eitaa logo
اشعار قاسم نعمتی
3.9هزار دنبال‌کننده
615 عکس
131 ویدیو
16 فایل
جانم حسن علیه السلام چقدر نام تو زیباست اباعبدالله
مشاهده در ایتا
دانلود
مربع ترکیب شام غریبان براي شستن تو از كجا شروع كنم ز گيسُوانِ سرت يا ز پا شروع كنم ز جاي سيليِ آن بي حيا شروع كنم ؟ وَ يا ز پهلوي تو بي هوا شروع كنم كنار پيكر تو دست روي دست زنم كسي كه خانه شده بر سرش خراب منم چه خوب شد كه خودت رويِ سوخته شستي شكافِ گوشة ابروي سوخته شستي به احتياط دو پهلوي سوخته شستي گره به روي گرهِ مويِ سوخته شستي ولي هنوز عجب كار دارد اين بدنت چه گريه دار شده در تن تو پيرُهنت شبيه كعبه كنم ، فاطمه ، تنِ تو طواف ز شعله مويِ سرت تاب خورده مثل كلاف چگونه چينِ تنِ سوخته نمايم صاف رسيده دست علي عاقبت به جاي غلاف ز دستهاي يدالله ظرف آب افتاد به ياد چادر خاكي ابوتراب افتاد به پيش چشم يتيمان تنِ تو مي شويم من آخرين نفس این سيبِ سوخته مي بويم زِ زير پيرُهنت پيكر تو مي جويم شكايتت به پدر وقتِ دفن، مي گويم نگفتي عاقبت آمد چه بر سرت زهرا چه كرده داغيِ مسمار با پرت زهرا يتيم هاي تو را دورِ تو صدا كردم كبوتران حرم را ز غم رها كردم همينكه دخترت از پيكرت جدا كردم قسم به جان حسين ، ياد كربلا كردم پس از تو زخم دلِ دخترت نمك نزدند به دخترانِ عزادار تو كتك نزدند به كربلا همه بعد از بريدن سرها به خيمه حمله نمودند سوي دخترها چه تنگ شد وسط گير و دار؛ معبرها به دست لشگريان تكّه هايِ معجرها ميانِ تكِّة معجر چقدر گيسو بود تمام دختركان دستشان به پهلو بود @karimegharib
ای محرم اسرار مادر؛ فضه خانم دراوج غم ؛غمخوارمادر؛فضه خانم جای خدیجه مادری کردی برایش گشتی در آتش یار مادر؛فضه خانم بین درودیوار دیدی که چگونه خورده گره در کار مادر؛فضه خانم ازپشت در بیرون کشیدی باچه زحمت هم مادر و هم بارمادر؛فضه خانم تنها تو دیدی گیسوی آتش گرفته پیشانی تب دار مادر ؛فضه خانم دیدی شیار انداخته در باشتابش برنیمی از رخسار مادر؛فضه خانم چادر گرفتی دور او تاکه نبیند زینب تن خونبار مادر؛فضه خانم تاچندهفته پاک میکردی به گریه خون در و دیوار مادر؛فضه خانم در کربلا هم دور زینب را گرفتند گودال شد تکرار مادر ؛فضه خانم ☑️ كانال رسمى @karimegharib
نوحة حضرت زهرا سلام الله علیها بانویِ – دوعالمی – تکیه گهِ شیر خدا دست ما – به دامنت – شفیعة روز ِ جزا ای اولین مدافع حرم شبیه تو فدایِ رهبرم تمام فخر من همین شده هردو جهان توئی تو مادرم پشت و پناهِ مرتضی - سیدتی یازهرا پشت در – صدا زدی – به چشم تر – فضه بیا ای بانو– به راهِ دین – محسن تو –گشته فدا ز بسکه با تو وعلی بدند برای کشتن تو آمدند شکسته شد غرور شوهرت میان خانه تا تورا زدند چه آمده سرِ شما – سیدتی یازهرا حورایِ بهشتی و شدی اسیرِ شعله ها مانده بر صورت تو نشانه ای ز ضربه ها چه شد سفارشات مصطفی به چادر تو مانده جای پا شکسته بازوی تو باغلاف شدی چگونه از علی جدا افتادی دگر زپا – سیدتی یازهرا @karimegharib
یازهراسلام الله علیها سر تا سر وجود مرا غم فرا گرفت آتش کشید شعله و دور مرا گرفت شکر خدا که دود به داد علی رسید امکان دیدن رخم از مرتضی گرفت تا آمدم به خویش در افتاد و میخ در از بین دنده در وسط سینه جا گرفت چون سرخ گشته بود نیامد ز جا برون تا پــــــــــــــــاشدم زجا بغلم را خدا گرفت برخواستم زجا به هواخواهی علی برروی چادرم اثراز جای پا گرفت نفرین به این زمانه ی بی معرفت چه زود ضرب قلاف جای لب مصطفی گرفت تادید بین کوچه علی نیست همرهم راه عبور تنگ مرا بی حیا گرفت یک ضربه زد دو لاله گوشم شکاف خورد نور دو دیدگان مرا بی هوا گرفت این ضرب دست آمد و پنجاه سال بعد معجر ز موی دختر من کربلا گرفت @karimegharib
زمزمه روضه به سبک ای منا خداحافظ رسم ما نبوده این- تو روی و من مانم کن دعا بمیرم از- غصه فاطمه جانم ای جوان خدا حافظ مهربان خداحافظ ای همیشه غمخوارم-جان من لبت بگشا تا نمردم از گریه-کلمینی یا زهرا همزبان خدا حافظ ای جوان خداحافظ مانده رویِ دستانم-جسم نیمه جان تو مانده ام چه سازم با – زخم استخوان تو قد کمان خداحافظ ای جوان خداحافظ دانی از چه یازهرا-بی قرار وغمگینم من چگونه بر رویِ – صورتت لحد چینم دلبرم خدا حافظ همسرم خداحافظ مانده از تو تصویری-در مقابل ِ حیدر آیه های کوثر بر – دست ساقی کوثر ای توانِ زانویم من تورا چسان شویم نیمه شب ببینم من- این کبودی رویت دست من خورد بر آن-استخوان بازویت حیدر وکفن بستن غسل زیرِ پیراهن یاعلی مکن گریه-یک نظر به حالم کن گر که زحمت دادم-یاعلی حلالم کن با وفا خداحافظ مرتضی خداحافظ ای علی مظلومم- دانی از چه گریانم بعد من در این غربت- این توو یتیمانم بی صدا خداحافظ مرتضی خداحافظ قصة کفن رابر – دختر تو گفتم من گفته ام ز عاشورا- ماجرایِ پیراهن کربلا قرار ما عصر روز عاشورا @karimegharib
نوحه کوچه خطاب به امام حسن علیه السلام ای جانم – به خطبة - حیدریِ - مادر تو در کوچه چادر او سایة رویِ سر تو لعنت ِ حق به غاصبِ فدک چگونه زد به مادرت کتک به ضربه ای غرور تو شکست نشد به مادرت کنی کمک کنم به گریه زمزمه – یا حسن بن فاطمه غوغایی- به پا شده - مقابل ِ چشم ترت نامردی - چه بی هوا- سیلی زده- به مادرت شبیه گل زساقه تا شدی تو از زمین به گریه پا شدی برای مادرت به چشم تر میان کوچه ها عصا شدی عرش خدا را قائمه – یاحسن بن فاطمه از داغی-که دیده ای-محاسنت-گشته سپید زبعدِآن-کوچه دگر-خندة تو-کسی ندید دلِ تو از زمانه خسته شد مسیرتان به کوچه بسته شد صدای ضرب سیلی آمدو بلور ِ شیشه ای شکسته شد در اضطراب و واهمه*یاحسن بن فاطمه @karimegharib
زمزمه روضه وداع ای خانومم ای خانومم*نرو بمون کنارم خودت میدونی فاطمه*من کسی رو ندارم روم و بگیر عزیزم*نرو بهم نریزم چطوری با این دستام*خاک رو تنت بریزم مرو مرو یازهرا ای خانومم ای خانومم*نرو آخه جوونی من التماست میکنم*پیشم باید بمونی رشیدة خمیده*چیزی ازت نمونده اسما چرا پاهات و *رو به قبله کشونده مرو مرو یا زهرا ای خانومم ای خانومم*تکون نده لبا تو چند وقته که یک دلِ سیر*ندیدم اون چشا تو معجر تو چه محکم*روی ابروهات می بندی به جای من چرا تو*به تابوتت میخندی مرو مرو یازهرا یادم نمیره فاطمه *جلوچشام در افتاد خوردی زمینی وناگهان*آتیش به معجر افتاد محسن تو دمِ در*زیرِ پا پیدا کردم خیر ببینه با فضه*همونجا قبری کندم مرو مرو یازهرا بمیرم ای عزیز من*آب شده استخونت یه جمله تا میخوای بگی*هی بند میاد زبونت با هر نفس بمیرم*خونی میشی لباسات میخوای پاشی نمیشه*رمق نداره پاهات مرو مرو یازهرا شرمنده ام فاطمه جان*نشد طبیب بیارم فکرشو کن تابوتت و*روشونه هام بزارم مردم با خنده میگن*خیبر شکن زمین خورد آتیش بگیره اونکه*آبروی من وبرد مرو مرو یازهرا یادم نمیره فاطمه*ریختن سرت توو کوچه مونده چهل تا جای پا*رو پیکرت توو کوچه شال منو گرفتی*قلافا رو کشیدن اونقد زدن روو بازوت*تا دستت وبریدن مرو مرو یازهرا @karimegharib
زمزمه وداع حضرت زینب سلام الله علیها مادر ، خزون شده بهار زینب ببین که بیقرار زینب بیا بشین کنار زینب مادر مادر ، شکست اگرچه پر و بالت راحت باشه دیگه خیالت ایشالا که خوب بشه حالت مادر مادر ، چشمای نیمه بازتو نبند برای دلخوشی من بخند زخمای تو قاتل زینبند مادر مادر ، خودم دیدم نفس نفس زدی از زیر در تا بیرون اومدی چه ساعتی چه صحنه ی بدی مادر مادر ، زخمای بستر تو خوب نشد سوختگی سر تو خوب نشد له شدی پیکر تو خوب نشد مادر مادر ، با هر نفس خونی میشه لبات رمق نداره پس چرا صدات کشتی منو با این وصیتات مادر مادر ، یه بار دیگه منو بغل بگیر هی زیر لب چرا تو سر بزیر همش میگی زینب میشه اسیر مادر مادر ، اینقده قلبمو اتیش نزن فقط یه جمله ای بگو به من بگو حسین منو می کشن؟ مادر مادر ، قصه ی پیرهن چیه بگو وظیفه های من چیه بگو دردسر یه زن چیه بگو مادر مادر ، کربلا کربلا میگی چرا ذبیح بالقفا میگی چرا غسیل بالدماء میگی چرا مادر مادر ، یعنی پیش چشای خواهرش خنجرو میذارن رو حنجرش پیش چشام جدا میشه سرش مادر @karimegharib
السلام علیک یا اباصالح المهدی حالا که بی پناه شدم یا ابن فاطمه محتاج یک نگاه شدم یا ابن فاطمه با دست خویش آبروی خویش برده ام بیچاره ی گناه شدم یا ابن فاطمه تا خواستم زمین بخورم با دعای تو هر بار رو به راه شدم یا ابن فاطمه پایان کار من شده اما نیامدی خیره به قبلگاه شدم یا ابن فاطمه ای کاش همچنان شهدا وقت رفتنم بینم چو قرص ماه شدم یا ابن فاطمه اما زمان زمان گریه به غم های مادرت در زمره ی سپاه شدم یا ابن فاطمه قدری غم غریبی مولاست در دلم سر در میان چاه شدم یا ابن فاطمه با که بگویم از غم مظلومی علی دلخون شبیه آه شدم یا ابن فاطمه مادر میان کوچه صدا زد حسن بیا محتاج تکیه گاه شدم یا ابن فاطمه با گریه بر حسین عزیز تو می شوم با آنکه رو سیاه شدم یا ابن فاطمه هنگام روضه چشم مرا گریه باز کرد راهی قتلگاه شدم یا ابن فاطمه ازلطف حاجت دل مارا روا کنید ما را مسافر حرم کربلا کنید @karimegharib
السلام علیک یا اباصالح المهدی عجل الله بيا كه گنبد خضراست ديده بر راهت بيا كه حيدر تنهاست ديده بر راهت چقدر منتظران تو بي صدا رفتند نگاه مضطرب ماست ديده بر راهت به هر ديار عزادار مادرند همه بيا كه عترت طاهاست ديده بر راهت قسم به خاك نشسته به چادر مادر سكوتِ غربتِ دنياست ديده بر راهت هنوز نالة مادر به گوش مي آيد ببين كه حضرت زهراست ديده بر راهت ميان كوچه به دنبال گوشواره حسن شهيد سيلي اعداست ديده بر راهت كنار بستر غرق به خون مادرتان هنوز زينب كبراست ديده بر راهت ميانِ گويِ مقتل حسين افتاده هنوز زير لگدهاست ديده بر راهت به ناله هاي بُنَيَّ كنار آن گودال زني كه غرقِ تماشاست ، ديده بر راهت نشسته بي ادبي ديده رويِ سينة ماهش ببين كه مادرت آنجاست ديده بر راهت زمان كشتن لب تشنه آب مي خوردند لباس هاي تنش را يكي يكي بُردند @karimegharib
نوحه به سبک منم آواره بین کوفه شب و روز شهادت حضرت زهرا (س) خداحافظ ای مهربانم ، مرو ای یار قد کمانم تماشا کن اشک روانم ، یازهرا ببین زهرا در اضطرابم ، بدون تو خانه خرابم مده با داغ خود عذابم ، یازهرا الوداع ، بگو رو به قبله چرا خوابیدی همه زندگیِ مرا پاشیدی ، ز من دل بریدی؟ خدا نگهدار ، ای همسر علی ببین چه خاکی ، شد بر سر علی نظر نما بر ، چشم تر علی فاطمه جانم ، زهرا مرو مرو زنم دست غم روی دستم ، ز روی تو شرمنده هستم ببین دیگر از پا نشستم ، عزیزم فدای آه بی صدایت چرا می لرزد دست و پایت مپوشان از من ناله هایت ، عزیزم یا زهرا ، نگفتی چه شد بین دیوار و در فقط پیکرت می شود لاغرتر ، زدی بسکه پرپر دلم گرفته ، حرفی نمی زنی بدان که آخر ، تو قاتل منی امان ز دست ، مسمار آهنی فاطمه جانم زهرا مرو مرو نگاهت دارد بوی هجران ، زبان دور لب ها نچرخان رخت را با چادر مپوشان ، عزیزم دهد فضه تا که تکانت ز هم وا گردد استخوانت نشیند خون روی لبانت ، عزیزم واویلا ، چرا رنگ و رویت چنین برگشته مگو که دگر روز آخر گشته ، تنت خوب نگشته رسیده وقت ، هجران ما دو تا نما مدارا ، با حال بچه ها نزن به پیشم ، اینگونه دست و پا فاطمه جانم زهرا مرو مرو @karimegharib
فاطمیه شد ،موسم غم- آسمان گشته،غرق ماتم دخت پیغمبرتنهای تنها همچو یک لشگرشدیارمولا در ره حیدر افتاده از پا مدد یازهرا پشت دردیدم،بیقراری-بادلی پرغم،ناله داری دیدمت زهرا نقش زمینی باتنی خونین زاروحزینی می زنی ناله فضه خذینی مدد یازهرا آتش از هرسو،شعله ورشد-قاتل مادر،میخ درشد آتش افتاده در پیکرتو چه بلایی آمدبرسرتو میچکد خون ازبال وپرتو مددیازهرا انقلاب ما سرفرازاست-گفته آقا چاره سازاست رهبر ما چون پیرخمین است صاحب عزت در عالمین است تکیه گاه این نهضت حسین است مدد یازهرا وداع و شهادت الوداع زهرا،ای حبیبم-می روی بی تو،من غریبم مهربان یارم ترک سفرکن حال زارم را زهرا نظر کن گوشه چشمی بر چشمان تر کن مرویازهرا صحبت ازهجران کرده پیرم-میشودجایت من بمیرم پامکش سوی قبله نگارم تاسرت رابرسینه گذارم طاقت هجرانت راندارم مرویازهرا آتش افتاده بردل من-میزنی زهرا حرف رفتن عاقبت کاری شد زخم سینه پرکشیدی ای یاس مدینه از توممنونم ای بی قرینه مرویازهرا شام غریبان آمده دیگر وقت هجران-رفتی از دستم فاطمه جان گشته هنگام غسل شبانه پرکشیدی تو آخرزخانه میبرم جسمت را مخفیانه مدد یازهرا آید از جسمت خون تازه-مانده بر دستم یک جنازه خون پهلویت برده قرارم گو چگونه ای دارو ندارم بر تنت بانو لحد گذارم مدد یازهرا کودکانت را کن تماشا-چشمشان سوی دست بابا دست من خورده برزخم بازو شویم آهسته این زخم پهلو من چسازم با این تاب گیسو مددیازهرا بعد شهادت میزنم ناله از جدایی-ای همه هستِ من کجایی خانه ام بی تو بیت العزا شد حاجت اهل یثرب رواشد آسمان هم با من هم صدا شد کجایی زهرا قبله گاهم شد تربت تو-ناله دارم از غربت تو نیمه شب ها آیم بر مزارت تاسحر میمانم در کنارت کن نظر بر یار بیقرارت کجایی زهرا دیدنی باشد در دل شب-بین سجاده ذکر زینب مثل تو خاتون عالمین است بادلی سوزان در شور وشین است همچو پروانه گرد حسین است @karimegharib
يا صاحب الزمان عجل الله تعالى فرجه شوريده دليم و سر سوداى تو داريم با اين دل سر گشته تمناي تو داريم با خون جگر ديده بشوئیم که عمرى اى پرده نشين ميل تماشاى تو داريم سوگند به يک موى سرت هر چه که داريم از دولتى خاک کف پاى تو داريم ما زنده بر آنيم گرفتار تو باشيم دل بسته به گيسوى چليپاى تو باشيم اى کاش که بر نامهء اعمال همه عمر بينيم که خوشنودى و امضای تو داريم ما روضه گرفتيم که تشريف بيارى اين گرمى روضه ز نفس هاى تو داريم دیگر تو بيا روضه بخوان صاحب روضه ما حسرت آن صوت دل آراى تو داريم قدرى بگو از غربت جان دادن مادر ما چشم تر از ماتم عظماى تو داريم کم کم کفن فاطمه را پهن نمایند دلشوره ای از شدت غمهای تو داریم امشب شب غمهاست امان از دل حيدر ذکر لب زهراست امان از دل حيدر @karimegharib
واحد سنگین قدیمی به درد و غم گرفتارم چه سازم پس از تو بی کس و یارم چه سازم زجا برخیز و کاری کن عزیزم گره افتاده در کارم چه سازم پریشانم پریشانم پریشان بیا و قلب یارت را مسوزان به پای هم دوتایی پیر گشتیم دهد امشب نگاهت بوی هجران خدا داند که من طاقت ندارم میان قبر جسمت را گذارم چگونه من لحد چینم به رویت مرو از دستم ای دار و ندارم علی جان کن نظر آشفته حالم ببین ای همسفر بشکسته بالم در این نه ساله هرچه دیدی ای یار حلالم کن حلالم کن حلالم پس این بر غم غربت اسیری علی جان گریه کن آرام گیری از آن ترسم که غم گیرد گلویت تو با این حال، قبل از من بمیری خدا لعنت کند آنکه مرا زد اراذل های یثرب را صدا زد همین که دید سرگرم تو هستم به جان تو لگد را بی هوا زد نفس های گرفتار من افتاد به دست خادمه کار من افتاد بدان آقا مقصر من نبودم تکانی خوردم و بار من افتاد @karimegharib
غزل وداع فاطمه، دلواپسم ، خیز و پریشانم مکن دست و پا گُم کرده ام بازی تو با جانم مکن بین مسجد گریه ام را دیده ای ،پس صبر کن پیش این نامرد مردم باز گریانم مکن یک طرف تابوتِ خالی ، یک طرف تصویرِ تو بین این دو قاتلِ جان زار وحیرانم مکن هرنفس که میکشی زخم تو سروا میکند بیش از این شرمندة دارو و درمانم مکن تو رشیده بودی بودی و شعله تنت را جمع کرد با بهم پیچیدنت سر در گریبانم مکن خُب نخند اصلا اگر پهلو اذیت میکند استراحت کن ازاین خواهش پشیمانم مکن بر حصیر خانه چندین قطرة خون دیده ام بین خانه زائرِ آیاتِ قرآنم مکن فکرِ اینکه میروی خانه خرابم میکند یادِ ایام وصالم ،غرقِ هجرانم مکن از چه تو اِنقدر حساسی به گیسویِ حسین وقتِ بوسه برگلویش دیده گریانم مکن معجرتوسوخت،حرف از معجر زینب نزن صحبتی از دخترِ پاره گریبانم مکن رویِ ناقه دید باد افتاده در مویِ حسین گفت چون مویِ پریشانت پریشانم مکن منکه حتی مرد همسایه ندیده سایه ام در میان کوچه و بازار مهمانم مکن بالبت بازی شد و شخصیت من خورد شد بیش ازاین شرمنده اشک یتیمانم مکن @karimegharib
قطعه روضه از ابتدا تا انتها دعوا سر علی بود از کوچه تا کرببلا دعوا سر علی بود آنجا که ناموس خدا ، پرده نشین ِ عصمت افتاد زیر دست و پا دعوا سر علی بود آنجا که جای بوسه احمد غلاف می خورد در زیر ضرب بی هوا دعوا سر علی بود آنجا که پشت در تنی شش ماهه دفن می شد در کشتن شش ماهه ها دعوا سر علی بود آنجا که بر دست پدر با پنجه سه شعبه میشد سری از تن جدا دعوا سر علی بود آنجا که از شرمندگی آقای ما بدن را می بُرد در زیر عبا دعوا سر علی بود آنجا که وقت دفن او آمد رباب از راه بوسید رگ‌را بی صدا دعوا سر علی بود آنجا که دنبال سرش آمد رباب بازار از کوفه تا شام بلا دعوا سر علی بود @karimegharib
یاصاحب الزمان حضور سبز نگاه تو جان دهد مـا را در ایــن دیــار غریبی امان دهد مارا تـرنم ســر گـیسوی رفـته بـر بــاد ت بـرای نغمه سرایی زبـان دهـــد مارا ببین چه زود زهجران تو شکسته شدیم کسی جفاست که نام جوان دهد ما را خدا کند کسی آید ز دورهــم که شده فـقـط جمال تو دلـبـر نـشان دهـد ما را بــرای دردِ دل ِبـا تـو آمــدیـم ایـنجا اگرکه هق هق گریه امان دهـد مــا را میان گریه ز پروردگار می خواهیم هر آنچه تو بِـپَسندی هـمان دهـد ما را نوازش سحرت تا زغصه جان ندهیم دلی شکسته و اشکی روان دهد ما را نگــاه نـافــذ تو گـــر شـبی به ما افتد دلی به وسعت هفـت آسمان دهد ما را ز اهل عشق چو پرسیم وعده تو کجاست نشـــانی حرم جـمکــران دهـد مـا را اجازه از دلِ غمدیده تو می خواهیم که اذن گریه به قدّی کمان دهد مارا دوباره چشمه اشکم به جوش می آید صدای ناله مادر به گوش می آید
نوحة بستر فاطمیه افتادی- به بستر و گریه کنم کنارِ تو گیسویت – شده سپید خزان شده بهارتو نفس نفس نزن عزیز من زدرد سینه ات بگو سخن قسم به اشک دیده حسن مقابلم تو دست وپا نزن دعا کنم گریه کنان -تا نروی فاطمه جان آهسته –بوسه زند دختر تو به بازویت هرلحظه روان شود دوباره خون زپهلویت به جرم یاری ام تورا زدند چه ضربه ها که بی هو ا زدند شکسته شد غرور همسرت تورا میان کوچه ها زدند من چه کنم یارِ جوان -تانروی فاطمه جان شرمنده شدم زتو ای گل ریحانة من آخر شد مقتل تو ورودیِ خانة من ترحمی نما به غربتم به صورت تو مانده صورتم کنارِ بارِ شیشه ای تو شکسته شد فاطمه غیرتم چه سازم ای راحت جان-تانروی فاطمه جان @karimegharib
السلام علیک ِ یافاطمه الزهراسلام الله علیها درقابِ چشمهایِ همیشه بهاری ام تصویرِ بی صدا کِشم از بی قراری ام از ترس اینکه حالِ تو گردد وخیم تر در سینه حبس میکنم این آه و زاری ام باور نمی کنم که قرار است جان دهی در این دیارِ کینه تو تنها گُذاری ام آیا شود که باردگر پا شوی زجا با هر تبسمت بنمایی تو یاری ام تا آه میکشی زسرِ زخم هایِ باز من شاهدِ سه چشمه وصد لاله کاری ام دارد نفس نفس، بدنت آب میشود از دیدن نفس نفس تو فراری ام تکلیف بود زانویِ خود را بغل کنم ورنه همان امیر و یلِ ذوالفقاری ام اذنی بده که خون لبت شستشو کنم با اشکهایِ غربتِ ازدیده جاری ام با خانه ای خراب و یتیمان ِ بی قرار در این دیارِدرد ، به که می سپاری ام با گریه هایِ ساکت تو تیر میکشد مابین دنده ها و جناقِ کناری ام @karimegharib
نوحه حضرت زهرا سلام الله علیها نسیمی جانفزا .... مرو ای مهربانِ حیدر بمان یارِ جوانِ حیدر یازهرا یا زهرا یازهرا بزن گیسیوی زینب شانه مرو ای روشنیّ خانه ببین اشکِ یتیمانت را دلت می آید ای حنانه یازهرا یازهرا یا زهرا همینکه صحبت ِ هجران شد چشمِم از بی کسی گریان شد تا که تابوت تو حاضر شد خانه رویِ سرم ویران شد یازهرا یازهرا یازهرا مانده ازجسم تو تصویری دست ِ خود بر کمر می گیری چین ِ افتاده بر روی تو می دهد رنگ وبویِ پیری یازهرا یازهرا یازهرا مثلِ یک لاله پژمردی تو تاکه نامِ مرا بُردی تو فاطمه آبرو ریزی شد پیش چشمم زمین خوردی تو یازهرا یازهرا یازهرا @karimegharib
نوحة شام غریبان امشب شد-عرض وسما-زداغ تو-در اضطراب آخر شد-ازاین عزا-شیرخدا-خانه خراب ببین خودت لرزش دست من چکونه جسم تو کنم کفن به پیش چشم زینب وحسین به پیش دیدة تر حسن یاورقدکمان من – فاطمة جوان من دیدی که – خاکِ عزا-چگونه بر- سرم نشست زیر پا – مقابلم –نگین خاتمم شکست گره گشای من خودت بگو چگونه واکنم گره ز مو اگر چه ساقی ام ولی ببین ترک ترک شده همه سبو همسر مهربان من – فاطمة جوان من طفلانت –به سر زنان –دورِ تنت به شور وشین بر سینه گرفته ای گریه کنان سرِ حسین قرار بعدی من وشما کنار قتلگاه کربلا زمان سر بریدن حسین به کام تشنه زیر دست وپا شعله نزن به جان من – فاطمة جوان من @karimegharib
نوحه شب شهادت الوداع همسفر فاطمه فاطمه می روی بی خبر فاطمه فاطمه من با مدینه قهرم یازهرا مرد غریب شهرم یازهرا بی تو می میرم یازهرا بر غم اسیرم یازهرا کرده ای پیرم یازهرا ام ابیها یازهرا بانویِ مهربان فاطمه فاطمه می روی قد کمان فاطمه فاطمه اشک از دودیده ریزم یازهرا بی من مرو عزیزم یازهرا ابوترابم یازهرا در اضطرابم یازهرا خانه خرابم یازهرا ام ابیها یازهرا بهر یک بی کفن فاطمه فاطمه بافته ای پیرهن فاطمه فاطمه در این شب جدائی یازهرا بی تاب کربلایی یازهرا گرچه بی حالی یازهرا از غم می نالی یازهرا فکر گودالی یازهرا ام ابیها یازهرا @karimegharib
نوحة حضرت زهرا سلام الله علیها این توئی مظهرِ عصمت*محورِ عالمِ خلقت هستی به قربانت ای امیدِ گنهکاران بهترین مادرِ دوران نامِ تو بر لبم آمد شدم گریان فاطمه جان مدد زهرا کوچه هاقتلگاهت شد*شانه ای تکیه گاهت شد خونین نگاهت شد مثلِ یک لاله پژمردی نامِ بابایِ خود بُردی پیشِ چشمانِ فرزندت زمین خوردی فاطمه جان مدد زهرا ضربة سیلیِ محکم*قامت تو نموده خم ای وای ازاین ماتم چادرت زیرِ پا افتاد باتکان بی هوا افتاد غرقِ خون شد لبانت از صدا افتاد فاطمه جان مدد زهرا ام الائمه فاطمه ای عرش حق را قائمه بررویِ لبها زمزمه جانِ امیرِ علقمه روزِ جزا در واهمه بگیر دستان ما همه همسرِ مولی الموالی آبرویِ محشری دخترِ پیغمبری قدرتِ زانویِ حیدر تکسوارِ خیبری @karimegharib
زبان حال حضرت زهرا سلام الله علیها با جناب سلمان رحمت الله علیه بیدار هستم تا سحر از درد ، سلمان در پشت در بد زد مرا نامرد ؛ سلمان تو شاهدی من هم کلام جبرئیلم زهرا کجا و عده ای ولِگرد، سلمان فهمید تا پشت درم ؛ لج کرد و هُل داد رد شد ز روی پیکرم خونسرد ؛ سلمان ممنون عموجان که عبا رویم کشیدی دادِ مرا مسمار ؛ درآورد ؛ سلمان خیلی برای غربت حیدر دلم سوخت پیش همه دیدی؟ که گریه کرد سلمان!!! وقتی زمین می خورد پیشم زنده می شد آن خاطرات ِدستمالِ زرد سلمان حیدر زمین می خورد و قنفذ کیف می کرد از پا درآورده مرا این درد سلمان @karimegharib
نوحة بستر بستری یاور ِ حیدر*مثلِ لاله شدی پرپر حورایِ پیغمبر گشته حیدر پرستارت گریه شد روز و شب کارت منتظر تا عجل آید به دیدارت فاطمه جان مرو زهرا برده غمها توانت را*بسته ام استخوانت را واکن لبانت را دلخوشم با صدای تو برده صبرم دعای تو من نشد تا کنم کاری برایِ تو فاطمه جان مرو زهرا از چه اینگونه خاموشی*صورتت را تو می پوشی دائم توبی هوشی جای سیلی به روی تو گریه آب وضوی تو مانده از کوچه بُغضی درگلوی تو فاطمه جان مرو زهرا @karimegharib