#عاشقانه_های_شهدا...❤️
#همسرشهیدمجیدشهریاری
ورای باورهایم بود که شهید شهریاری به من پیشنهاد ازدواج دهد.
شهید شهریاری نزدیک دو سال از من کوچکتر بود و همیشه دوست داشتم همسرم ۱۰ سال از من بزرگتر باشد که بتوانم رویش حساب کنم، اما اعتراف میکنم نجابت، متانت و سر به زیری او آنقدر مشهود بود که به عنوان یک انسان و همدانشگاهی برایش احترام زیادی قائل بودم.
سه ماه نامزد بودیم و دوره خوبی برای شناخت بود. عروسی را در سالن سلف سرویس دانشگاه گرفتیم. خانم آقا را هم جدا کردیم. من ۲۷ سالم بود و او ۲۳ سالش. با لباس عروس به خوابگاه رفتم و زندگی ساده و بی تکلفمان را شروع کردیم. یک سویت خوابگاهی بود اتاقی ۱۲ متری بود حتی میز نداشتیم. دکتر دو پایه برای طاقچه زده بود که آینه و شمعدان و وسایلم را روی آن گذاشته بودم. شروع کردیم زندگی را و همه چیز به سادهترین شکل آغاز شد.
تا عمر دارم شاخههای گل مریم را که همراه با یک دنیا محبت و پشت گرمی به من هدیه میداد فراموش نمیکنم. هر زمان چند روز ماموریت میرفت واقعا حالم خراب میشد و گریه میکردم. وابستگی ما بهم خیلی زیاد بود.
خیلی وقتها که بر اثر فشار فعالیتها شب دیر به منزل میآمد، به شوخی میگفتم: «راه گم کردی! چه عجب این طرف ها!» متواضعانه میگفت شرمندهام.
🌷شهیدچی
جایی برای رفاقت با بهترین ها،
با ما همراه شوید👇
📍قرارگاه #حاج_قاسم سلیمانی👇
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🇮🇷 @ghasem_solaymani