#عاشقانه_های_شهدا...❤️
#همسرشهیدعلی_چیت_سازیان
: «دختر جوانی بودم. در پشت جبهه در کنار درس خواندن به رزمندگان کمک می کردم. همیشه در ذهنم همسر آینده ام را فردی متعهد و متقی و از همه مهم تر رزمنده تصور می کردم. علی همان بود که در رویایم به دنبالش می گشتم. به او جواب مثبت دادم. 18 ماه با هم زندگی کردیم و علی مدام در رفت و آمد به جبهه و خانه بود و کمتر همدیگر را می دیدیم.
نامه هایش برایم خیلی با ارزش بود. حرف هایش را در نامه ها می زد، نامه هایی که اینک جزو جداناشدنی زندگی من شده اند و با آنها زندگی می کنم. معتقد بود انتخاب این زندگی، شریک شدن در ثواب راهی است که او برگزیده است.
شب از نیمه گذشته بود و هوای بیست و هشتمین روز آبان سال 66، نوید زمستانی سرد را می داد. وسایل و لوازم شخصی اش را در ساک گذاشتم و مثل همیشه برای خداحافظی تا لحظات آخری که ماشین حرکت می کرد، در کنارش بودم. همیشه وقت خداحافظی می گفت: «حلالم کن!» و من نیز جواب می دادم: «شفاعت یادت نره». قرآن را که بالای سرش گرفتم، ناخداگاه پرسیدم: «کی بر می گردی؟» پاسخ داد: «این دفعه خیلی دیر!» وقتی احساس نگرانی را در چهره ام دید، بلافاصله گفت: «نگران نباش، یک هفته ی دیگر بر می گردم، اما به هیچ کس نگو.» و درست یک هفته ی دیگر خبر شهادتش را آوردند.
📚برگرفته از کتاب گلستان یازدهم
🌷شهیدچی
جایی برای رفاقت با بهترین ها،
با ما همراه شوید👇
📍قرارگاه #حاج_قاسم سلیمانی👇
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🇮🇷 @ghasem_solaymani