یکبار با روحالله حرف میزدیم.
میون حرف هامون گفتم:
من که میدونم جهنمی هستم. ما که جامون آخر جهنمه.😞
یکدفعه چهره روحالله عوض شد.
اخم هایش در هم رفت و ازم رو برگردوند!😠
چند ساعتی با من حرف نزد.
خیلی از دستم عصبانی شده بود. انگار به بخشندگی خدا توهین کرده بودم و به او برخورده بود😞
بعد از کلی منت کشی برای آشتی کردن بهم گفت: دیگه هیچوقت این حرف رو نزن☝️
خدا خیلی بخشنده است خیلی...
به نقل از: همسر شهید روح الله قربانی🌹
🔴شوق به شهادت شهید حسین همدانی از زبان حاج قاسم سلیمانی...
✍سرادر شهید سلیمانی در بخشی از خاطراتش شوق به شهادت شهید حسین همدانی را اینگونه بیان میکند: من رفتم خدمت آقا (رهبر معظم انقلاب) برای مجوز کاری که ایشان (شهید حسین همدانی) میخواست انجام بدهد، برای این رفته بودم مجوز بگیرم، چون آن وقت ما هنوز مجوز اینکه پاسدار داخل میدان ببریم نداشتیم. ما میخواستیم که پاسدار ببریم برای اینکه فوعه و کفریا را بتوانیم آزاد بکنیم؛ لذا آمدیم مجوز برای این کار را بگیریم.
شهید همدانی هم چون فرماندهی قرارگاه سیدالشهدا امام حسین (صلوت الله علیه) بود او هم در این کار متولی شد. او وقتی شنید که پاسدارها میآیند و پاسدارها باید بیایند و همهی این حرفها، اصلاً _چون خودش سالها اینجا بود_ یک شوقی پیدا کرد. یعنی کلاً هوایی شد و گفت من اصلاً نمیمانم و به سمت آنجا آمد. آخرین لحظهای که من شهید همدانی را دیدم، تقریباً چند ساعت قبل از شهادتش بود. یک حالت جوانیای در او دیدم. من در آن لحظهی آخر که شهید همدانی را دیدم، یک لحظه تکان خوردم. بعداً فهمیدم که او از شهادتش مطلع بوده است. اینکه میگویم در یک شکل جوانی او را دیدم، چون آن حالت خاص را در او ندیده بودم، آن سکوت خاص را، خیلی بشاش و خندان بود؛ خیلی.
آنجا با خنده به من گفت «بیا باهم یک عکسی بگیریم، شاید این آخرین عکس من و تو باشد.» او خیلی اهل این کارها نبود که به چیزی اصرار کند و بخواهد مثلاً عکسی بگیرد؛ چه خودش، چه با کسی. وقتی این حرف را زد من تکان خوردم. خواستم بگویم شما نروید، چون از همان جایی که او میخواست برود، من داشتم برمیگشتم؛ ولی یک حسی به من گفت، چیزی نیست خبری نیست، لذا چیزی به او نگفتم. وقتی که این حالت را در شهید همدانی دیدم، این شعر در ذهنم آمد:
چون رهد از دست خود دستی زند
چون جهد از نفس خود رقصی کند
من این دست رقص را، این حالت پرواز را، این حالت اشتیاق را، این حالت عروج را در او دیدم.
📚منبع: خبرگزاری تسنیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ فیلمی جالب از دیدار و خوش و بش سردار حاج قاسم سلیمانی با نیروهای حفاظت حرم حضرت زینب (سلام الله علیها)
6.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لحظه ی دستگیری قاتل #شهید_محسن_حججی با همکاری نیروهای ایرانی و سوری
به اخمت خستگی در می رود...
لبخند لازم نیست!!!
کنار سینی چای تــــو
اصلاً قند لازم نیست ...
#سپهبد_حاجقاسم_سلیمانی🌷
#حاجاحمدمیــگه:
+منوشـماڪوچڪتریننقشـی نداشتـیم
هدایتفقطبهعهدهخداوندبوده ♥️✨
میبینــیرفیــق؟!
بزرگمـردیمثل #حاجاحـمدمتوسلیـان
دربرابرخدا خودش روچقــدرڪوچک
میبینــه..!
#حاجاحمد
#شهدایی
وقتی ایام #فاطمیه میرسید جواد حال و هوای خاصی پیدا میکرد😔
روضه خواندن که شروع می شد صدای گریه و هق هق جواد در بین بچه های هیئت بلند تر بود... از گریه های جواد ما هم حال پیدا میکردیم ...💔
جواد رو یه جمله خیلی حساس بود☝️ وقتی روضه خوان ناله میزد الهی بشکنه دست مغیره
میان کوچه ها بیمادرم کرد😭😭
جواد دیگه تاب نداشت و به سر و صورت خود میزد ...
آخه جواد خیلی مادری بود 😔
آخرش هم نشان از مادرش زهرا(س)گرفت ...
#مابچههایمادرپهلوشکستهایم💔
#شهیدمدافعحرم
جواد محمدی 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥خیلی خوشحالم که مهدی رسولی در محضر مقام معظم رهبری مداحی میکنه و دعوت شده به مراسمهای بیت
🔹️خیلی دقت کنید به مداحان و سخنرانهایی که دعوت میشن به بیت رهبری، مخصوصا سخنرانهارو، چون مستقیما خود آقا انتخابشون میکنه
🔹️سخنرانهایی که دعوت میشن واقعا باسواد و مورد تایید مقام معظم رهبری هستن، مثل حجت الاسلام عالی، حجت الاسلام رفیعی و...
#حسین_دارابی
°•|🖤🥀|•°
- زهرا دسٺہایم بسٺہ بود، ولے با چشمہایم دیدم ݘہ ڪرد :)
- زهرا حسرٺ بہ آغوش ڪشیدن محسن بر دلم ماند...
- زهرا یادش بخیر قبل از فٺح خیبر برایم چہار قل خواندے🥀
- زهرا؛ أنا علے، صدامۅ مےشنۅے نۅر ݘشمم؟! :)