••✾••
#معرفیشهید🥀
💠 تازه از جبهه برگشته بود ولے خستگے براش معنے نداشت، رفت سراغ لباسها و شروع ڪرد به شستن. فردا صبح هم ظرفها رو شست.
مادرم ناراحت شده بود خواهش ڪرد ڪه این ڪارها رو نڪنه، ولے یونس میگفت: «خاله جون این ڪارها وظیفه منه، من ڪه هیچ وقت خونه نیستم، لااقل این چند روزے ڪه هستم باید به خانومم ڪمک ڪنم».
#شهید_یونس_زنگی_آبادی
📕 همسفر شقایق، صفحه ۳۱
🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩
http://eitaa.com/joinchat/3829268513C24b28f680e