eitaa logo
قرارگاه حاج قاسم سلیمانی
13هزار دنبال‌کننده
20.3هزار عکس
15.6هزار ویدیو
63 فایل
«بِسْمِ اللَّهِ القٰاصِمِ الجَبّٰاریٖنْ» خط خون نقطه‌ی پایان سلیمانـی نیست... بِھ‌َراسـ💪ـید که این اولِ بسم الله است...🌷 کانون تبلیغاتی پربازده قاصدک ❄️👇 https://eitaa.com/joinchat/3340238882Ca4b5329bfc
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺الگو برداری از شهداء 📣 🌸 از قرآن توسط شهید مدافع حرم 🌹 ایشان تقریبا هفته ای یک مرتبه برای اعضای فامیل وآشنایان پیامک شامل ترجمه ی آیات قرآن می فرستادند.☝️ مثلا به این صورت: (باعرض سلام وادب واحترام ترجمه ی آیه ی 25سوره یونس رابه شما وخانواده ی محترمتان هدیه میکنم: وخدا همه ی خلق را به سرمنزل سعادت وسلامت می خواند وهرکه را خواهد به لطف خاص به راه مستقیم هدایت می کند)✅ ایشان درفرازی از وصیتنامه ی خود نوشتند: اصولی وجود دارد که انسان با توجه به آن می تواند به سعادت دنیا وآخرت برسد،یکی از این راهها که من درک کردم استفاده ی عملی از قرآن می باشد.❤️ 🌸 ایشان به دستگیری از نیازمندان بسیار اهمیت میدادند وهرجا متوجه خانواده ی فقیری میشدند حتما به آنها کمک میرساندند.👌 ودرواقع حامی هر کسی که نیاز به کمک داشت بودند مثلا کمک مالی وفرهنگی ومشاوره ای یا اخلاقی.✅ ١٩مرداد٩۴ 🌹کانال سردار شهید حاج قاسم سلیمانی 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3829268513C24b28f680e
وصیت‌ نوشت‌ شهید‌ بی‌سر بر سنگ‌ مزارش : حسین‌ گونه‌ زندگی‌ ڪنید که تمام عاقبت بخیری‌ها در همین‌ راه‌ است ... 🌹کانال سردار شهید حاج قاسم سلیمانی👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3829268513C24b28f680e
♥️چه زيبا از قفس پرواز 🕊كردند 💥مقام عشق را احراز كردند 🍃دوا كردند درد خود پسندى خدا داند همه اعجاز كردند✔️ هوسها را سراسر سر بريدند دو چشم از عشق بر حق بازكردند 🥀سمندر وار آتش🔥 مى خريدند عروج ازخويش چون شه باز كردند خلوص خويش با خون مُهر كردند سرودى از وفا آواز كردند 🍃اگر چه در سكوتى ژرف خفتند حياتى نو ز سر آغاز كردند شهيدان شاهدان صدق و مستى چه زيبا بر ملائك ناز كردند😌 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌹کانال سردار شهید حاج قاسم سلیمانی👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3829268513C24b28f680e
خاطره ای از سید رضا علیزاده از ذاکرین اهل بیت از حسین محرابی🌹: او گفت: یک روز به بهشت رضا رفته بودم در کنار مزار شهید مدافع حرم رضا اسماعیلی خلوت کرده بودم🌱. شهید حسین محرابی کنارم آمد و دستم را گرفت و گفت بیا. گفتم کجا؟ گفت بیا یک (س) برام بخون💔. گفتم شما برو من میام. یک ربع منتظرم شد تا رفتم پیشش. خانواده شهید محرابی هم اونجا حضور داشتند. کنارش نشستم. گفت برام روضه حضرت رقیه(س) را بخون✨ گفتم کدوم روضه ایشان را بخونم. گفت روضه ای که تو همه ی مراسمات او می خونی بعد ادامه داد روضه ای که سه ساله امام حسین(ع) را زدند.😔😔 گفتم من روضه را می خونم ولی نقد چی بهم میدی؟ گفت: شفاعت.👌 بعد ادامه داد وقتی من را میارن چهره غرق به خون من را خواهی دید.☝️ سپس ادامه داد من روضه را با دو سه مصرع شروع می کنم شما بقیه اش را بخون...👇 موهامو کشید بابا بابا😭 هی گفتم بهش میام میام موهام و نکش میام میام😭😭 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌹کانال سردار شهید حاج قاسم سلیمانی👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3829268513C24b28f680e صدای شهید که همین روضه رو خوندن👇👇👇
نماز های واجب خود را دقیق و اول وقت بخوانید. ☝️ خواهید دید که چگونه درهای رحمت الهی رو به روی شما باز خواهند شد✨ سجاد زبرجدی🌷 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌹کانال سردار شهید حاج قاسم سلیمانی👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3829268513C24b28f680e
میگفت خسته نشدۍ از این همه رفاقت با شهدا..؟! گفتم چرا بشم..؟ تازه دارم راه🛣 درست رو میرم... گفت سخت نیست دارۍ مثہ شهدا رفتار میکنے..! گفتم خیلۍ سخته ،مثه نگه داشتن آتیش🔥 تو دسته ولی تازه دارم معنی ♥️ رو میفهمم... گفت باشہ اصلا هرچۍ تو بگے ولی آخر این چیه...؟! گفتم : لیاقت نوکری (س) مهر تایید 🌸 برگشت گفت میشہ منم با شهدا دوست بشم...؟! منم این رفاقتـو میخوام... حالا باید چیکار کنم مثہ بشم اخرهم شهید شم...؟! گفتم یہ شرط داره ، گفت چہ شرطۍ؟ گفتم: بہ‌شرط رعایت... گفت باشہ هرچند سختہ‌ولے میخوام زندگے کنم تا مثہ شهدا بمیرم...🌙 حمیدسیاهکالی مرادی 🌹 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌹کانال سردار شهید حاج قاسم سلیمانی👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3829268513C24b28f680e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نجوای 🌹 کربلایی حسین معز غلامی🌹 در ...🏴 یک نظر کردی و صد سال بدهکار توایم همه در حسرت زوار توایم💔 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌹کانال سردار شهید حاج قاسم سلیمانی👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3829268513C24b28f680e
🔻روزاى آخر بود قرار بود چند روز بعد همه با هم از سوريه برگرديم ايران،🚶 اون روز ،با مسعود قرار گذاشتيم با بريم به سمت نيرب، روستايى كه تقريبا ٢٠ الى ٢٥ دقيقه تا اونجا راه بود🏍، بعد از كلى اتفاقات شيرين و شوخى و خنده دو تايى راهى نيرب شديم، اول؛ رفتيم به مغازه ساندويچى🌭 كه پاتوق هميشگيمون بود و يه دل سيرى از شاورماهاى معروف در اورديم و بعد به سمت بازار كه يك فروشگاه 💣 اونجا بود راهى شديم؛ داخل فروشگاه شديم ، فروشنده متوجه شد كه ما ايراني هستيم به پامون بلند شد و با احترام و زور و زحمت به زبون فارسى و عليك كرد✋، ما كه تو مغازه با هم يك كلمه هم صحبت نكرده بوديم برامون جالب بود كه از كجا متوجه شده‼️ در حال ديدن اجناس بوديم كه فروشنده 💍دست مسعود رو نشون داد و پرسيد ايراني؟؟؟ مسعود هم با خنده گفت نعم😁! فروشنده گفت؛ حلقة جميلة ( يعنى چه انگشتر زيبايي🌸) مسعود با يه نگاه معنى دارى انگشترش رو از دستش در اورد و به فروشنده داد،! و به فروشنده گفت؛ سيدى هديه! فروشنده با تعجب گفت ؟!!! مسعود گفت: نعم هديه🎁! زدم بهش و گفتم چكار ميكني ؟! و به بهش گفتم اينا صبحا با محور مقاومتنو شبا سر سفره النصره! گفتم : بگو براى رفيق شهيدمه كه به من داده و الان هم شهيد شده تا انگشتر رو برگردونه! مسعود گفت ؛ بيخيال چشمش گرفته بذار بدم بهش☺️! گفتم ؛ اين ديگه انگشتر و بر نميگردونه! فردا هم بياييم اينجا انگشتر رو گذاشته پشت براى فروش😒! مسعود با اصرار من ، با انگشترو نشون داد و بهش گفت؛ سيدى هذا صديقى الشهيد! فروشنده كه متوجه منظور مسعود نشده بود، با تعجب گفت ؛ انت شهيد😱 ؟! ( تو شهيدى )؟! مسعود خنديد و با اشاره و با خنده گفت؛ لا ، لا ؛ صديق قبلا شهيد! من بعداً شهيد!!!😂😂😂 دستشو دراز كرد و به فارسى گفت خودتو نزن به اون راه رد كن بياد! فروشنده هم كه نه راه پس داشت نه راه پيش انگشتر رو از دستش دراورد و داد😶! اون روز متوجه خنده هاش كه ميگفت ؛ (صديق قبلاً شهيد من بعداً شهيد ! ) نشدم تا لحظه اى كه با اين رو به رو شدم، حالا ميفهمم دنياى من چقدر كوچك تر از اونه و رو به بها ميدن نه به بهانه💔! و عدم به زرق و برق دنيا و همچنين رعايت مبانى اصولى و 👌، مسعود رو از من و امثال من متمايز كرد و چند روز بعد توى شهر به آرزوش كه بود رسوند🕊 توى روز مقرر همه با هم به ايران برگشتيم،! مسعود و ما.....!😔 . مسعود عسگری 🌹 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌹کانال سردار شهید حاج قاسم سلیمانی👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3829268513C24b28f680e
🍃اهل معرفت بود،دانشگاه به همه قرآن جیبےداده بود ؛همیشه این قرآن تو جیبش بود، زمان اضافےکه داشت مثل قبل وبعد کلاس قرآن میخوند ، با قرآن مانوس بود همسر شهید: شهادت⚰🇮🇷 «روح الله»آرزوی مادر بود/من با روح الله رشد پیدا کردم😊 روح الله قربانی 🌹 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌹کانال سردار شهید حاج قاسم سلیمانی👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3829268513C24b28f680e
هدایت شده از 
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🍃درخواست از از فرماندهان خواهش میکنم که اگر خداوند توفیق را نصیبم کرد، اگر جنازه ام دست دشمنان اسلام افتاد، به هیچ وجه حتی اندکی از پول بیت المال را خرج گرفتن بنده‌ی حقیر نکنند☝️. از فرمانده‌ی محترم این عملیات و یا «» در خواست دارم فرصت دیدار با و سیدمان را برای خانواده‌ی این حقیر ایجاد نمایند🌷، تا شاید این کار باعث شود زحماتشان را تا حدی جبران کرده باشم. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌹کانال سردار شهید حاج قاسم سلیمانی👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3829268513C24b28f680e
هیچ قیاسی در کار نیست ‌و انشاالله هیچ وقت برای شما این چیزی که میخوام بگم اتفاق نیفته به حق دل حضرت رقیه... ولی یه لحظه چشاتو ببند. قراره بازی کنیم چند دقیقه .جر نزنیا .بستی! همینطور که چشاتون بستی برو دوران بچگیت.چیزایی میاد جلو چشت نه ؟مثل کلی خاطره بچگیت! اما من میگم یه کوچولو برو عقب تر.اینقدر عقب که تو شکم مادرت باشی... چیزی از اون دوران یادت نمیاد نه؟ فقط شنیده هاییی از ذوق پدر و مادرت برای به دنیا اومدنت میاد تو خاطرت.. خب اینجا دست نگه دار.✋ فکرشو کن باهرنوع سبک زندگی و عقیده ای که داری،دارن برای به دنیا اومدن تو لحظه شماری میکنن پدرو مادرت،که یهو پدرت برای امنیت این مملکت به سرش میزنه بره تو یه کشور غریب برای امنیت تویی که دخترشی و امثال تو،با وحشی ترین آدما که داعش میگن بهشون بجنگه. خب تا اینجا داره حرفام اذیتت میکنن نه؟ استرس داری؟! بازیمون همینجا تموم نمیشه! بازفکرشوکن داری آماده میشی که پاتو به این دنیابزاری ولی بابات توی خان طومان ،یکی از شهرای سوریه مفقود الاثر میشه. یعنی داعشیا برای اینکه امثال پدرت نزاشتن دستشون به ناموس ایرونی بخوره به جنازشم رحم نکردن:) خیلی حس بدیه نه؟ بغض کردی!؟ هنوز کارم تموم نشده باهات...💔 به دنیا میای ولی تو این دنیا به خاطر امنیت دخترای مملکتت طعم داشتن پدرو نکشیدی.. حالا ۴_۳ساله ای و داری تو کوچه ها بازی میکنی که میگن بابات پیدا شده و داره برمیگرده تو کشوری که به خاطر امنیتش پرپر شد....🥺🖤 خب.چشاتو بازکن.نفست داره قطع میشه؟ حتی فکر کردن بهشم عذاب آوره برات نه؟ ولی باور کن یه چند ثانیه اونم تو خیالت رفتی تو واقعیت یه دختر۳_۴ساله به اسم زینب که اهل مازندرانه و نمیدونه اصلا بابا یعنی چی.یعنی تو زندگیش از وقتی که به دنیا اومده بابا نداشته وحالا بابا محمدش و چنتا از دوستاش جنازشون تو سوریه پیدا شده و دارن برمیگرده ایران. به نظرت زینب قصمون چه شکلی برای اولین بار باباشو بغل کنه؟!😭💔 ✍🏻فاطمه قیاسوند ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌹کانال سردار شهید حاج قاسم سلیمانی👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3829268513C24b28f680e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠توصیف این لحظه‌‌ها در واژه نمی‌گنجند ... پشت صحنه گفت‌وگوی فضه سادات حسینی با همسر با حضور دو فرزند شهید ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌹کانال سردار شهید حاج قاسم سلیمانی👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3829268513C24b28f680e
هدایت شده از 
💠اقا روح الله همیشه به دخترمون تاکید میکرد کـه مواظب باشـه هیچ وقت مویی ازش مقابل پیدا نباشـہ...☝️ همیشه تو خرید لباس برای وسواس زیادی بخرج میداد که مناسب باشہ و نباشـہ...👌 من بهشون میگفتم دخترمـون کـہ دوسالش نشده بذار یـه لباس دخترونه بدون آستین بگیریـم👼، میگفت نـه من نمیخوام چشم از الان بـه دخترم بیفته حتی اگه دوسالش باشه.... روح الله کافی زاده🌷 راوی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌹کانال سردار شهید حاج قاسم سلیمانی👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3829268513C24b28f680e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما جوونها چطور از دنیا دور بشیم ؟ فقط تقوا و امام حسین‌علیه السلام... محمدهادی ذوالفقاری 🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩ http://eitaa.com/joinchat/3829268513C24b28f680e
🌷 💠روزهاے اول یہ روز دستمو گرفٺ و گفٺ:"خانوم...بیا پیشم بشین دارم..."گفتم..."بفرما آقاے گلم من سراپا گوشم..."گفت "ببین خانومے... همین اول بهٺ گفتہ باشمااا...ڪار خونہ رو میڪنیم هر وقٺ نیاز بہ ڪمڪ داشتے باید بہم بگے..." گفتم "آخه شما از سر ڪار برمیگرے خستہ میشے 📎گفت: "حرف نباشہ ، آخر با منه..اونم هر چے تو بگے من باید بگم چشم...واقعاً هم بہ عمل ڪرد از سرڪٱر ڪہ برمیگشت با وجود خستڰے شروع میکرد ڪمڪ ڪردن... مهمونـ ڪہ میومد بهم میگفٺ "شما خانوم... 💠من از مهمونا ميڪنم..." فامیلا ڪہ ميومدن خونمون بهم میگفتن "خوش بہ حالٺ خانوم... آقا مهدے، واقعاً یہ مرد واقعیہ..." منم تو دلم صدها بار خدا رو شڪر میڪردم...واسہ اومده بودیم تهران... 📎با وجود اینڪہ از برام گفتہ بود ولے با حضورش طعمـ تلخ غربٹ واسم شیرین بود... سر ڪار ڪہ میرفٺ 💔میشدم..وقتے برمیگشت، با وجود خستگے میگفٺ..."نبینم خانوم من دلش گرفتہ باشہ هااا... حاضر شو بریم بیرون...میرفتیم و یہ حال و هوایے عوض میڪردیم... 💠اونقدر# شوخے و بگو و بخند😄 راه مینداخت...که همہ اونـ ساعتایے 🕰ڪہ ڪنارم نبود و هم جبران میڪرد... و من بیشتر 💗 میشدم و البته وابسته تر از قبل... 🔗راوی: همسر شهیدمهدی خراسانی 🕊🌷 💓 شهدا 🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩ http://eitaa.com/joinchat/3829268513C24b28f680e
🔸پسرم با و علاقه به اسلام✌️ و ائمه،از اسلام و کشورش🇮🇷 دفاع می‌کرد و گوش به فرمان بود 🔹همه این بودن‌ها و خالص بودن‌هایش، بخاطر علاقه‌اش💖 به سرگذشت داود و مرتضی کمانی🌷 بود. مسیر شهادت را از دایی‌هایش آموخت 🔸با تمام سختی‌های پیش رو در که عمده‌ترین آنها از دست دادن همسرم، نداشتن مسکن🏘 نبود منبع درآمد، و شنوایی‌ام بود، 3 فرزندم رابا بزرگ کردم👌 🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩ http://eitaa.com/joinchat/3829268513C24b28f680e
💠 محبت به همسر و خرید گل🌺 💟 شهید سیاهکالی سعی می کردند خود به همسرشان را به صورت عملی نشان بدهند، به گونه ای که رفتارشان خود یک منظومه و خاص بود که حتی زوج های دیگر نزدیک به ایشان را قرار می داد . 💟 یکی از کارهایی که ایشان در آن مداومت داشتند خرید بوده است، به گونه ای که بعد از هر ماموریت یا مسئول شب که در پادگان به عنوان شیفت شب می ماندند، هنگام بازگشت به منزل برای شاخه گل تهیه می کردند. 💢مثل باشیم 👈 می شویم 🌷 شهدا 🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩ http://eitaa.com/joinchat/3829268513C24b28f680e
🔻دوست شهید: 💢 یک بار موتورش🏍 را دزدیدند. ملامتش کردم که آخر مرد حسابی، چرا یک قفل درست و درمان نمی بندی به بدنه این زبان بسته می گفت: بیخیال! 💢 صبح ها که می خواست سر کار برود، با جثه لاغرش، موتور🏍 به آن سنگینی را هل میداد و می برد تا سر خیابان. که نکند صدای روشن شدن موتور، را از خواب بیدار کند📛 💢 دو سال همسایه بودیم، به آداب همسایگی کاملا مسلط بود! همه چیز را رعایت می کرد. از تفکیک زباله های تر و خشک گرفته، تا سر وقت⏱ زباله ها را به دم در آوردن و تحویل نیروهای شهرداری دادن. 💢 آدم ها را باید از سبک زندگی شان شناخت. اعتقادم این است حامد قبل از عزیمت به و دفاع از حرم عقیله بنی هاشم، خاص بود و خاص زیست و برای ، انتخاب شد✅ ❤️ 🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩ http://eitaa.com/joinchat/3829268513C24b28f680e
همـہ مے گویند: خوش بحـال فلانی شهیــد شد🕊 ⚡️امــا هیچکس حــواسش نیست که فلانی برای شهیــد شدن را یــاد گرفت👌… 🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩ http://eitaa.com/joinchat/3829268513C24b28f680e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پست اینستاگرامی همسر شهید حاجی زاده به مناسبت چهلمین روز رجعت پیکر مطهر شهید: از آخرین دیدارمون ۴۰ روز گذشت کودکانت چقدر آرام گرفتند چقدر دورت گشتند چقدر بوسه باران شدی چقدر بزرگ و عزیز شدی حال می‌فهمم راز پروازت 🥀اِلهی فَاجْعَلْنا مِمَّنِ قَطَعْتَ عَنْهُ کلَّشَیءٍ یقْطَعُهُ عَنْک خدایا! قرار ده ما را از زمره کسانی که از او هر چه را که موجب گردد 🔹بُریدن را که یاد بگیری پَریدن آسان است چقدر به دنبال دست آویزی گشتیم و گشتیم و چقدر دیر می‌فهمیم که در است 🥀فَاَنْتَ لا غَيْرُكَ مُرادى جز تو من مُرادی ندارم 🔹 تمام تلاش هایم تمام خستگی هایم تمام دویدن هایم برای رسیدن است رسیدن به تو ... . مراد_دلم ... خدایا _دستم_را_بگیر با اشک چشمهایم بدرقه اش کردم امید_دلم♥️ _پر_ثمر 💔 💍 🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩ http://eitaa.com/joinchat/3829268513C24b28f680e
💠 منتظرت هستم یک روز بعد از عبدالمهدی، دلم خیلی گرفته بود‌💔 گفتم بروم سراغ آن دفتری که خاطرات مشترکمان📖 را در آن می نوشتیم. به محض باز کردن دفتر، دیدم برایم یک نامه💌 با این مضمون نوشته بود: همسر عزیزم، من به شما افتخار می کنم که مرا سربلند و عاقبت به خیر کردی و باعث شدی اسم من هم در فهرست نوشته شود. آن دنیا 😍❤ 🌷 🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩ http://eitaa.com/joinchat/3829268513C24b28f680e
یکی از همسنگرانش می گفت: چند هفته قبل از شهادتش در تهران پای تخته نوشت: «اذا کان المنادی زینب سلام الله علیها فاهلا با الشهاده»: اگر دعوت کننده زینب «سلام الله علیها» است، پس سلام بر .... بعد از ظهر 29 دی 92 همزمان با میلاد رسول مکرم اسلام «صلی الله علیه و آله» و امام صادق«علیه السلام» 5 سال پیش در یک چنین روزی داماد شد و در سالروز ازدواجش به دیدار معشوق حقیقی خود رفت... راوی: برادر شهید؛ دکتر احمدرضا بیضایی 🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩ http://eitaa.com/joinchat/3829268513C24b28f680e
✅ او به شهادت خود یقین داشت ... 🌸 زمانی که به زیارت کربلا و مکه رفتیم، خواستم لباس آخرت (کفن) بگیرم، او گفت: «من نیازی ندارم؛ شما اگر می‌خواهید برای خودتان تهیه کنید.» او به شهادت خود یقین داشت. 🌸 بارها می گفت : حالا فرصت جهاد پیش آمده است چرا از آن استفاده نکنیم! اگر در این مسیر به درجه شهادت برسیم چه بهتر ولی حتی اگر به درجه جانبازی هم نایل شویم باز هم در این فرصت جهادی که خدا به ما داده است پیروزیم و با رفتن خود به عنوان مدافع حرم حداقل توانسته ایم تکلیف خود را در این مسیر درست انجام دهیم. 🌸 نصف شبی همراه با حسینعلی گلزار شهدای رشت و بالای سر قبر شهید سید مسافر رفتیم. حسین از این شهید که همرزمش بود خیلی تعریف کرد و برگشت به من وصیت کرد: وقتی شهید شدم من را در همین جایی که ایستاده‌ام دفن کنید. اینجا جای من است! مطمئن باشید کنار شهید مسافر جای من است و خالی می‌ماند. 🥀 🕊 ●▬▬▬▬๑۩ 📍قرارگاه سلیمانی👇 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🇮🇷 @ghasem_solaymani
به شهید فردایتان جا نمی‌دهید! محمدحسین ارادت خاصی به حضرت ابوالفضل (ع) داشت، سال آخر قبل از اعزامش به سوریه، در ایام محرم، تیشرت با اسم «یا ابوالفضل (ع)» پوشیده بود، در آخرین ماه محرمی که در سوریه حضور داشت نیز به صورت اتفاقی تیشرت و سربند «یا ابوالفضل (ع)» به محمدحسین رسید. روز تاسوعا در حلب سوریه همانند حضرت ابوالفضل(ع) به شهادت رسید. البته او وصیت کرده بود انگشترش را به پسرش برسد، اما بعد از شهادت، دستی نداشت که در آن انگشتر باشد.  شب قبل از عملیات، همرزمانش در تپه بلندی نشسته بودند. محمدحسین همراه با چندنفر دیگر به سمت تپه می‌رود که به جمع آن‌ها ملحق شود. دوستانش به شوخی به او می‌گویند: اینجا نیا! جا نداریم. محمدحسین می‌گوید: یعنی به شهید فردایتان جا نمی‌دهید! در همان شب به یکی از دوستانش گفته بود که من فردا مانند حضرت ابوالفضل (ع) شهید می‌شوم و فقط صورتم به خاطر مادرم سالم می‌ماند. بعد از این جمله، سه بار می‌خندد و می‌گوید: حالا من شهید می‌شوم، شما باورتان نشود.   ❤️ 📍قرارگاه سلیمانی👇 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🇮🇷 @ghasem_solaymani
🌷 ؛ ، روز دوم شهریور ۱۳۶۳ در مشهد دیده به جهان گشود. او دومین پسر خانواده بود و به‌ غیر از خودش ۳ برادر دیگر هم داشت. پس از اخذ دیپلم در دانشگاه شهرستان «بردسکن» قبول شد، اما به آن‌جا نرفت و در نانوایی پدر مشغول به کار شد. او از روحیه برخوردار بود و به رزم علاقه داشت که این خصوصیت، از او یک بسیجی ساخته بود که همیشه در رزمایش‌های عمومی، حضور داشت. حسن به حضرات معصومین علیه السلام ارادت ویژه‌ای داشت و این دوستی به گونه‌ای بود که دو ماه محرم و صفر را می‌کرد و لباس مشکی از تنش خارج نمی‌شد. او همیشه به فکر می‌کرد و دل‌نوشته‌های زیادی از او برجای مانده که از خدا مرگ باعزت و جان‌دادن برای (ع) را خواهان است. دوره سربازی‌اش را در زاهدان گذراند. با آغاز جنگ در حرم معصومین (س)، دوباره لباس رزم پوشید و در فرودین ٩٣ به طور داوطلبانه به سوریه رفت. در همان مدت کوتاه ۲۲ روزی که در آنجا بود، در عملیات‌های زیادی شرکت کرد و لیاقت‌های بی‌شماری را از خود نشان داد. اما طولی نکشید که در ۲۵ فروردین ۱۳۹۳ در امام رضا (ع) بر اثر اصابت چند گلوله به رسید. پیکر پاکش همزمان با سالروز وفات حضرت زینب (س) در تشییع و در خواجه ربیع به خاک سپرده شد.🌷 ❤️ 🤲 📍قرارگاه سلیمانی👇 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🇮🇷 @ghasem_solaymani