eitaa logo
قرارگاه حاج قاسم سلیمانی
11.9هزار دنبال‌کننده
21.7هزار عکس
18.5هزار ویدیو
64 فایل
«بِسْمِ اللَّهِ القٰاصِمِ الجَبّٰاریٖنْ» خط خون نقطه‌ی پایان سلیمانـی نیست... بِھ‌َراسـ💪ـید که این اولِ بسم الله است...🌷 کانون تبلیغاتی پربازده قاصدک ❄️👇 https://eitaa.com/joinchat/3340238882Ca4b5329bfc
مشاهده در ایتا
دانلود
پرواز پرستویی دیگر پاسدار رشید اسلام حاج ساعتی قبل به فرمانده شهیدش ،سیدالشهدای مدافعین حرم حاج پیوست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اُبُهت سلیمانی ‌‌ 🔹مجموعه کلیپ برش‌هایی پرجاذبه و زیبا از زندگانی حاج هست
⭕️ دشمنان نمی‌دانند و نمی‌فهمند که ما برای مسابقه می‌دهیم و وابستگی نداریم و اعتقاد ما این است که از سوی خدا آمده‌ایم و به سوی او می‌رویم.....
💖 💗 قبل از تو دلم گلی که نیکوست نداشت همچون تو پدر که فاطمی خوست نداشت از بـس که تــــو مـــاهی پدرم سیدعلی والله نمــی شود تــــو را دوست نداشت 💓 📸♥️ نشر حداکثری...
❤️ •°هࢪگاه دلتنگ تو مےشوم 💔 بہ قاب عکس لبخند تو خیࢪه مےشوم تا مࢪحم این دل تنگم باشد💚°•
✍سردار شهید قاسم ‌سلیمانی : امروز ڪہ وضعیت فرهنگی را میبینیم می‌فھمم؛ چرا رهبـری با علامت (چفیه روے دوش) به ما تذکر مےدهند این چفیـه "عَلَــــم" است...
مُهم نیست که شانه هایت تجسم است و آغوشت خیال ! همه یادت اینجاست نگاهت، صدایت، خنده هایت... دیگر چه میخواهم ...
🔸سجاد علاقه‌ای خاص به داشت. همیشه عکس‌ها📸 و فیلم‌های📹 شهدای دفاع مقدس را به خانه می‌آورد. از شهدا خیلی حرف می‌زد و می‌گفت: خوش به که عاقبت بخیر شدند👌 و با بهترین نوع مرگ با خدای‌شان ملاقات کردند🕊. 🔹خانواده سجاد در دوران در جبهه حضور داشتند. برادرشان از غیور این دوران با شکوه هستند. من خودم به شخصه هیچ وقت تصور مرگ طبیعی را برای سجاد نمی کردم❌ همیشه می دانستم می شود. 🔸چون فراتر از خوب بود و پایانی نمی‌توانست غیر از داشته باشد که لایقش باشد😊. خیلی زیاد حرف شهادت را می زد بخصوص از سال 92 که برای اولین مرتبه رفت. 🔹می گفت: دعا کن من شوم . من هم می گفتم: الان زود است بگذار در سن بالاتر. می گفت : شهادت می خواهد ما کجا شهدا کجا😔. تولد 30 سالگی اش خیلی ناراحت بود که هنوز هست و است.
به چه مشغول کنم دیده و دل را که مدام  دل تو را می طلبد دیده تو را می جوید...
🌹اشتیاق به مدافع حرم شدن ✍سردار قاسم سلیمانی :با یک صحنه‌ای مواجه شدم، پدر خانم شهید به من التماس می‌کرد به عنوان مدافع حرم پذیرفته شود و عجیب تر از این دیدم این دختر جوان که یک بچه شیش ماهه‌ی شهید را با خود حمل می‌کند، او هم به من التماس می‌کند پدر من را به عنوان مدافع حرم بپذیرید. جوان هایی که زن های خود را واسطه قرار دادند، با امضای همسران جوان‌شان، مادران‌شان و پدران‌شان آمدند پیش من و پیش کسان دیگری غیر از من و واسطه کردند، واسطه شدند که آنها را به عنوان مدافع حرم بپذیرید یک نمونه‌ای دیدم از یک جوانی که مفقود شد، خانم‌اش را واسطه قرار داد و پشت چادر خانم‌اش خجولانه پنهان شد، از خانم‌اش خواهش می‌کرد در مقابل اسرار مخالفت من اسرار کند برای پذیرفتن او.