساده در منزل پدر و مادرش داشته باشد. به واسطه شغلش حقوق کمی دارد و روزهای بسیاری را باید تنها بمانم. اما تمام سعی خود را می‌کند در روزهایی که هست، برای خانواده کم نگذارد؛ اما وقتی نیست، شرمنده خانواده‌ خود می‌شود. در نهایت پرسید، «شما نظری ندارید؟» و من پاسخ دادم، «ان‌شالله خیر است.» گفت : «می‌شود برای عاقبت بخیری و شهادت من دعا کنید؟» و من خندیدم. زمانی‌که از اتاق خارج شدیم، همه نگاه‌مان کردند و مهدی گفت، «مبارک است.» تمام این صحبت‌ها در جلسه اول خواستگاری بیان شد. https://eitaa.com/gharibshahid 🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹
🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹 ❤️ چهره دلنشین و معصوم مهدی در اولین نگاه همه را مجذوب خود می‌کرد. وی همان ابتدا گفت : در هیچ شرایطی حتی اگر به ضررشان باشد، دروغ نمی‌گوید. 🌹 مهدی در جلسه اول همه مسایل را برای من تشریح کرد. هیچ ابهامی باقی نمانده بود. وی با زبان روزه به خواستگاری من آمده بود، اعتقادات، رفتار و صداقتش سبب شد با اطمینان وی را انتخاب کنم. زمانی‌که رفتند، پدرم پرسید : نظرت چیست؟ گفتم : از لحاظ مادی، شرایط خوبی ندارد اما به نظرم فرد مطمئنی هست. پدرم گفت : 💰 پول که مهم نیست. مهدی طینت پاکی دارد. من مطمئن هستم نمی‌گذارد سختی بکشید. خدا هم بزرگ است. ما هم کمک‌تان می کنیم. اگر با سایر شرایط وی مشکلی ندارید؛ ما نیز موافق هستیم. https://eitaa.com/gharibshahid 🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹
🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹 🎁 ولادت حضرت امیرالمومنین هر دو معتکف بودیم. با دفتر مرجع تقلیدمان تماس و اجازه گرفتیم که برای انجام امر خیر دو ساعت از مسجد خارج شویم. 💠 به حرم حضرت شاه عبدالعظیم حسنی (ع) رفته و عقد کردیم. سپس من و مهدی به مسجد برگشته و بقیه اعضای خانواده برای صرف شام به بیرون رفتند. 🍂 چهار ماه پس از عقد، عروسی گرفتیم و یک زندگی خیلی ساده اما بی‌نهایت شیرین و پر از انرژی به دور از هرگونه تجملاتی را در منزل پدر و مادر مهدی آغاز کردیم. https://eitaa.com/gharibshahid 🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹
🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹 💕 هنگام عقد هر دو روزه بودیم، از سال ۱۳۸۶ تا شهادت مهدی، هر سال هر دو معتکف می‌شدیم. حتی پس از تولد محمدمهدی قرارمان را ترک نکردیم. 🔸 فقط آخرین اعتکاف پیش از شهادت مهدی، چون وی امتحان داشت، نتوانست شرکت کند؛ اما من رفتم و مهدی، محمد را نگه داشت. مهدی روز آخر با گل به دنبالم آمد و  گفت : 🍪 افطاری آخر را میل نکن، غذا گذاشتم تا با هم روزه مان را افطار کنیم. ✅ پس از شهادت مهدی نیز با محمدمهدی این فریضه را به جای می‌آوریم؛ هرچند که معتقد هستم، هنوز هم مهدی همراه من و پسرم معتکف می‌شود. https://eitaa.com/gharibshahid 🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹
🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹 🔴 مهم‌ترین شاخصه زندگی ما، شاد زیستن بود.‌ مشکلات مالی وجود داشت؛ اما احساس نمی‌شد. مهدی جوان فعال و پویایی بود. وی تمام تلاش خود را می‌کرد که ما به هر آن‌چه که می‌خواهیم، برسیم و حتی برای لحظه ای شرایط سخت را تجربه نکنیم. ✅ پس از ازدواج، مهدی ادامه تحصیل داد. وی هم درس می‌خواند، هم ورزش می‌کرد و هم مرد زندگی بود. 🌹 مهدی مربی جودو بود و در رشته‌های شنا و دفاع شخصی نیز مهارت داشت. 😍 او خادم حرم حضرت شاه عبدالعظیم حسنی (ع) بود و روزهای چهارشنبه را در حرم آن حضرت سپری می‌کرد. https://eitaa.com/gharibshahid 🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹
🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹 🎂 ولادت محمدمهدی و خاطرات سفرهایی که با مهدی تجربه کردیم، شیرین ترین خاطرات زندگی مشترک ماست. وی بسیار خوش معاشرت بود. 💠 شهرهای بسیاری را با هم سفر کردیم. حتی برای مدت کوتاه زمانی‌که تعطیلی پیش آمد، به سفر می‌رفتیم. 🌹 مهدی بسیار خوش اخلاق و صبور و مدام به گفتن ذکر «یا علی» مشغول بود. حتی به فرزند خردسال خود نیز آموزش داده بود. محمدمهدی هرگاه می‌خواست به پا خیزد و یا بنشیند، یا علی می‌گفت. هیچ‌گاه نشد که مهدی پس از شنیدن نام حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س) اشک در چشمانش جمع نشود. ✅ همچنین هرکاری که می‌خواست انجام دهد یا هرچیزی که می‌خواست میل کند، می‌گفت، «بسم الله.» معتقد واقعی بود و هر کسی هر حرفی می‌زد، حتی اگر حرفش ناراحت کننده بود، می‌گفت، «خدا بزرگ است.» https://eitaa.com/gharibshahid 🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹
🏴 مقابل منزل ما هیات حضرت قمر بنی هاشم (ع) است. مهدی آشپز این هیات بود. حیاط منزل ما بزرگ بود به همین دلیل پس از اتمام هیات دیگ‌ها را آن‌جا می‌گذاشتند. مهدی می‌گفت : فردا برای شستن دیگ‌ها بیایید. 👥 همه می‌رفتند. سپس خود تا صبح به تنهایی همه دیگ‌ها را می‌شست. حتی به من هم اجازه نمی‌داد که کمکش کنم. حیاط منزل را می‌شست، نماز صبح را می‌خواند و به سرکار می‌رفت. 📆 سال ۱۳۹۴ برای آخرین مرتبه در پیاده روی حرم حضرت شاه عبدالعظیم حسنی (ع) شرکت کرد. قرار گذاشتیم که با هم‌دیگر این مسیر را طی کنیم اما شب اربعین محمدمهدی مریض شد و تا صبح تب داشت. آن روز باران شدیدی می‌بارید. مهدی گفت : اگر می‌خواهید شما در پیاده روی شرکت کنید، من در منزل می‌مانم و از محمدمهدی نگهداری می‌کنم. 😔 مخالفت کردم. گفتم : در توان خود نمی‌بینم. شما برو. 🌂 هنگام رفتن برای مهدی چتر آوردم، گفت : مزه‌اش به خیس شدن است. چون تا به حرم برسی، شسته می‌شوی 🍂 آن روز تا غروب در حرم مانده بود. نمی‌دانم شاید مزد شهادتش را اربعین حسینی از سیدالشهدا (ع) گرفت.... https://eitaa.com/gharibshahid 🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹
🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹 ❤️ همسرم در دفاع از حرم حضرت زینب (س) ۲۱ دی ماه سال ۹۴ در سوریه و در جریان مبارزه با گروه های تروریستی و تکفیری به آرزوی دیرینه خود رسید و شهید شد اما پیکرش خردادماه ۹۵ یعنی ۵ ماه بعد از شهادتش به کشور بازگشت. 🌾 من از شهادت همسرم صبر زینبی گرفتم و محمدمهدی فرزندمان سربلندی فرزند شهید بودن را گرفت. ❌ هرچند ما ریالی نگرفتیم اما در مقابل این داشته ها هرچقدر هم پول بدهند ارزشی ندارد چون شهدای مدافع حرم لیاقت شهادت را از حضرت زینب می گیرند و این بر همه داشته های دنیوی ارجحیت دارد. 🌸 همسرم در زمان خدمت جزو نیروهای قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء (ص) بود زمانی که تصمیم به رفتن گرفت بارها درخواست اعزام داد اما رد شد تا اینکه بالاخره با پافشاری بسیاری که کرد توانست با نیروهای گردان فاتحین خودش را به سوریه برساند. روحش شاد و یادش گرامی باد 🌹🌸🍂 https://eitaa.com/gharibshahid 🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹
🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹 ✍ مهدیا جانا شنو از ما سلام جان به قربان توایم مولا سلام این وصیت نامه عبد حقیر، بنده گناهکار و امیدوار به رحمت خدای مهربان مهدی حیدری است. 🍂 در ابتدا به یگانگی خداوند شهادت میدهم و سپس به حقانیت رسولش محمد مصطفی (ص) و قرآن کتاب زندگی و به ولایت علی مرتضی (ع) و همسرش زهرای زکیه (س) و به اولاد علی (ع) و زهرا (س) که درود خدا بر اولین آنها تا آخرین آنها مهدی موعود (عج) و مظلوم ترین مرد تاریخ علی(ع) که نامش برای بزرگ مردان تاریخ مایه آرامش و قدرت و برای مظلومان مایه شهامت و برای من حقیر یک دنیا حرف، کسی که در اوج قدرت و در عین حقانیت شاهد رحلت رسول خدا (ص) بود و همچنین سیلی خوردن ناموس خدا و به خاطر مظلومیتی که داشت ریسمان بر گردنش افکندند تا بلکه شیر خدا را در بند کنند، اما زهی خیال باطل، یا علی جان (ع) یا زهرا (س)، جان ناقابل من فدای شما و راه شما و فدای حقانیت شما و فدای اولاد شما، اِن شاالله که بپذیرید. 🌸 من یک پاسدار با لباسی سبز برگرفته از علوی بودن رهبرم امامم سیدعلی خامنه ای (حفظه الله) است و با استعانت از خدای متعال و امام زمان (عج) که جانم به قربانش امامی که در سن ۵ سالگی بار سنگین من بچه شیعه نافرمان و گناهکار را به دوش کشید و چقدر از دست من خون جگر خورد، مولا جان شرمنده هستم ببخشید که شما را این قدر خون جگر کردم خدایا تنها تو اولیایت بودید که در سختیها مرا همراهی کردید و یاریم نمودید، یا صبور ، یا رحمان ، یا رحیم ایاک نعبد و ایاک نستعین. 💞 خلوص در عمل تنها چاره ساز است ای عاشقان اباعبدالله الحسین (ع) بایستی محتوای فرامین امام خمینی (ره) و رهبر عزیزمان امام خامنه ای (حفظه الله) را درک و عمل نماییم، بصیرت داشته باشیم تا بلکه قدری از تکلیف خود بابت شکر گذاری به جای آورده باشیم بی سرفی در دعوای حق و باطل معنا ندارد و باید در مقابل باطل ایستاد. modafeharam.blog.ir https://eitaa.com/gharibshahid 🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹