eitaa logo
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
437 دنبال‌کننده
37.2هزار عکس
12.4هزار ویدیو
195 فایل
ڪانال رسمے شهید مدافـع حـرم مداح سردار خلبان جانباز اهل بيت فرمانده قاسـم{مهدی}غریـب مسافر شام برگرفته از وصيت نامه باحضور همرزمان و خانواده شهيد ارتباط با خادم 👇 @khademshahidanam 2
مشاهده در ایتا
دانلود
‍🌼🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍂🌺🍃 🌺 ⚫️ ⑤ 🖤شهید مدافع‌حرم (حرّ مدافعان‌حرم) ▪️مادر شهید نقل می‌کند: پیش از سال۱۳۹۳ که مجید به کربلا سفر کرد، پسر خیلی شرّی بود. همیشه چاقو در جیبش بود. خالکوبی داشت. خیلی قُلدر بود و همه‌ی کوچکترها باید به حرفش گوش می‌دادند اما بعد از سفر کربلا تغییر کرد. شاید اهل نماز نبود اما شهادت روزی‌اش شد؛ چون به بچه‌یتیم رسیدگی می‌کرد و دست فقرا را می‌گرفت و به پدر و مادر خیلی احترام می‌گذاشت. ▪️مجید به خاطر خالکوبی‌هایش طوری در سوریه وضو می‌گرفته که معلوم نباشد اما شب آخر قبل از شهادتش، بی‌خیال می‌شود و راحت وضو می‌گیرد. وقتی جوراب یکی از رزمنده‌ها را می‌شوید، یکی از بچه‌ها که به تازگی مجید را در سوریه شناخته بود، به او می گوید: «مجیدجان! تو با این همه خوبی، حیف نیست خالکوبی داری؟» مجید هم جواب می‌دهد: «این خالکوبی یا فردا پاک می‌شود، یا خاک می‌شود.» ▪️مجید حتی لحظه‌ی شهادتش با اینکه چند تیر به شکمش خورده، باز شوخی می‌کرده و فحش می‌داده است. حتی به یکی از همرزم‌هایش گفته «بیا یک تیر بزن خلاصم کن.» وقتی بقیه می‌گفتند «مجید داری شهید می‌شوی، فحش نده» مجید گفته «من همینطوری هستم. آنجا هم بروم، همین شکلی حرف می‌زنم.» ▪️یکی از دوستانش می‌گفت: «هرکسی تیر می‌خورد، بعد از مدتی بی‌هوش می‌شد اما مجید سه‌ساعتِ تمام بیدار بود، یک‌بند شوخی می‌کرد و حرف می‌زد تا اینکه شهید شد.» 🇮🇷
⚫️ ①① 🖤شهید مدافع‌حرم ▪️روز عاشورا، وقتی که با بچه‌های هیئت، سرگرم پذیرایی از دسته‌جات عزاداری بودیم، وسط هیئت زنجیرزنان چهره‌ای آشنا دیدم! باورم نمی‌شد که خودش باشد اما نزدیکتر که رسیدم، خودش بود. با شال عزا چشمانش را بسته بود و با چشمِ دل راه می‌رفت. ▪️بغلش کردم و گفتم «امین جان! چشمانت؟» خندید و گفت «کُلُّنا عبّاسکِ یا زَینب» و رفت! بعد از شهادتش فهمیدم که در سوریه، آنها را کنار حرم عمه‌ی سادات، جا گذاشته بود. 🇮🇷
⚫️ ③① 🖤شهید مدافع‌حرم ▪️مادر شهید نقل می‌کند: حسین‌آقا خادم و عاشقِ مسجد بود و تمام وقت‌های آزادش را در آنجا می‌گذراند. نزدیک ایّام محرّم که می‌شدیم، برای رفتن به مسجد بال درمی‌آورد؛ مسجد را آماده‌ی ایّام عزا می‌کرد؛ در و دیوار آنجا را سیاه‌پوش، آبدارخانه را تمیز و وسایل پذیرایی را مهیّا می‌کرد. ▪️هیچ‌وقت نمی‌گذاشت بزرگترها به آبدارخانه بیایند و ظرف بشویند. یکی از آقایان می‌گفت: «وقتی چای خوردم، دیگه همه ظرف‌ها جمع شده بود، استکانم رو برداشتم و رفتم آبدارخانه تا بشویم ولی حسین آقا اومد، من رو بغل کرد، کنار کشید و گفت "تا ما هستیم، شما نباید این کار رو بکنید".» ▪️شهید مشتاقی به بزرگترها احترام می‌گذاشت و به کوچکترها محبت می‌کرد. مسجدی‌ها می‌گفتند که هر چندبار که درخواست چای می‌دادیم، حسین آقا با رویِ خوش برای ما می‌آورد. خانم‌ها به من می‌گویند: «ما انگار هنوز حسین آقا را می‌بینیم که در یک دستش، سینی استکان‌ها و در دست دیگرش، کتری است و از آبدارخانه بیرون می‌آید تا از ما پذیرایی کند.
⚫️ ⑥① 🖤شهید مدافع‌حرم 🔳شِمرخوانی که مدافع‌حرم شد ▪️مادر شهید نقل می‌کند: امیرعلی، ارادت و اُنس ویژه‌ای به امام حسین و اهل‌بیت ایشان داشت و همواره امام حسین علیه‌السلام را به عنوان الگوی خود معرفی می کرد که با تأسّی به حضرت نباید زیر بار ظلم رفت و اجازه داد حق تضییع شود. ▪️اهل هیئت و عزاداری و تعزیه‌خوان بود. در روز عاشورا نقش شِمر ابنِ ذِی‌الجوشن را اجرا می‌کرد اما وقتی خیمه‌ها را آتش می‌زدند، گوشه‌ای می‌نشست و اشک می‌ریخت. به جهت اینکه درشت‌اندام بود، همواره در تعزیه‌ها نقش شمر لعنةالله‌علیه را اجرا می‌کرد. ▪️زمانی که در اخبار و رسانه‌ها، جنایات داعش در سوریه را مشاهده می‌کرد، تأسّف بسیاری می‌خورد و بر اساس همین الگوپذیری از سالار شهیدان، هزاران کیلومتر دور از وطن و خانه به مبارزه با دشمن و دفاع از حرم حضرت زینب علیهاالسلام پرداخت و در نهایت، ۲۱ دی‌ماه۱۳۹۴ در خان‌طومان سوریه به شهادت رسید. 🇮🇷
⚫️ ①② 🖤شهید مدافع‌حرم ▪️همسر شهید روایت می‌کند: ماه محرّم که فرا می‌رسید، مهدی پیراهن مشکی خود را آماده می‌کرد و تا پایان ماه صفر آن را می‌پوشید. او در هیئت «یا زهرا» محلّه‌ی نظام‌آباد تهران فعّالیّت داشت و هر کمکی که می‌توانست، انجام می‌داد. مهدی آشپز هیئت نیز بود. ▪️با مهدی عهد بستیم که هرگاه فرزندمان متولّد شد، دهه‌ی دوم محرم در منزل‌مان هیئت بگیریم. هرچند ابتدا به نیّت فرزندمان بود اما بعدش تصمیم گرفتیم این مراسم را برای رشدِ معنویِ بیشتر خود برگزار کنیم و از سیره امام حسین علیه‌السلام درس بگیریم. مراسم عزاداری‌مان از سال۱۳۹۲ آغاز شد و همچنان ادامه دارد. ▪️مهدی هیچ‌گاه شعار نمی‌داد و محبّ اهل‌بیت‌بودنِ خود را در عمل ثابت می‌کرد. زمانی‌که می‌گفت «اگر در عاشورا بودم، با ارباب همراه می‌شدم» در واقعیت نیز همان را نشان می‌داد. 🇮🇷
﷽ ⚫️⑥ 🖤شهید مدافع‌حرم مهدی قره‌محمدی پدرو مادر گرامی‌ام! ▪️از شما خواهش می‌کنم در صورت شهادت بنده حقیر، برای من بی‌تابی و گریه نکنید بلکه بر مصائب وارده به آقا اباعبدالله‌الحسین علیه‌السلام و بی‌بی جان زینب کبری فکر کنید و گریه نمایید. ▪️سرتان را بالا بگیرید و با افتخار بگویید که فرزندمان به فدای حضرت علی اکبر حسین، فرزندمان در راه سربازی امام زمانش و برای لبیک گفتن به ندای رهبرش، فدای عمه سادات شده است... ✍🏻فرازی از شهید
﷽ ⚫️④① 🖤شهید مدافع‌حرم جمال رضی ▪️اگر می‌گوییم ای کاش روز عاشورا در رکاب امام‌حسین علیه‌السلام بودیم تا می‌توانستیم بجنگیم؛ پس باید الان هم به استکبار و دشمنان، خودمان را ثابت کنیم و پای کار بایستیم... ▪️شعارهای «لبیک یا حسین» و «لبیک یا زینب» را باید در عمل هم نشان بدهیم...! 💌کــلام شــهید 🇮🇷