🔰در بهشت زهرای تهران قطعه ۵۰، شهیدی خوابیده است که قول داده برای #زائرانش دعا کند🤲 سنگ قبر ساده او
حرفهای صمیمانه اش و قولی که به زائرانش می دهد دل آدم را #امیدوار میکند.
📜بخشی از وصیتنامه:
📝شما چهل روز #دائم_الوضو باشید خواهید دید که درهای رحمت خداوند چگونه یک به یک در مقابل شما باز خواهد شد.
📝نمازهای واجب خود را دقیق و #اول_وقت بخوانید، خواهید دید درهای اجابت به روی شما باز میشود👌
📝سوره #واقعه را هر شب یک مرتبه بخوانید، خواهید دید که چگونه فقر از شما روی برمی گرداند. از شما بزرگواران خواهشی دارم، بعد از نمازهای یومیه #دعای_فرج فراموش نشود و تا قرائت نکردید از جای خود بلند نشوید🚷 زیرا امام منتظر دعای خیر شما است.
📝اگر درد دل داشتید و یا خواستید #مشورت بگیرید بیایید سر مزارم🌷 به لطف خداوند حاضر هستم. من منتظر همه شما هستم. دعا می کنم تا هرکسی لیاقت داشته باشد #شهید شود. خداوند سریع الاجابه است✅ پس اگر می خواهید این دعا را برای شما انجام دهم شما هم من را با خوشی یاد کنید.
خواندن #فاتحه و یاد شما بسیار موثر است برای من، پس فراموش نکنید🙏
#شهید_سجاد_زبرجدی
🌹شهیـد_مدافـع_حـرم
سردار مهدی_نعمایی
نام_جهادی_حاج_مسلم
◻️تاریخ ولادت: ۱۳۶۳/۰۶/۲۹
◻️محل ولادت: البرز
◻️تاریخ شهادت: ۱۳۹۵/۱۱/۲۳
◻️محل شهادت: حما_سوریه
🌹همسر_شهید_سردار مهدی_نعمایی:
وصیت کردند که مرا در امامزاده_محمد_کرج، بین شهدای دفاع مقدس به خاک بسپارید. یکبار از او پرسیدم چرا کنار بچههای دفاع مقدس⁉️و آقامهدی با آن لبخند بهشتیاش گفت من که در این دنیا دایم کنار مدافعان حرم بودم، دلم میخواهد آن دنیا درکنار شهدای دفاع مقدس باشم🌱
متأسفانه در روزهای اولیه به ما گفتند امامزاده محمد جایی برای دفن شهید ندارد😞. برادر شهید میگفت که شبانه از او خواستم به خوابم بیاید و راهی به من نشان بدهد، مبادا شرمنده وصیتش شویم. برادر شهید گفت فردای آنشب تلفن زدند و گفتند یکجا برای دفن پیکر مطهر شهید مهدی نعمایی در امامزاده پیدا شده است❗️. آنلحظه از اینکه وصیت آقامهدی به سرانجام رسیده بود، همه اشک ریختیم و او را تا خانه ابدیاش کنار شهدای دفاع مقدس تشییع کردیم.🕊
📷روایت یک عکاس از 15سال همراهی با حاجقاسم
✍حاج قاسم، همیشه از دوربین فراری بود. دوست نداشت از او عکس و فیلم گرفتهشود. در مواجهه با ما که کار ثبت عکس را انجام میدادیم، همیشه با ناراحتی میگفت: «نگیر، نگیر!» گاهی حتی کار به برخوردهای شدید و تند میرسید. البته بعدش از ما دلجویی میکرد. یکبار بعد از این اتفاق، صورت مرا بوسید و گفت: بوسیدمت که بدانی دوستت دارم، مثل پسرم،اما من هم معذوریتهایی دارم...
معذوریتهای حاج قاسم اما فقط برای مناطق عملیاتی و ماموریتهای حساس بود. وقتی موقعیتهای خاصی مثل دیدار با خانواده شهدا پیش میآمد، رفتارش کاملاً تغییر میکرد!! در این مواقع، خودش از عکس گرفتن استقبال میکرد. دست دور گردن فرزند شهید مدافع حرم میانداخت و میگفت: حالا بگیر
#تصویر_اختصاصی
اگــر ڪسی
صداۍرهبــر خود را نشنود
به طور یقین
صداۍامام زمـان(عج)
خود را هم نمےشنود...
و امروز خط قرمــز باید
توجه تمام
و اطاعت از ولےخود،
رهبرۍنظام باشد...
{#شهید_حاج_قاسم_سلیمانۍ}
#قدس_خونبهایت #نحن_ابناء_الخمیني
✍سردار سلیمانی:
شکر میکنیم خداوند سبحان را که ما را بهرهمند کرد از دو رهبری از سلالهی پیامبر عظیمالشأن اسلام، امام دیروز جامعهی ما پایهگذار و بنیانگذار همهی خوبیها امام خمینی رضوان اللّه تعالی علیه و امام امروز جامعهی ما حضرت آیت اللّه العظمی امام خامنهای.
#شهید_سلیمانی
۹۳/۹/۲۳؛ شبکه الفرات
آقای ابوالحسن،رئیس یکی از قبایل عراق و فرمانده نیروی مردمی می گوید:
_مطلع شدیم که ۳۷۰نفراز نیروهای داعش آرایش نظامی گرفته اند. برنامه عملیاتشان گروگان گرفتن زائران ایرانی بود.
نزدیک اربعین بود و حفاظت از زوار را #حاج_قاسم_سلیمانی فرماندهی می کرد.
موضوع را به حاج قاسم اطلاع دادیم ...
نگرانی در میان برادران عراقی موج می زد و منتظر دستور و تصمیم #سردار بودیم.
اما حاجی تنها با ۲۰ نفر از نیروهایش راهی شد.
مسیر نیروهای داعش مشخص بود.
لشکر اندک سردار کمین کرد.
درگیری بین دو جبهه فقط ۳۰ دقیقه طول کشید وتمام!
فقط یک نفر داعشی ها زنده مانده بود که اسیر شد.
حاج قاسم باهمان کت وشلواری که تنش بود مقابل اسیر عراقی ایستاد،کت وشلوارش را نشان داد و گفت می بینی،لباس من برای جنگ نیست!
وای برشما...اگر #رهبرم سید علی دستور بدهد که لباس نظامی بپوشم!
❇️خیلی ها می گویند حاج قاسم را قبول داریم ،
🌷سردار سلیمانی،#سردار_دلها این بود.
دلمان آتش گرفت از کار آمریکا
اما...ما کاری با نظام و #رهبری نداریم.
جمله اخر داستان را بخوانید.
✨او#سردار سیدعلی حسینی الخامنه ای بود.
#سرداری که عمرش را در جنگ های برون مرزی ،دور از خانه وخانواده گذراند!
#سرداری که با اشاره#رهبرش امنیت کشورش را تامین کرد...
🔅امنیت من و شما را !
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
📚منبع کتاب:حاج قاسم
⭕️از بیروت تا جماران؛ خاطرات سردار اسدی از رحلت امام خمینی (ره)
🔺در آغاز سال ۱۳۶۸ از التهاب در مرزها کاسته شده بود به دستور آقامحسن به همراه تعدادی از فرماندهان به سوریه و لبنان رفتیم تا گزارشی میدانی از محور مقاومت، بیاوریم که ناگهان و در پی اخبار تکان دهنده از وخامت حال حضرت امام(ره) به تهران فراخوانده شدیم.
🔺در تهران مطلع شدیم آقامحسن برای رصد تحرکات دشمن و ایجاد آمادگیهای لازم دفاعی و تهاجمی، شخصاً در غرب کشور مستقر است و دستور داده برادران به محض اینکه رسیدند، سریعاً به کرمانشاه بیایند.
🔺در کرمانشاه بعد از هماهنگی و توجیه شدن، هریک از برادران در مواضع فرماندهی خود در خوزستان، غرب و سواحل خلیج فارس،مستقر شدند و آرایش دفاعی محکمی ایجاد شد تا دشمنان ملت ایران پس از رحلت امام (ره) جرات تعرض به ایران را پیدا نکنند.
🔺سرعت عمل فرماندهی سپاه درپای کارآوردن همهء فرماندهان وامکانات، شاید یکی از دلایل اصلی دشمن در تجدیدنظر در تصمیم خود برای حملهء مجدد به ایران بوده باشد.
ﻭﻗﺘﯽ ﺗـــﻮ ﻧﯿﺴﺘﯽ
ﻧﻪ ﻫﺴﺖ ﻫﺎﯼ ﻣﺎ
ﭼﻮﻧﺎﻧﮑﻪ ﺑﺎﯾﺪﻧﺪ
ﻧﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﻫﺎ...
ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺑﯽ ﺗــﻮ
ﺭﻭﺯ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺍﺳﺖ ..
#شهید_اصغر_پاشاپور🌷
نگاهــم ،
رو بہ روی تو
بلا تڪلیف میماند
ڪہ از لبخند لبریزم
از گریہ فراوان . . .
📎پ ن :خادم امام زاده و هیئت بود ..
ولی همیشہ جلوی در میایستاد
معتقد بود دربانی و خاڪی بودن
برای ائمـه لطـف بیشتـری دارد ،
میگفت هرچی برای امام حسین(ع)
کوچکتر باشی بیشتر نگاهت میڪند .
#خادم_الحسین
#پاسدار_مدافع_حرم
#شهید_امیر_سیاوشی