eitaa logo
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
437 دنبال‌کننده
37.1هزار عکس
12.4هزار ویدیو
195 فایل
ڪانال رسمے شهید مدافـع حـرم مداح سردار خلبان جانباز اهل بيت فرمانده قاسـم{مهدی}غریـب مسافر شام برگرفته از وصيت نامه باحضور همرزمان و خانواده شهيد ارتباط با خادم 👇 @khademshahidanam 2
مشاهده در ایتا
دانلود
2.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥همسرت مثل اباعبدالله شهید شد... 💠روایت "همسر " از لحظات وداع در معراج شهدا... 🇮🇷 🦋 @gharibshahid کانال رسمی فرمانده امیر🦋
🔹یکی از پندآموزترین خاطرات این سفر مربوط می‌شود به رفتار آقا موسی درمقابل مرد سوری که مورد بی احترامی قرار گرفت. گمان می‌کنم در سوریه آوردن نان همراه غذا رایج نباشد. چراکه یک شب در رستوران هتل یکی از حضار فریاد زد، «خبض! خبض!» آقایی که سرویس دهی می‌کرد، فردی مسن با محاسنی سفید بود. از لحن آن فرد، دستپاچه شد و هراسان روی تمام میزها با شرمندگی و عذرخواهی نان قرار داد. 😔موسی که شاهد این صحنه بود ناراحت شد و سکوت کرد. دست از غذا کشید و منتظر ماند تا همه بروند. وقتی رستوران خالی شد، پیرمرد را صدا کرد. او را در آغوش گرفت و بوسید و عذرخواهی کرد. پیرمرد با زبان عربی گفت «حق با او بود!» اما موسی دستان خود را روی سر پسرها گذاشت و گفت «بخاطر فرزندانم او را ببخش!» این بار پیرمرد، موسی را در آغوش گرفت و بوسید. ‼️امیرعلی پرسید «بابا فرد دیگری بی احترامی کرد، چرا شما عذرخواهی کردی؟» موسی گفت «پسرم ما این‌جا مهمان هستیم. اینکه چه می‌خوریم، اهمیتی ندارد! ما نماینده کشورمان هستیم و آمده‌ایم اینجا تا حضرت زینب (س) را زیارت کنیم. زیارتی که در حال حاضر روزی خیلی‌ها نمی‌شود. از طرفی، محاسن سفید آن فرد را دیدی؟! ما وظیفه داریم به بزرگ‌ترها احترام بگذاریم!» 🍃روز آخر هنگام وداع پیرمرد از موسی پرسید «رزمنده هستی؟!» موسی پاسخ مثبت داد، پیرمرد گفت «تو‌ شهید می‌شوی!» موسی خندید و گفت «ان‌شاءالله» سپس با هم عکس یادگاری انداختند. 🌱 📲 🌹 @gharibshahid | 🇮🇷
🍃 🍃 آقاموسی در چهارم اردیبهشت سال ۵۸ در شهرستان ترکمنچای از توابع میانه به دنیا آمد، دوران ابتدایی و راهنمایی را در شهرخودش به پایان رساند، به دلیل مهاجرت خواهر بزرگشان به شهرستان ساوه او نیز به این شهر عزیمت کرد تا در کنار خواهر باشد. در مقطع دبیرستان روزها مشغول درس خواندن بود و شبها در شهرک صنعتی ساوه کار میکرد تا برای هزینه های تحصیل و زندگی مستقل باشد. بعد از اخذ دیپلم در بندرعباس مشغول به کار شد. 📖اهل مطالعه و بسیاردلسوز و دستگیر نیازمندان بود. ارادت خاصی به امام حسین (ع) وحضرت زینب (س) داشت و مداح اهل بیت بود، همیشه چهره ی بشاشی داشت و هرگز لبخند از روی لبش محو نشد. اخلاق بسیارخوب ایشان در بین همه ی اقوام ودوستان زبانزد بود. ❤️در برخورد با دیگران تواضع منحصر به فرد و اهمیت فراوان به لقمه ی حلال و احترام کامل به اعضای خانواده به خصوص تسلیم محض در برابر پدر و مادر و بوسیدن دستان والدینش از شاخص ترین خصوصیات ایشان بود و در اینکه ولی فقیه، نایب امام زمان است تردیدی نداشت. 💍در سال ۸۴ باخانواده ای مذهبی در تهران وصلت کرد و در شب نیمه ی شعبان پیمان ازدواج بستند که ثمره ی این ازدواج دو پسر ولایی به نام های محمدعرفان و امیرعلی است. می گفت : سالها مداحی کرده ام و فقط حرف زده ام حالا وقت عمل کردن است. 👌لذا با وجود دو فرزند خردسال و نوجوانش،  پای بر روی حوائج دنیوی خود گذاشت و علیرغم اینکه نیروی ویژه نظامی نبود دوره های پیش نیاز و تخصصی مختلفی را جهت حضور و مقابله با گرگ ها و دشمنان اسلام که در لباس میش به میدان آمده بودند، با موفقیت و توان بالا گذراند و راه سرخ شهادت که همانا راه رسوال الله و فرزندان اطهرش است را انتخاب نمود. روز پنج شنبه ۳۱ خرداد سال ۹۷ در حالیکه روزه بود به همرزمش می گوید خواب دیدم شهید میشوم. غسل شهادت میکند و بعد از آنکه روزه خود را با  افطار باز میکند و نماز میخواند به درجه رفیع شهادت نائل میشود. @gharibshahid🕊🕊
بعد از شهادتش و هنگام خاک‌سپاری خواستم صورتش را باز کنند تا ببینمش؛ اما مانع دیدن پیکر پاک شهیدم شدند. وقتی دلیلش را پرسیدم، گفتند: شهید سر ندارد، به راستی آن‌ها که حسینی هستند، حسینی هم شهید می‌شوند... ✍🏻به راویت همسر ♥️🕊