eitaa logo
اشعار قاسم نعمتی
4.8هزار دنبال‌کننده
742 عکس
215 ویدیو
25 فایل
جانم حسن علیه السلام چقدر نام تو زیباست اباعبدالله
مشاهده در ایتا
دانلود
چند بیتی تقدیم به سپید پوشان زحمت کش؛ کادر درمانی کشور که عاشقانه برای حفظ سلامتی مردم تلاش می کنند : با لباسی سپید می آیی عاشقانه کنار هر بیمار می شوی با نگاه پُر مِهرت لحظهٔ سخت ؛ یار هر بیمار می برد غم زچهره ای رنجور چون نسیم بهار لبخندنت دست ِ رحمت نوشته روز ِ ازل نام زینب به روی سربندت ما به این صبر و استقامت تان ای بزرگان عشق مدیونیم باتمام وجود پیر و جوان از شما عاشقانه ممنونیم خستگی ؛دوری از عزیزان را به دل و جان خریده اید شما طعم ایثار و جانفشانی را چون شهیدان چشیده اید شما آرزو می کنیم این ایام از غم و غصه ها رها بشویم باز همراه خانواده شبی زائر مشهدالرضا بشویم @karimegharib
🔺️چند بیتی در جواب هتک حرمت شیخ گرگیج گرگیج ِ حرامزاده ، گفتی علنی حتماً کتکت را علنی خواهی خورد «یابن الدعیه» به حرمت عبدالله سیلی ز تباری حسنی خواهی خورد با دست همین سینه زنِ غیرتمند تو ضربهٔ دندان شکنی خواهی خورد خیلی خودمانی به اباالفضل قسم بدجور ز ما تو‌دهنی خواهی خورد ✍قاسم نعمتی @karimegharib
این یک بیت به عشق تمام امام حسنی ها تاریخ گواهِ صادقِ این سخن است ای شیخ بدان فاتح ایران حسن است ✍قاسم نعمتی @karimegharib
السلام علیک یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها غزل مدح و مرثیه حق ملاك عشق را با عشق تو سنجيده است شاهكار دست خود در خلقت تو ديده است ذكر « لا احصي ثنائُك » گوشه اي از وصف تو پايِ مدحت دست هر صاحب قلم لرزيده است با نفَسهاي تو اي آرامش جان علي بويِ سيب از عرش تا فرشِ خدا پيچيده است مانده روي صورت تو جاي لبهاي نبي بسكه اي حوريه با گريه تو را بوسيده است محور آل كسا و علت خلقت تويي دست بر سينه علي هم دورِ تو گريده است هاتفي از خلقت جنات پرسيد و شنيد فاطمه يك گوشه لب وا كرده و خنديده است خم به ابرويت نياور چون قيامت مي كند حق اگر آگاه گردد فاطمه رنجيده است شانه بردار و به داد ناز دخترها برس چند وقتي گيسوي زينب به هم تابيده است از شكاف پهلويت پيداست بد خوردي زمين در به سوي پهلوي تو بي هوا چرخيده است خوب شد فضه رسيد و پيكرت را جمع كرد بر در و ديوار خونِ سينه ات پاشيده است پيش زينب بي حياها دستِ جمعي مي زدند دخترت حق دارد اي بي بي اگر ترسيده است هر كجايي با علي تا شد مغيره رو به رو بر غلاف خود كشيده دستي و خنديده است @karimegharib
غزل امام زمان عجل الله فاطمیه و شب جمعه السلام علیک یا اباصالح المهدی رو بگرداني زِ ما دنيا جهنم مي شود روزيِ ما روز و شب اندوه و ماتم مي شود پلكهايت باز كن درهاي رحمت را نبند بي نگاه تو دل ما خانة غم مي شود عاقبت هركس دلش را شستشو داد از گناه در حريم آية تطهير ، مَحرم مي شود در سر و رويم شده پيدا دگر موي سپيد فرصت ديدار دارد روز و شب كم مي شود چون خَمِ گيسوي تو اي ليليِ صحرا نشين قامت چشم انتظاران شما خم مي شود با تکان ابرُوانت زود مي ريزم به هم نبض عالم با نگاه تو منظم مي شود يا ولي اله راضي مي شوي از دست من ؟ ! با رضاي تو رضاي حق فراهم مي شود هر كه زهرا مادرت را الگوي راهش كند وقت لبخند تو مشمول دعا هم مي شود خاك پاي مادر تو سرمة چشمان ماست دست بوسِ او رسول اللهِ خاتم مي شود شك ندارم كه حسين هم با دعاي مادرش صاحب كرب و بلا ، اربابِ عالَم مي شود گرية ما باعث تسكين قلبِ فاطمه است اين حسين جانها به زخم سينه مرهم مي شود فاطميه كربلا شبهاي جمعه ديدني ست مادرت صاحب عزاي ذبح اعظم مي شود اين پسر هم مثل مادر جاي تنگي گير كرد دنده ها اينگونه شكلش نا منظم مي شود روضة گودال مثل روضة مسمار شد ماجراي كوچه زير چكمه ها تكرا شد @karimegharib
زمزمه روضه به سبک سلام آقا من الان روبروتونم مروزهرا... همه دار و ندار من مروزهرا... گل هجده بهارمن مرو زهرا مرو زهرا ... جوونِ مو سپیدِ من مرو زهرا....بمون تنها امید من مرو زهرا خداحافظ ... پناهِ حیدرِ بی یار خداحافظ... گرفتارِ در و دیوار خداحافظ خداحافظ... ببین میلرزه زانوهام خداحافظ ... ببین غربت رو توو چشمام خداحافظ حلالم کن ... زمین خوردی به پای من حلالم کن ... کتک خوردی برای من حلالم کن حلالم کن ... نشد کاری کنم زهرا حلالم کن ... دیدم افتادی زیر ِ پا حلالم کن خودم دیدم... که گیر افتادی زیر در خودم دیدم ... شدی زیر لگد پرپر خودم دیدم خودم دیدم ... مغیره خیلی بد میزد خودم دیدم ... که قنفذ با لگد می زد بگو زهرا ... چیه جریانه پیراهن چرا دائم ... می گی مظلوم حسین من حسین جانم برو اما... قراره ما دم ِ گودال همون لحظه ... که میشه پیکرش پامال سلام آقا . هوای کربلا دارم بدم اما . می دونی که دوست دارم حسین جانم مسیر ما . گرفته رنگ عاشورا بخرمارا . بحق مادرت زهرا حسین جانم در این کشور . به دست حق ولی داریم چونان مادر . تولای علی داریم حسین جانم چه عهدی با . امام و رهبری بستیم همه باهم . فدایی حرم هستیم حسین جانم برات ما به نام زینب امضا کن بیا امشب شهادت روزی ما کن حسین جانم @karimegharib
یاصاحب الزمان با گریه مانوسم نه یک ماه و دو ماهی شد گریه ام باب فیوضات الهی هر روزو شب کارم سلام ِ برحسین است با این امیدی که کنی سویم نگاهی من بار ها دیدم که با یک قطرة اشک با آبرو گردید ، عبدِ رو سیاهی شرمنده ام یک عمر قلبت را شکستم در زندگی ام نیست روزِ بی گناهی اصلاً محبت های تو بد عادتم کرد تنبیه کن این بی ادب را گاه گاهی دردِ دلم را جز شما با که بگویم تنها تو هستی که برایم تکیه گاهی پایانِ کارم گشته و رویت ندیدم واکن ز قلبم رو به سوی خویش راهی آقاقسم بر صورت نیلیِ مادر آن چهره ای که دارد از سیلی گواهی آقا قسم بر خانه ای آتش گرفته آنجا که پشت در به پا شد قتلگاهی ای انتقام ِ کشتة مسمار بر گرد جانِ گرفتارِ در و دیوار برگرد @karimegharib
غزل بعد از شهادت همسايه ها ، مَردُم ، دگر راحت بخوابيد زهراي من رفته سفر راحت بخوابيد آن دختري كه باعث آزارتان بود مهمان شده نزد پدر راحت بخوابيد با دست خود هستي خود را دفن كردم شد پير خيبر بي سپر راحت بخوابيد ديگر نمي آيد صداي آه آهش از درد پهلو تا سحر راحت بخوابيد فكر خبر بوديد از بيمار بدحال جان داد زهرا بي خبر راحت بخوابيد بانوي من با سينة مجروح رفت و ... من ماندم و اين ميخِ در راحت بخوابيد حورية انسيه كه سيلي نمي خواست كشتند او را در گذر راحت بخوابيد باخنده هستيِ مرا آتش كشيدند دامان زهرا شعله ور راحت بخوابيد دل تنگم و ديدار يارم مي روم من هر نيمه شب با چشم تر راحت بخوابيد @karimegharib
مربع ترکیب شام غریبان براي شستن تو از كجا شروع كنم ز گيسُوانِ سرت يا ز پا شروع كنم ز جاي سيليِ آن بي حيا شروع كنم ؟ وَ يا ز پهلوي تو بي هوا شروع كنم كنار پيكر تو دست روي دست زنم كسي كه خانه شده بر سرش خراب منم چه خوب شد كه خودت رويِ سوخته شستي شكافِ گوشة ابروي سوخته شستي به احتياط دو پهلوي سوخته شستي گره به روي گرهِ مويِ سوخته شستي ولي هنوز عجب كار دارد اين بدنت چه گريه دار شده در تن تو پيرُهنت شبيه كعبه كنم ، فاطمه ، تنِ تو طواف ز شعله مويِ سرت تاب خورده مثل كلاف چگونه چينِ تنِ سوخته نمايم صاف رسيده دست علي عاقبت به جاي غلاف ز دستهاي يدالله ظرف آب افتاد به ياد چادر خاكي ابوتراب افتاد به پيش چشم يتيمان تنِ تو مي شويم من آخرين نفس این سيبِ سوخته مي بويم زِ زير پيرُهنت پيكر تو مي جويم شكايتت به پدر وقتِ دفن، مي گويم نگفتي عاقبت آمد چه بر سرت زهرا چه كرده داغيِ مسمار با پرت زهرا يتيم هاي تو را دورِ تو صدا كردم كبوتران حرم را ز غم رها كردم همينكه دخترت از پيكرت جدا كردم قسم به جان حسين ، ياد كربلا كردم پس از تو زخم دلِ دخترت نمك نزدند به دخترانِ عزادار تو كتك نزدند به كربلا همه بعد از بريدن سرها به خيمه حمله نمودند سوي دخترها چه تنگ شد وسط گير و دار؛ معبرها به دست لشگريان تكّه هايِ معجرها ميانِ تكِّة معجر چقدر گيسو بود تمام دختركان دستشان به پهلو بود @karimegharib
ای محرم اسرار مادر؛ فضه خانم دراوج غم ؛غمخوارمادر؛فضه خانم جای خدیجه مادری کردی برایش گشتی در آتش یار مادر؛فضه خانم بین درودیوار دیدی که چگونه خورده گره در کار مادر؛فضه خانم ازپشت در بیرون کشیدی باچه زحمت هم مادر و هم بارمادر؛فضه خانم تنها تو دیدی گیسوی آتش گرفته پیشانی تب دار مادر ؛فضه خانم دیدی شیار انداخته در باشتابش برنیمی از رخسار مادر؛فضه خانم چادر گرفتی دور او تاکه نبیند زینب تن خونبار مادر؛فضه خانم تاچندهفته پاک میکردی به گریه خون در و دیوار مادر؛فضه خانم در کربلا هم دور زینب را گرفتند گودال شد تکرار مادر ؛فضه خانم ☑️ كانال رسمى @karimegharib
نوحة حضرت زهرا سلام الله علیها بانویِ – دوعالمی – تکیه گهِ شیر خدا دست ما – به دامنت – شفیعة روز ِ جزا ای اولین مدافع حرم شبیه تو فدایِ رهبرم تمام فخر من همین شده هردو جهان توئی تو مادرم پشت و پناهِ مرتضی - سیدتی یازهرا پشت در – صدا زدی – به چشم تر – فضه بیا ای بانو– به راهِ دین – محسن تو –گشته فدا ز بسکه با تو وعلی بدند برای کشتن تو آمدند شکسته شد غرور شوهرت میان خانه تا تورا زدند چه آمده سرِ شما – سیدتی یازهرا حورایِ بهشتی و شدی اسیرِ شعله ها مانده بر صورت تو نشانه ای ز ضربه ها چه شد سفارشات مصطفی به چادر تو مانده جای پا شکسته بازوی تو باغلاف شدی چگونه از علی جدا افتادی دگر زپا – سیدتی یازهرا @karimegharib
یازهراسلام الله علیها سر تا سر وجود مرا غم فرا گرفت آتش کشید شعله و دور مرا گرفت شکر خدا که دود به داد علی رسید امکان دیدن رخم از مرتضی گرفت تا آمدم به خویش در افتاد و میخ در از بین دنده در وسط سینه جا گرفت چون سرخ گشته بود نیامد ز جا برون تا پــــــــــــــــاشدم زجا بغلم را خدا گرفت برخواستم زجا به هواخواهی علی برروی چادرم اثراز جای پا گرفت نفرین به این زمانه ی بی معرفت چه زود ضرب قلاف جای لب مصطفی گرفت تادید بین کوچه علی نیست همرهم راه عبور تنگ مرا بی حیا گرفت یک ضربه زد دو لاله گوشم شکاف خورد نور دو دیدگان مرا بی هوا گرفت این ضرب دست آمد و پنجاه سال بعد معجر ز موی دختر من کربلا گرفت @karimegharib