eitaa logo
قرارگاه حاج قاسم سلیمانی
12.2هزار دنبال‌کننده
21.5هزار عکس
17.8هزار ویدیو
64 فایل
«بِسْمِ اللَّهِ القٰاصِمِ الجَبّٰاریٖنْ» خط خون نقطه‌ی پایان سلیمانـی نیست... بِھ‌َراسـ💪ـید که این اولِ بسم الله است...🌷 کانون تبلیغاتی پربازده قاصدک ❄️👇 https://eitaa.com/joinchat/3340238882Ca4b5329bfc
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 خاطرات شهید سید رضی موسوی از ساعت‌های قبل از شهادت حاج قاسم سلیمانی 🔹حاج قاسم تلفن را که قطع کرد، رفت نیم ساعتی استراحت کند. حسین پورجعفری طبق عادت همیشگی‌اش نشست پشت در اتاق حاجی. سید رضی آمد کنارش نشست و گفت: «بلند شو برو تو هم یه‌کمی استراحت کن. من اینجا می‌شینم اگه حاجی کاری داشت، می‌رم پیشش.» حاج‌حسین قبول نکرد: «نه خوبه. نشستم خودم.» مشغول صحبت بودند که هادی طارمی و وحید زمانی‌نیا آمدند. حاج‌حسین به رویشان لبخند زد و گفت: «زیارت قبول. خوب بود؟» هادی لبخندی زد و گفت: «بله. جای شما خالی، خیلی خوب بود. فقط کفش‌هامون رو دزدیدن!» 📚 برشی از کتاب مستند روایی روزهای پایانی زندگی شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی از زبان خانواده، همرزمان و دوستان ایشان ❤️ 🤲 📍قرارگاه سلیمانی👇 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🇮🇷 @ghasem_solaymani
🔴 خاطرات شهید سید رضی موسوی از ساعت‌های قبل از شهادت حاج قاسم سلیمانی 🔹حاج قاسم تلفن را که قطع کرد، رفت نیم ساعتی استراحت کند. حسین پورجعفری طبق عادت همیشگی‌اش نشست پشت در اتاق حاجی. سید رضی آمد کنارش نشست و گفت: «بلند شو برو تو هم یه‌کمی استراحت کن. من اینجا می‌شینم اگه حاجی کاری داشت، می‌رم پیشش.» حاج‌حسین قبول نکرد: «نه خوبه. نشستم خودم.» مشغول صحبت بودند که هادی طارمی و وحید زمانی‌نیا آمدند. حاج‌حسین به رویشان لبخند زد و گفت: «زیارت قبول. خوب بود؟» هادی لبخندی زد و گفت: «بله. جای شما خالی، خیلی خوب بود. فقط کفش‌هامون رو دزدیدن!» 📚 برشی از کتاب مستند روایی روزهای پایانی زندگی شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی از زبان خانواده، همرزمان و دوستان ایشان 📍قرارگاه سلیمانی👇 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🇮🇷 @ghasem_solaymani