eitaa logo
د. قاسم جعفری عضو علمی دانشگاه
331 دنبال‌کننده
358 عکس
219 ویدیو
72 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷رسول خدا(ص): رفتن به نمازجمعه هم دیدار است و هم زینت و زیبایی 🔷 ضمن آرزوی قبولی طاعات و عبادات برنامه نماز جمعه این هفته ١٠ آذر ماه ١۴٠٢ بجنورد به شرح ذیل اعلام می‌گردد : 💠 امام جمعه : حجت الاسلام والمسلمین نوری، نماینده ولی فقیه در خراسان شمالی و امام جمعه بجنورد 💠سخنران : دکتر قاسم جعفری معاون نظارت و هماهنگی معاونت پارلمانی ریاست جمهوری 🔸 قاری وموذن: استاد حمید شاکر نژاد استاد بین المللی قرآن کریم 🔸 مجری : محمدرضا ایزی 🔸مکبر : امین حسین پور 🔹میز خدمت : اداره کل تعاون کار و رفاه اجتماعی، اداره کل فنی و حرفه ای، صندوق کار آفرینی امید، صندوق بیمه اجتماعی روستائیان و عشایر 🔻راهپیمایی حمایت از مردم مظلوم فلسطین پس از نماز جمعه این هفته برگزار می‌گردد. ┄┅❀💠❀┅┄ @setadjomehboj روابط عمومی ستاد نماز جمعه بجنورد
{ وَلَكُمۡ فِیهَا جَمَالٌ حِینَ تُرِیحُونَ وَحِینَ تَسۡرَحُونَ } النحل: ۶] گاهی در دل اشتغالات و کار و تلاش فرصتی دست می دهد که آدمی به دل طبیعت پناه ببرد آرامش خدادادی را تجربه کند و جمال آن جمیل بی بدیل را با دیده چشم بصیرت قلب و انشراح روح به نظاره بنشیند . بجنورد - منطقه خوش آب و هوای روستای پیغو .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این دختر کوچولو با صوت زیبایش، تمام داوران مسابقه بزرگ هندوستان را به تعجب و شگفتی وا داشته است... این فرشته کوچولو رو نگاه کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷من غلط کردم و حسین درست بود! توبه امام جماعت مسجد الاقصی برای بیداری وجدانها
نمایندگان, نظارت و دخالت دانشگاه مذاهب ۴۰۲.۹.۲۱.m4a
35.08M
✅ا ین مطالب مربوط به نشست علمی « مرز بین نظارت،مشورت و دخالت در آیینه رفتار نمایندگان » می باشد که امروز ۱۴۰۲.۹.۲۱ در دانشگاه بین المللی مذاهب اسلامی به همت معاونت امور مجلس ریاست جمهوری و بسیج اساتید برگزار شد .
در حرم امام زاده سید جلال الدین اشرف به حکم وظیفه و به نیابت از شما نیکان و همه انبیاء اولیاء صلحا شهداء و همه أنان كه دل در گرو خوبی ها دارند و برای اعلای کلمة الله تلاش می کنند دو رکعت نماز گزاردم تا شاید به یمن آمین دل های مصفای شما حلقه وصلی شود به سلسله موی دوست .
✅ در روز شهادت انسیه حوراء و ام ابيها سلام الله و صلوات ملائكته و رسله و المومنين عليها ، روایتی از یک مادر فاطمی به نقل از یک کانال فاطمی علوی تقدیم به شما نیک اندیشان و نیکو سیرتان ؛ 🌹🇮🇷🍀بی بی سکینه می گوید : من سختی زیاد کشیدم تا تنها پسرم بزرگ شد. هم مادر خانه بودم هم مرد خانه! شوهرم و دخترم سه سال مریض بودند و هردو در یک سال مردند. در کل شهر کرمان کسی را نداشتیم من بودم همین یک پسر. میرفتم سر کوره آجرپزی و بعداز ظهرها که از سرکار برمی گشتم توان راه رفتن نداشتم و از خستگی از خدا می خواستم جان مرا هم بگیرد! حتی گاهی زندگی چنان سخت می شد،که زیر باران و برف گدایی می کردم. علی که کوچک بود نمی گذاشتم بفهمد چه کار می کنم با خودم می گفتم این بچه گناهی ندارد و غصه می خورد. شب می گفت مامان! چرا پاهایت تاول زده؟ می گفتم چیزی نیست بخاطر سرماست مادر. وقتی هیچ پولی نداشتم با یک نان سر می کردیم و گاهی یک نان را هم سه قسمت می کردیم تا در طول سه روز بخوریم. علی که بزرگ شد با اینکه در یک خانه خرابه زندگی می کردیم می گفت "مامان خدا داره ما رو امتحان می کنه باید صبر کنیم و شکر کنیم!" یک دست لباس داشت که وقتی می شستم تو سرما بدون لباس می ایستاد تا لباسش خشک شود می گفتم مادر سردت نیست؟ می گفت نه، کدوم سرما ؟ وقتی که می رفتم سر کار برای این که حتی همسایه ها هم نفهمند چیزی نداریم که بخوریم قابلمه ای آب میگذاشت سر گاز تا جوش بیاید و قل بزند تا اگر همسایه ای آمد و چیزی آورد بگوید: نه! ببین مادر من غذا درست کرده برایمان! کوچک بود هنوز یه روز که چیزی برای خوردن نداشتیم گفت: مادر! برویم نان بگیریم؟ با سرافکندگی گفتم مادر صاحب کار هنوز پول کارم را نداده است. گفت طوری نیست دیشب یک دانه خرما خوردم می توانم تحمل کنم. مستاصل آمدم در خیابان گفتم خدایا امروز یک لقمه نان گیر من می آید؟ برگشتم خانه دیدم نزدیک درب خانه یک کیسه نان هست برداشتم آوردم داخل. علی بعد از چند دقیقه آمد گفت مادر بیا بخوریم. گفتم نگاه کردی تو کیسه چی بود؟ گفت خدا همین را برایم فرستاده. خودم رفتم پای کیسه دیدم نان ها از کپک سبز شده بودند! علی یک مقدارش را شسته بود و نشسته بود به خوردن. علی که بزرگ شد جنگ شد می رفت در کارهای پشت جبهه کمک می کرد، به چشم حاج قاسم سلیمانی که فرمانده لشکر کرمان بود آمد و او را با خودش به جبهه برد و جزو فرماندهان محوری لشکر ثارالله شد و در کربلای چهار شهید شد. بعد شهادت علی دیگر هیچ کسی را نداشتم. حاج قاسم برایم پسر شد، از سوریه زنگ می زد می گفت صدایت را شنیدم خستگیم رفع شد مادر ! صدایت را شنیدم آرامش پیدا کردم مادر. یک شب ساعت ۲ نصفه شب تلفن خانه زنگ زد با ناراحتی گفتم کیست این وقت شب زنگ می زند؟ برداشتم، گفت منم قاسم! دلم تنگ شده برایت، از کربلا زنگ می زنم، به جایت زیارت کردم، برایت چه سوغاتی بیاورم؟ حاج قاسم همیشه می گفت: ما افتخار می کنیم بی بی سکینه از ماست! مادری که در عالم یک فرزند داشت و هیچ قوم و اقوامی نداشت و ندارد! زن زحمت کشیده سیه چرده پر از معنویتی که امروز افتخار شهر ماست او مادر شهید ماست که با کار در کوره های خشت مالی او را بزرگ کرد. حالا اما بی بی سکینه در کنار دو پسرش خوابیده است. بی بی اگر چه در این دنیا کسی را نداشت و ندارد ولی آنجا مادر لشکری از شهیدان راه خداست. هدیه به روح بی بی سکینه پاکزاد عباسی و فرزند شهیدش سردار شهید علی شفیعی فرمانده محور لشکر ثارالله و شهید حاج قاسم سلیمانی رحمت الله علیهم بخوانید فاتحه ای همراه با صلوات.🌹🍀🌷