eitaa logo
قاصدک
904 دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
5.5هزار ویدیو
125 فایل
#تربیتِ_نیرویِ_مومنِ_انقلابی
مشاهده در ایتا
دانلود
📗 معرفی کتاب کتاب " مهدی (عج) ده انقلاب در یک انقلاب " متن پیاده شده ی سه سخنرانی از حسن رحیم پور (ازغدی) را در بردارد که هر سه درباره مهدی موعود(عج) و قیام اوست. این سه فصل عبارتند از : دولت عاشقی و عدل جهانی- مهدی نیمی شرقی ، نیمی غربی- جهانی شدن ، پایان تاریخ و مهدویت. در این کتاب انقلاب مهدی، نه رخدادی ماوراء طبیعی و خارج از قوانین زندگی انسانی؛ که انقلابی کاملاً بشری است و در سازوکارهای جهان و جامعه‌ی بشری به وقوع می‌پیوندد. این قرائت، برخلاف بسیاری قرائت‌های دیگر که نگاهی جبرگرایانه به مسئله‌ی ظهور دارند، از چشم‌اندازی اراده‌گرایانه به ظهور نزدیک می‌شود و کاملاً سیاسی و اجتماعی است. در این قرائت از نگاه احساسی صرف به مهدی فراتر می‌رود و از چاشنی منطق و عقلانیت نیز بهره می‌گیرد.نکته‌ی دیگر درباره‌ی این کتاب، قرائت عدالت‌خواهانه‌ی آن از جامعه‌ی آرمانی مدنظر اسلام است؛ به‌گونه‌ای که در آن مسئله‌ی فقر، شکاف طبقاتی و توزیع عادلانه‌‌ی ثروت در نقطه‌ی کانونی تفاسیر و تعابیر قرار دارد. 🎧 کتاب صوتی" مهدی ده انقلاب در یک انقلاب" اثر رحیم پور ازغدی ناشر طرحی برای فردا کاری از کتابخانه صوتی ایران صدا 📌دریافت از گوگل درایو: drive.google.com/folderview?id=1MeG98BUQjF2mZGxYlweHRD4eozZWzV_y 👇دریافت 3 فصل فایل صوتی ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
Part01_مهدی ده انقلاب در یک انقلاب.mp3
زمان: حجم: 16.54M
🎧 کتاب صوتی" مهدی ده انقلاب در یک انقلاب" اثر رحیم پور ازغدی فصل اول؛ دولت عاشقی و عدل جهانی
Part02_مهدی ده انقلاب در یک انقلاب.mp3
زمان: حجم: 24.9M
🎧 کتاب صوتی" مهدی ده انقلاب در یک انقلاب" اثر رحیم پور ازغدی فصل دوم؛ مهدی(عج) نیمی شرقی، نیمی غربی
Part03_مهدی ده انقلاب در یک انقلاب.mp3
زمان: حجم: 14.04M
🎧 کتاب صوتی" مهدی ده انقلاب در یک انقلاب" اثر رحیم پور ازغدی فصل سوم(پایان)؛ جهانی شدن، پایان تاریخ، مهدویت
🗓 شنبه ٢٠ آذر ماه ١۴٠٠ روزهای ، منتخبی از (برگرفته از کتاب شریف سیدبن‌طاووس، مورد توصیه حضرت آیت الله بهجت) ▫️ای انسان، به این نکته توجه داشته باش که پیش از آنکه خدا را بشناسی و با انجام طاعات به سوی او تقرب بجویی، مسبوق به احسان خدا بوده‌ای؛ زیرا او بود که تمام نیازهای مهم تو را برآورد و حتی فرستاده‌ای را که سربلندترین آفریده‌های خویش است، به سوی تو گسیل داشت... ▫️تو را همچون سید فرستادگان و خاندان پاک و ویژه‌ او و مسلمانان صدر اسلام، مکلف به جهاد و تحمل خطر و ضرر نکرد، بلکه عبادات اسلامی با عافیت و نعمت خالص به دست تو رسید. ▫️بنابراین منت خدا را بر خود فراموش مکن و با دیده باطن‌بین، به آنان بنگر و شهیدانی را که برای صلاح و هدایت تو به‌دست کافران شهید شدند و کافرانی را که در این راستا کشته شدند و آبادی‌هایی را که مخروب گردید و امت‌های گذشته‌ای را که نابود شدند، به خاطر بیاور. 📚 اقبال‌الاعمال، ج٢، ص٢٦١ 🔻مناسبت‌ها: 🔹 جنگ موته و شهادت جناب جعفر طیار علیه‌السلام؛ ۷ یا ۸ق. 🔹 شهادت آیت‌الله دستغیب، سومین شهید محراب به دست منافقان؛ ۱۳۶۰ش.
💚 الابـذڪرالله‌تطمـئن‌القلوب 💚 💫خـدایـا...❤️🌸 ⭐️چقدر لحظه های 💫با تو بودن زیباست است 💫الهی... ⭐️مشگل گشای تمام 💫گرفتاریهای بندگانت باش ⭐️مسیر زندگیشان را 💫همـوار کن ⭐️و صندوقچه سرنوشت شان 💫را پرکن از سلامتی آمین یا رب العالمین 🤲 🕊✨امروز یکشنبه↶ 🌸 ۲۱ آذر ماه 1400 ه.ش 🕊 ۷ جمادی الاول 1443 ه.ق 🌸 ۱۲ دسامبر 2021 میلادی 🌸✨↯ ذڪر روز ؛ 🕊✨《  یا ذالجلال والاکرام》 ❤️🍃❤️🍃❤️🍃 از باغ می برند چراغانیت کنند تا کاج جشن های زمستانیت کنند پوشانده اند صبح تو را ابرهای تار تنها به این بهانه که بارانی ات کنند یوسف به این رها شدن ازچاه دل مبند این بار می برند که زندانی ات کنند ای گل گمان مبر به شب جشن می روی شاید به خاک مرده ای ارزانیت کنند یک نقطه بیش فرق رجیم و رحیم نیست از نقطه ای بترس که شیطانی ات کنند آب طلب نکرده همیشه مراد نیست گاهی بهانه ایست که قربانی ات کنند ✾࿐༅🍃❤️🍃༅ ‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌   وقتی با خودت قرار می‌گذاری از گلی نگهداری کنی، از همان لحظه که شاخه‌اش را در خاک گذاشتی‌ و اولین آب را به ریشه و جانش تزریق کردی، رسالت تو آغاز می‌شود. گل‌ها عادت می‌کنند، به محیط‌ها، به خاک‌ها، به صداها، به آدم‌ها. نمی‌شود مدام از خاکی به خاکی جابه‌جا شوند و شاداب بمانند، نمی‌شود دوستشان نداشت، نمی‌شود مراقبشان نبود. گل‌ها به قهری پژمرده می‌شوند و به نگاه و نوازشی جان می‌گیرند. اگر مسئولیت‌پذیر و عاشق نیستید، سرپرستی هیچ گلی را به عهده نگیرید! گل‌ها توجه و عشقی مدام می‌خواهند. درست مثل آدم‌ها. . 🌴💠 یاعلی 💠🌴
🌹امام علی علیه السلام: گناه نكردن و ترک گناهان ، آسان‌تر از توبه كردن است. 📗نهج البلاغه،
جاده‌ های صاف‌ هرگز راننده‌ خوبی را به وجود نمی آورند! دریای‌آرام‌ هرگز ملوان خوبی تربيت نمی کند! "آسمان" پاکیزه هرگز "خلبان خوبی تحويل نمی دهد! وزندگی آزاد و بدون "مشکل" هرگز "باعث" ایجاد یک فرد قوی و خوب نمی شود! بنابراين به اندازه کافی قوی باش که چالش های زندگی را بپذیری! از زندگی نپرس: چرا من؟ در عوض بگو : مرا "امتحان" کن
🌷بیان قرآن کریم درموردگناهان مختلف: 🌷۱.دروغگو ایمان ندارد....۱۰۵ نحل 🌷۲.اسراف کننده برادرشیطان است.۲۷ اسراء 🌷۳.غیبت کردن،گوشت مرده خوردن است.۱۲ححرات 🌷۴.شراب وقمار پلیدی وازعمل شیطان است. ۹۰مائده 🌷۵.کسی که ازعقل استفاده نمیکندازحیوان بدتراست .۱۷۹اعراف 🌷۶.دوست داشتن کافر،ظلم است.۲۳توبه 🌷۷.شرک،ظلم عظیم است.سوره لقمان 🌷۸‌.خوردن‌مال یتیم،آتش خوردن است.۱۰نساء 🌷۹.نپذیرفتن پیامبری پیامبر اکرم آتش خوردن است. ۱۷۴بقره 🌷۱۰.بی بصیرتان،زیان کارترین مردمند.۱۰۴کهف 🌷۱۱.ربا جنگ باخداست.۲۷۷و۲۷۸بقره
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
2.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 چرا برای برخی مسئولیت‌ها علم و تقوا کافی نیست؟ ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅
✨﷽✨ 🔴در شهری که موش آهن می‌خورد، کلاغ هم کودک می‌برد ✍بازرگانی به قصد سفر و تجارت راهی شهر دیگری بود و تصمیم گرفت برای اینکه در این سفر ضرری متوجه او نشود، مقداری از سرمایه خود را در شهر باقی بگذارد. بنابراین با آن مقدار سرمایه مقداری آهن خرید و آن‌ها را نزد دوست خود به امانت گذاشت چون فکر می‌کرد آهن وزنش زیاد و قیمتش کم است و کسی به فکر دزدیدن آن نمی‌افتد. پس از آنکه بازرگان از سفر بازگشت، قیمت آهن زیاد شده بود و بازرگان فکر کرد بهتر است به سراغ دوستش برود و آهن‌ها را از او پس بگیرد. اما دوست قدیمی او که به فکر خیانت افتاده بود، آهن‌ها را در جای دیگری پنهان کرده بود و زمانی که بازرگان نزد او رفت و آهن‌ها را طلب کرد، با ناراحتی گفت: دوست عزیز، من واقعاً متاسفم اما من آهن‌های تو را در گوشه‌ای از انبار نگه می‌داشتم، تا اینکه روزی برای کار دیگری به انبار رفته بودم، متوجه شدم موشی در انبار بوده که تمام آهن‌ها را خورده است.مرد بازرگان فهمید که دوستش قصد دارد او را فریب دهد، اما اندیشید حرف حسابی زدن فایده ندارد و باید با حیله‌ای او را شرمنده سازد. بنابراین گفت: بله، من هم شنیده‌ام که موش آهن دوست دارد، تقصیر من است که فکر موش را نکرده بودم. دوست بازرگان با خود فکر کرد حالا که این مرد احمق حرف مرا باور کرده، بهتر است او را برای ناهار دعوت کنم تا دوستی خود را به او ثابت کرده و تردید را از او دور کنم. بازرگان نیز دعوت دوست خائن خود را پذیرفت. اما زمانی که از خانه او خارج می‌شد، فرزند کوچک دوستش را که نزدیک خانه در حال بازی بود، بغل کرد و به خانه برد. او به همسرش سفارش کرد تا فردا از کودک به خوبی مراقبت کند و فردای آن روز برای صرف ناهار به خانه دوستش رفت. دوست خائن که از گم شدن کودک بسیار نگران و ناراحت بود، گفت: دوست عزیز، من شرمنده شما هستم اما امروز مرا معذور بدارید، چون فرزند کوچکم از دیروز گم شده و بسیار نگران و پریشان هستم. بازرگان که منتظر این سخنان بود، گفت: اما من دیروز، زمانی که به خانه می‌رفتم، فرزند شما را دیدم که کلاغی او را به منقار گرفته بود و با خود می‌برد.دوست خائن او که پریشان‌تر شده بود، فریاد زد:آخر چطور امکان دارد کلاغی که وزنش نیم‌ من نیست، کودکی را که وزنش ده من است، بلند کند و بپرد؟ مرا مسخره کرده‌ای؟ بازرگان بلافاصله پاسخ داد: تعجبی ندارد. در شهری که موش می‌تواند آهن بخورد، کلاغ هم می‌تواند کودکی را ببرد. دوست او که پی به داستان برده بود با پریشانی گفت: حق با توست. فرزندم را بیاور و آهنت را بستان، من به تو دروغ گفتم.بازرگان که دیگر ناراحت نبود، در پاسخ گفت: بله، اما این را بدان که دروغ تو از دروغ من بدتر بود زیرا من برای پس گرفتن حق خود، مجبور به دروغگویی شدم، اما تو قصد خیانت به من را داشتی. 📚کلیه و دمنه