🔴 خاطرات شهید سید رضی موسوی از ساعتهای قبل از شهادت حاج قاسم سلیمانی
🔹حاج قاسم تلفن را که قطع کرد، رفت نیم ساعتی استراحت کند. حسین پورجعفری طبق عادت همیشگیاش نشست پشت در اتاق حاجی. سید رضی آمد کنارش نشست و گفت:
«بلند شو برو تو هم یهکمی استراحت کن. من اینجا میشینم اگه حاجی کاری داشت، میرم پیشش.»
حاجحسین قبول نکرد: «نه خوبه. نشستم خودم.»
مشغول صحبت بودند که هادی طارمی و وحید زمانینیا آمدند. حاجحسین به رویشان لبخند زد و گفت: «زیارت قبول. خوب بود؟»
هادی لبخندی زد و گفت:
«بله. جای شما خالی، خیلی خوب بود. فقط کفشهامون رو دزدیدن!»
📚 برشی از کتاب #عزيز_زيباى_من
مستند روایی روزهای پایانی زندگی شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی از زبان خانواده، همرزمان و دوستان ایشان
#لبیک_یا_خامنه_ای
#شهدا_شر_منده_ایم ❤️
#الّلهُـمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَـــ_الْفَـــرَج🤲
📍قرارگاه #حاج_قاسم سلیمانی👇
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🇮🇷 @ghasem_solaymani
🔴 خاطرات شهید سید رضی موسوی از ساعتهای قبل از شهادت حاج قاسم سلیمانی
🔹حاج قاسم تلفن را که قطع کرد، رفت نیم ساعتی استراحت کند. حسین پورجعفری طبق عادت همیشگیاش نشست پشت در اتاق حاجی. سید رضی آمد کنارش نشست و گفت:
«بلند شو برو تو هم یهکمی استراحت کن. من اینجا میشینم اگه حاجی کاری داشت، میرم پیشش.»
حاجحسین قبول نکرد: «نه خوبه. نشستم خودم.»
مشغول صحبت بودند که هادی طارمی و وحید زمانینیا آمدند. حاجحسین به رویشان لبخند زد و گفت: «زیارت قبول. خوب بود؟»
هادی لبخندی زد و گفت:
«بله. جای شما خالی، خیلی خوب بود. فقط کفشهامون رو دزدیدن!»
📚 برشی از کتاب #عزيز_زيباى_من
مستند روایی روزهای پایانی زندگی شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی از زبان خانواده، همرزمان و دوستان ایشان
📍قرارگاه #حاج_قاسم سلیمانی👇
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🇮🇷 @ghasem_solaymani