eitaa logo
قرارگاه حاج قاسم سلیمانی
12.2هزار دنبال‌کننده
21.5هزار عکس
17.8هزار ویدیو
64 فایل
«بِسْمِ اللَّهِ القٰاصِمِ الجَبّٰاریٖنْ» خط خون نقطه‌ی پایان سلیمانـی نیست... بِھ‌َراسـ💪ـید که این اولِ بسم الله است...🌷 کانون تبلیغاتی پربازده قاصدک ❄️👇 https://eitaa.com/joinchat/3340238882Ca4b5329bfc
مشاهده در ایتا
دانلود
6.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روایت سیدهاشم الحیدری از علاقه بسیار سیدحسن نصرالله به شهید حاج قاسم سلیمانی 🔹سیدحسن نصرالله گفت: اگر عزرائیل از من بپرسد جان تو را بگیرم یا جان حاج قاسم را، سریع می‌گویم جان من را بگیر...
"نمی‌توانم از حسین پورجعفری نام نبرم" از برادر نزدیک‌تر از پدر دلسوزتر ‌‌ حسین آقای پورجعفری کسی که بابا هروقت میخواست وصفش را برای ما بکند یک جمله میگفت: مثل پروانه دورمن میگردد ‌‌ مگر میشود تورا از یاد ببریم وقتی ما نبودیم کنار بابا شما بقول خود بابا همانطور که پدر دور فرزندش میگردد حسین پورجعفری دور من میگردد ‌‌ شبها تازمانیکه مطمئن نمیشدی بابا خوابیده نمیخوابیدی وصبحها قبل از بابا بیدار میشدی و دم دراتاق مینشستی. همیشه جیب‌هایت پر بوداز کشمش و توت‌خشک قدم به قدم از ترس گرسنه‌ماندن فرمانده‌ات، دست در جیب میکردی و در دهانش میگذاشتی ‌‌ چگونه میتوان ازتویاد نکرد وقتی باتمام اینکه میدانستی همسرت در اوج احتیاجش به تو هست بابا مارا واسطه کند درسفر آخر که برگشتی نداشت بگوید حسین رامنصرف کنید بامن نیاید باگفتن این جمله‌ٔ مابه تو رنگ رخسارت دیدن داشت ما را حلال کن که عشقت را نفهمیدیم فقط جوابت را شنیدیم که گفتی: یعنی من حاجی را وسط بیابان تنها بگذارم!؟ ‌‌ کاش بودی سراغ بابا را از تو میگرفتیم تو هیچوقت ما را بی‌جواب نگذاشتی سلام مان رابه بابا برسان سفربه سلامت یار وفادار
آمد به خط فاطميون سر بزند، شب که شد، گفتيم لابد می‌رود جايی دور از هياهوی رزمنده‌ها استراحت کند، کفشهايش را گذاشت زير سرش؛ گوشه اتاق دراز کشيد، خودمان خجالت کشيديم، اتاق را خلوت کرديم که چند ساعت استراحت کند. 🌷
🌹خاطره‌ای از سردار شهید حاج قاسم سلیمانی که در زمان حیاتش اجازه نداد منتشر شود... ✍مادر بزرگوار سردار حاج قاسم سلیمانی که از دنیا رفتند، پس از چند روز با جمعی از خبرنگاران تصمیم گرفتیم برای عرض تسلیت به روستای قنات ملک برویم. با هماهنگی قبلی، روزی که سردار هم در روستا حضور داشتند، عازم شدیم. وقتی رسیدیم ایشان را دیدیم که کنار قبر مادرشان نشسته و فاتحه می‌خوانند. بعد از سلام و احوالپرسی به ما گفت من به منزل می‌روم شما هم فاتحه بخوانید و بیایید. بعد از قرائت فاتحه به منزل پدری ایشان رفتیم. برایمان از جایگاه و حرمت مادر صحبت کرد و گفت: این مطلبی را که می‌گویم جایی منتشر نکنید. گفت: همیشه دلم می‌خواست کف پای مادرم را ببوسم ولی نمی‌دانم چرا این توفیق نصیبم نمی‌شد. آخرین بار قبل از مرگ مادرم که این‌جا آمدم، بالاخره سعادت پیدا کردم و کف پای مادرم را بوسیدم. با خودم فکر می‌کردم حتماً رفتنی‌ام که خدا توفیق داد و این حاجتم برآورده شد. سردار در حالی که اشک جاری شده بر گونه‌هایش را پاک می‌کرد، گفت: نمی‌دانستم دیگر این پاهای خسته را نخواهم دید تا فرصت بوسیدن داشته باشم.
41.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مثل آن شیشه که در همهمه‌ی باد شکست ناگهان باز دلم یاد تو افتاد... شکست
شهید احمد مشلب : قطعا شهادت گل رز زیبایی است که هنگامی که فکرمان به آن نزدیک میشود آرزوی شهادت را مشاهده میکنیم @sarall
🌙🔗|.°•.. جنٺ شهـید هماݩ ودیعہ‌اے است ڪهـ از روز ازݪ در فطـرٺ او نهادیده شده استـ🖇🌱 و شهـید است ڪہ بهـ نـداے فطرٺ خویـش لبیڪ مےگوید و پرندهـ دݪ او🕊 هنگامـ رسیـدݩ بهـ جنٺ شهادتـ از شـوق وصوݪ نغمہ‌هاۍ وصاݪ سر مےدهد💕 ڪـه همیݧ الحان‌خوش اوسٺ ڪهـ هفت‌آسـماݩ را مجذوب خویش ڪردهـ✨ 🖤| 🦋|
▣ یـادمون باشه ڪه... هـر چی برای خـــدا ڪوچیڪی ‌و افتـادگی ڪنیم، خـــدا در نظر دیگـران بـزرگمون می ڪنه.. 🌷🕊
[علمدارا همه زیبان!ولی بی دست،زیباتر.. ]
صبح است و گل در آینه بیدار مے شود خورشید در نگاهت تڪرار مےشود ...