eitaa logo
اشعار قاسم نعمتی
4هزار دنبال‌کننده
673 عکس
165 ویدیو
19 فایل
جانم حسن علیه السلام چقدر نام تو زیباست اباعبدالله
مشاهده در ایتا
دانلود
صاحب نفسا وقت سحر ياد زما کن در بين قنوتت من آلوده دعا کن در هم بخر اين باربهم ريخته ام را کمتر گل زيباى خود از خار جدا کن کشکول گداى سر راه تو گرفتم که گاه کريمانه نگاهى به گدا کن از دست گنهکارى خود خسته شدم من اين مرغک پر بسته ز هر دام رها کن دل مرده ام اى يارمسيحا نفس من هوئى بکش و حاجت اين خسته روا کن آخر بشود دورى تو قاتل جانم با يک نظرى درد نفس گير دوا کن جامانده ام از قافله ى سرخ شهيدان راهى دل ما را به مسير شهدا کن اى زائر شش گوشه بيا يک سحرى را ما را ز کرم در به در کرببلا کن @ghasemnemati_ir
برای دیدن روی تو ناله ها دارم خوشم اگر چه غریبم ولی تو را دارم تمام سوز دل من ز ناله های شماست ز درد هجر تو سوز ی در این صدا دارم گدائی در این خانه آبروی من است به نام توست اگر ذره ای بها دارم به نامۀ عملم نیست جز گناه گناه... ولی به وقت سخن کوهی ادعا دارم الا امیر سحر ای مسافر صحرا امید وصل تو را بین هر دعا دارم به کام خویش چشیدم غم جدایی را نشان رحمتی از یار آشنا دارم مرا میان قنوت سحر مَبر از یاد که احتیاج شدیدی بر این دعا دارم به آه نیمه شب تو قسم عنایت توست اگر زبان مناجات با خدا دارم بیا و نامه اعمالِ من مرور نکن که بر جبین عرق شرم از شما دارم بدست خود بده خرج زیارت ما را هوای بوسه ای از خاک کربلا دارم @ghasemnemati_ir
ای که دیدار تو رویای شب تار من است یک نگاه تو طبیب دل بیمار من است گر به دادم نرسی می روم از دست، بیا نامت آرامش این قلب گرفتار من است همه جا بخشش و احسان و کرم کار تو است کاسه لیسیِ درِ خانۀ تو کار من است دانم ای دوست که بی ارزشم و بی قیمت ولی آخر چه کسی جز تو خریدار من است بگذری گر شبی از گوشۀ سجاده من بنگری آهِ جگر سوز فقط یار من است کاش آید سحری که تو لیاقت بدهی بعد یک عمر دگر نوبت دیدار من است ای عزیزِ همه عالم تو خودت می دانی کوله باری ز گنه تحفۀ بازار من است پسر فاطمه ما سائل درگاه توایم کرمی کن که گدایان سر راه توایم @ghasemnemati_ir
اشک است همدم دلِ هجران کشیده­ ها آخر سپید شد به رهِ تو چه دیده­ ها روزی اشک ما همه در چشم­های توست ای ناله ­دارِ تنگِ غروب و سپیده­ ها تو ناز کن لیلی خیمه نشینِ عشق نازِ تو می­کشند گریبان دریده ­ها می­گفت عاشقی که تو را در بغل گرفت. مائیم و اشک حسرتی و این شنیده ­ها آرامِ جانِ فاطمه برگرد از سفر چشم انتظار تو همه قامت خمیده ­ها آقا قسم به موی پریشان عمّه ات نامت صدا زدند تمامِ شهیده ­ها ای کاش امشبی که رویِ سویِ کربلا ما را دعا کنی وسط برگزیده­ ها تا می­شویم لحظه­ای دلتنگ کربلا دل را حرم کنیم به این اشک دیده­ها @ghasemnemati_ir
اشعار قاسم نعمتی
ای ابر خطا پوش . سرتا پا خطایم راهم داده ای تا . مهمانی بیایم بین بنده هایت . آلوده ترینم آمدم نزول . رحمت را ببینم یا رب یا الهی می لرزد صدایم . از ترس قیامت می خوانم دعارا . با اشک ندامت مُشتم وا نکردی . ستار العیوبی تو نگفته دردم . می دانی به خوبی یارب یا الهی شرمنده ز رویِ .صاحب الزمانم می دهم سلامش . با اشکِ روانم گشته از غریبی . آواره به صحرا نورش در قنوتم . می تابد سحرها العجل ای آقا روزه دار ِ زهرا با گریه دلِ شب . رنگ و بو گرفتم بادعای زهرا . آبرو گرفتم خواهم حاجتم را . از حیدر بگیرم روبروی ایوان . در نجف بمیرم حیدر یا علی جان تنها ثروت من . این در عالمین است ای مردم بدانید . اربابم حسین است خوبی های آقام . از یادم نرفته در هرغم حسین جان . دستم را گرفته اربابم حسین جان در شب‌های جمعه . آید ناله بر گوش مادر جسم بی سر . می گیرد در آغوش می گوید بنی . باقدی خمیده می بوسد به گریه . رگهای بریده ای غریب مادر خیلی اذیتم کرد . عریان کردن تو می چینم به روی دامانم تن تو ای خوش قدم بالا . خیلی کم شدی تو با رمل بیابان ها درهم شدی تو ای غریب مادر دارم خاطراتی . با موی سر تو دست ِ قاتل افتاد . قلب مادر تو بی وضو نکردم . شانه گیسوانت جای بوسه خورده . نیزه بر دهانت ای غریب مادر @ghasemnemati_ir
اشعار قاسم نعمتی
12-m-ramazan-27.mp3
کن نظری بنده آلوده ام ای خدا ای خدا خسته شدم دور ز تو بوده ام ای خدا ای خدا گردنِ کج رو زدم در شب قدر آمدم اِلهَنا یاکریم 4 *** با دلِ غمدیده صدا می‌زنم ای خدا ای خدا آنکه به خود ظلم نموده منم ای خدا ای خدا آبرویم را نبر بارِ مرا هم بخر اِلهَنا یاکریم 4 *** باگنَُهم سوختم و ساختم سیدی سیدی هرچه تو دادی همه را باختم سیدی سیدی آمده ام سربه زیر دستِ مرا هم بگیر اِلهَنا یاکریم 4 *** آمده ام عقده زِ دل وا کنم ربنا ربنا لطف تورا خوب تماشا کنم ربنا ربنا سائلِ پُشتِ درم فاطمه شد مادرم اِلهَنا یاکریم 4 *** از غضبِ خویش امانم بده یا کریم یاکریم رویِ علی را تو نشانم بده یا کریم یاکریم پر بکشم تا علی نعره زنم یا علی یا علی ویاعلی 4 *** تاکه به لب نامِ حسین می‌برم ای خدا ای خدا می‌پرد این دل به هوایِ حرم ای خدا ای خدا خونِ خدا السلام کرب وبلا السلام حبینا یا حسین 4 *** می‌رسد از خیمه زنی بی پناه واویلا واویلا دیدن یارش وسط قتلگاه واویلا واویلا گریه کنِ هرشبم سینه زنِ زینبم غریبِ مادر حسین 4 *** بی سروپایی دل زهرا شکست واویلا واویلا چکمه بپا بر روی سینه نشست واویلا واویلا فاطمه در اضطراب تنگی جا شد عذاب وای بُنُیَّ حسین 4 *** خوب که بر سینه شه جاگرفت واویلا واویلا موی به هم ریخته اش را گرفت واویلا واویلا تاکه جدا شد سرش خورد زمین مادرش وای بُنُیَّ حسین 4 @ghasemnemati_ir
سلام الله علیها همگی غرق زندگی و؛ چه زود میشود باغ طعمهء طوفان نصب العین امور خویش کنیم آیهء "کل من علیها فان" می فروشیم آخرت ؛جایش آبرو می خریم از مردم مثل یک ظرف آب روی زمین آبرو می بریم از مردم چندنوبت نماز آخر وقت همهء بندگی ما شده است مد؛تجمل؛ و مال شبه ناک آفت زندگی ما شده است سفره ء هفت رنگمان پهن و غافلیم ازامور همسایه راهمان را عوض کنیم اغلب از مسیر عبور همسایه خمس و حق امام که تعطیل خودمان گشته ایم مرجع خویش غافل ازاینکه ماهمه داریم روز سخت حساب را درپیش چه بلایی سرخودآوردیم مابه هر قیمتی که میخندیم چه لقبهای زشت و بیجایی به رفیقان خویش میبندیم سردرون موبایلها هرشب غافلیم از دعا و فیض سحر کوله باری نماز صبح قضا مانده بر شانه هایمان دیگر غرق در شهوت و گناه هستیم ذکر یابن الحسن به لب داریم غیر جمعی ز اولیاء خدا اغلب ما وبال دلداریم باهمه روسیاهی و غفلت دلمان گرم بر عطای خداست لحظه ء گریه بر امام حسین اشک ما یار حضرت زهراست دست خود رو به آسمان گیرد که ای خدا این گدا گدای من است هرکجا یاحسین می گویند دیده گریان جسم بی کفن است بارها با دعای این مادر مازمین خورده و بلند شدیم هرزمانیکه پایمان لرزید نام او برده و بلندشدیم راستی گفتم از زمین خوردن اوخودش بی هوا زمین خورده بین دیوار و در که جای خودش وسط کوچه ها زمین خورده بانویی که ظهور عصمت بود چادرش زیر دست و پا افتاد دست بسته ؛کشان کشان بردند رهبرش را به کوچه تا افتادند دست کم آن سه تا قلاف به دست یک نفس میزدند مادر را عاقبت هم چه بد جدا کردند دست زهرا و شال حیدر را @ghasemnemati
باز کن اغوشت ای غفار، من برگشته ام سربه زیرو بی کس وبی یار،من برگشته ام دل به هرکس غیر تو دادم غرورم راشکست زخمی از بی مهری وآزار ، من برگشته ام ای رفیق ِ روزهایِ سخت دستم رابگیر کن نظر خورده گره در کار، من برگشته ام پیشِ این وآن بیا ودستِ من را رو مکن آبروداری کن ای ستار، من برگشته ام یادُرُستم کن همین امشب ویا مرگم رسان خسته ام از این همه تکرار ،من برگشته ام بارها و بارها شرمندة آقا شدم بازهم با لطفِ او این بار، من برگشته ام تا زمین خوردم بلندم کرد آقای نجف در پناهِ حیدرِ کرار، من برگشته ام مادرِ آئینه ها قلبِ مرا تطهیر کرد بادعایِ مادری غمخوار ،من برگشته ام بالبانِ تشنه هر مغرب دلم کرب وبلاست با سلامی لحظة افطار، من برگشته ام اربعین زینب صدا زد : کو علمدارِ حرم از میانِ کوچه وبازار ،من برگشته ام بعد از آن مجلس سکینه قهر کرده با همه گفت عمو : از مجلس اغیار، من برگشته ام مادری باسینة پُر شیر روضه خوان شده ای علی بایک دلِ غمدار، من برگشته ام مادری در پیش چشمم کودکش را شیر داد باامیدِ لحظه ای دیدار ،من برگشته ام @ghasemnemati