eitaa logo
اشعار قاسم نعمتی
4.8هزار دنبال‌کننده
742 عکس
215 ویدیو
25 فایل
جانم حسن علیه السلام چقدر نام تو زیباست اباعبدالله
مشاهده در ایتا
دانلود
◼️ مصیبت دیر راهب نصرانی نقل کرده‌اند: در مسیر شام، هنگامی که سر امام حسین علیه‌السّلام را وارد «قِنَّسرین» کردند، راهبی از صومعه خود متوجه سر مقدس آن حضرت شد و دید نوری از دهان مبارک امام حسین علیه‌السلام خارج می‌شد و به طرف آسمان صعود می‌کرد. 🩸آن راهب مبلغ ده هزار درهم آورد و سر امام حسین علیه‌السّلام را از آنان گرفت و داخل صومعه خویش نمود. راهب صدایی شنید، ولی صاحب آن صدا را ندید. آن گوینده به راهب می‌گفت: خوشا به حال تو! و خوشا به حال آن کسی که از حرمت حسین علیه السّلام آگاه شد. 🩸راهب سر خود را بلند کرد و گفت: پروردگارا! تو را به حق عیسی قسم می‌دهم که این سر را مأمور کنی با من تکلم نماید. آن سر تکلم کرد و گفت: ای راهب! چه منظوری داری؟ راهب گفت: تو کیستی؟ فرمود: أَنَا ابْنُ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَی وَ أَنَا ابْنُ عَلِیٍّ الْمُرْتَضَی وَ أَنَا ابْنُ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ أَنَا الْمَقْتُولُ بِکَرْبَلَاءَ أَنَا الْمَظْلُومُ أَنَا الْعَطْشَانُ وَ سَکَتَ ▪️ من پسر محمّد مصطفی هستم؛ من پسر علی مرتضی هستم؛ من پسر فاطمة الزهراء هستم؛ من مقتول در کربلایم؛ من مظلوم و عطشانم! بعد آن سر مقدس ساکت شد. فَوَضَعَ الرَّاهِبُ وَجْهَهُ عَلَی وَجْهِهِ فَقَالَ لَا أَرْفَعُ وَجْهِی عَنْ وَجْهِکَ حَتَّی تَقُولَ أَنَا شَفِیعُکَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَتَکَلَّمَ الرَّأْسُ ▪️راهب صورت به صورت امام حسین علیه السّلام نهاد و گفت: صورتم را از صورت تو بر نخواهم داشت تا این که بگویی که من روز قیامت شفیع تو خواهم بود. 🩸 آن سر مقدس به سخن آمد و فرمود: به دین جدم محمّد مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله بازگرد. راهب گفت: «اشهدُ ان لا اله الا اللَّه و اشهدُ انّ محمدا رسول اللَّه. » امام حسین علیه السّلام قبول کرد که شفیع وی شود. هنگامی که صبح شد، موکلین آن سر مبارک را با درهم‌ها از آن راهب گرفتند. وقتی به وادی رسیدند، دیدند آن درهم‌ها به سنگ تبدیل شده‌اند! 📚المناقب ج۴ ص۶۰ 📚بحارالانوار ج ۴۵ ص۳۰۳ @ghasemnemati_ir
شعر دیر راهب نصرانی قدمت روی دیده ام خیر است راهت امشب به گوشه دیر است سربریده عجب ملیحی تو نکند که خود مسیحی تو دیدم از روی نیزه می تابی در دل شب شبیه مهتابی نگران است از چه احوالت این زن و بچه کیست دنبالت تو که آواره بین هر شهری لب چرا بسته ای مگر قهری هرچه سرمایه داشتم دادم تاکه امشب به دامت افتادم شانه و‌ظرف آب آوردم کوزه ای از گلاب آوردم مثل گل صورت تو می بویم زخم های سر تو می شویم صبر من وضع چهره ات بُرده بارها صورتت زمین خورده حنجرت نیزه نیزه است چرا سر تو گشته دست به دست چرا ناگهان دیر عرش اعلا شد آن لبان ترک ترک واشد گفت ای پیرمرد نصرانی تو از امشب دگر مسلمانی زینت دوش مصطفایم من پاره قلب مرتضایم من بانویی که کنار ما اینجاست مادر قد خمیده ام زهراست آه راهب بدان أنا المظلوم شدم از مِهر مادرم محروم آه راهب سرم جدا کردند پیکرم بی کفن رها کردند این اسیران که دستشان بستند همه ناموس مصطفی هستند دور ما کف زدند و رقصیدند گیسویم را به شاخه پیچیدند گر شده وضع چهره ام ناجور صورتم سوخته میان تنور @ghasemnemati_ir
🩸با ورود رأس مطهر سیدالشهداء علیه‌السلام، از در و دیوار قصر ابن زیاد، خون می‌بارید و آن نانجیب با چوپ دستی‌اش... در نقل‌ها آمده است: 📋لَمّا دَخَلَ الرّأسُ المُقدَّسُ إلى قَصرِ الإمارةِ سالَتِ الحيطانُ دَما ▪️وقتی که سر مطهر سیدالشهدا علیه‌السلام را وارد قصر دارالاماره ابن زیاد ملعون کردند، از دیوار های قصر خون می‌بارید. 🔖 یکی از حاضران در آن روز چنین روایت می‌کند: 📋 رَأيتُ نارًا قَد خَرَجَتْ مِنَ القَصر، فَوَلّى عبيدُ اللّهِ ابنُ زيادٍ هارِباً مِنْ مَجْلِسِهِ إلى بعضِ البُيوتِ، و ارتَفَعَت النّارُ ▪️همین که سر مطهر وارد قصر شد، دیدم که آتش از درون قصر زبانه می کشد، پس ابن زیاد لعین از جای خود بلند شد و به اتاق های اطراف قصر فرار کرد و آتش کمی آرام شد. 📋 و تَكَلَّمَ الرّأسُ بصَوتٍ فَصيحٍ، و لِسانٍ طَلِقٍ، حَتّى سَمِعَهُ عُبَيدُ اللّهِ بنُ زيادٍ (لعنه اللّه) و جَميعُ مَن في القَصر، ▪️و سر مقدس شروع به سخن گفتن کرد و با صدایی رسا و زبانی گویا به گونه‌ای که عبیدالله و همه حاضران در قصر بشنوند چنین فرمود: 📋 إلى أينَ تَهْرَبُ يا لعينُ! إنْ عَجَزتْ عنك النّارُ في الدُّنيا، فما تَعجِزُ عنك في الآخرة.قال: هي مَثواكَ يومَ القيامة. ▪️ای لعین! کجار فرار می‌کنی!؟ اگر آتش این جا تو را نسوزاند، در آخرت دیگر نمی‌توانی از آن فرار کنی و جای تو روز قیامت درآتش است. 📋 فَوَقَعَ كلُّ مَن كان حاضِرا على رُكَبِهم سُجَّدا مِن تِلك النّارِ و كلامِ الرّأسِ فَلَطَموا على رُؤوسِهِم لِأَجلِ ذلك ▪️پس هر آنکه در آن جا حاضر بود، از عظمت این آتش و سخنان سر مطهر، روی زانوهایشان به حالت سجده افتادند و بر سر خود زدند. 🥀 پس وقتی که آتش کاملا خاموش شد و سر مطهر دیگر سخن نگفت، ابن زیاد لعین آمد و بر جایش نشست. 📋و دَعا بالرّأس، فأُحضِرَ بينَ يَدَيهِ، و هو في طِستٍ مِنَ الذَّهب، ▪️و سر مطهر را خواست که آن را در حالی که در طشت طلا بود، جلوی دستانش گذاشتند. 📋 و جَعَلَ يَضرِبُ بِقَضيبٍ في يَدِه على ثَناياه و يَنكُثُها، و يقول: قد أسرَعَ الشَّيبُ إليكَ يا أبا عبد اللّه! ▪️پس آن نانجیب با چوب دستی‌ای که در دست داشت بر دندان های سیدالشهداء عَلَيْهِ السَّلَام می‌زد و آن را می‌شکست و می‌گفت: چقدر زود پیری به سراغت آمده ای اباعبدالله! 🥀 یکی از حاضران گفت: 📋 مَهْ فإنَّ رسولَ اللّهِ صلّى اللّهُ عليه وآله و سلّم يَلثَمُ حيثُ تَضَعُ قَضيبَك. ▪️بس کن! چرا که رسول خدا صلی الله علیه و آله، همین جایی را که با چوب می‌زنی، بوسه می‌زد. 🥀 پس آن ملعون گفت: امروز تلافی روز جنگ بدر است (که بنی هاشم آباء و اجداد مرا کشتند) و خواست که آن سر مطهر را در کوفه آویزان کند اما ترسید که باز به سخن بیاید و بر علیه او چیزی بگوید. 📋 فأَذِنَ لِلنّاسِ إذنا عامّا و أَمَرَ بإدخالِ السَّبايا مَجلِسَهُ، فَأُدخِلَتْ عليه حَرَمُ رسولِ اللّهِ بِحالةٍ تَقْشَعِرُّ لَها الجُلود. ▪️پس آن نانجیب از این حادثه ای که نظیر نداشت، باز متاثر نشد و از کار خود دست نکشید و دستور داد اسرا را وارد مجلسش کنند. پس حرم رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله، با حالتی که پوست ها بر روی بدن ها می‌لرزید، وارد شدند. 📚مقتل الحسين عليه‌السّلام،مقرم،ص۴۱۹ 📚مدينة المعاجز،ص۲۷۱ @ghasemnemati_ir
🔻 شرح احوالات حضرت بنت سلام‌الله علیهما 🔻 🥀 سیده شریفه () بنت امام حسن مجتبی سلام‌الله علیهما، و فرزند بلافصل آن حضرت، از امامزادگان مشهور و واجب‌التعظیم نزد شیعه و حتی اهل خلاف می‌باشد. 🥀 آن مخدره، در سال ۵۰ قمری، یک ماه پیش از شهادت پدر بزرگوارش، به دنیا آمد، و پس از شهادت امام حسن علیه‌السلام، تحت کفالت عمویش امام حسین علیه‌السلام قرار گرفت. 🥀 بنابر اقوال، هنگام ولادت او را و رقیه نامیدند، اما به سبب کثرت اسماء فاطمه و علی در اهل‌بیت علیهم‌السلام، کنیه‌اش را نهادند. 🥀 او به همراه عموی گرامی‌اش امام حسین علیه‌السلام از مدینه خارج شد، و پس از واقعه عاشوراء با کاروان اسراء همراه گردید. 🥀 اما به علت ضرب و شتم و جسارت اعداء لعنةالله علیهم اجمعین، در مدتی کوتاه دچار ضعف و بیماری شدید شد، و عمر شریفش از یازده سال تجاوز نکرد، و در ۲۰ محرم‌الاحرام سال ۶۱ در حله، به دست امام سجاد علیه‌السلام و حضرت زینب کبری سلام‌الله علیها به خاک سپرده شد. 🥀 رفته‌رفته مردم با محل دفن آن مخدره آشنا شدند، و با گرفتن حاجات خود از او، ایشان را با القابی مانند: باب‌الحوائج، ام‌محمد، ام‌هادی، و مسیح یاد کردند. 🥀 زنده کردن چند مُرده، باعث شد تا ایشان مشهور به اهل‌بیت علیهم‌السلام گردد، همچنین شفا دادن بیماران متعدد او را شهیر به آل‌محمد صلی‌الله علیه و آله و سلم نمود. 🥀 بحث کرامات ایشان خارج از گفتار و نوشتار است و مشهور است، کسی متوسل به ساحتش نمی‌شود، مگر آنکه حاجت‌روا خواهد شد. 📕 أنساب‌العترة الطاهرة، صفحه ۶۶ 📕 حقیقت سیده شريفة بنت الحسن عليهاالسلام، صفحه ۸۴ @ghsemnemati_ir
چهارپاره ایام سالگرد عملیات مرصاد یادتان هست آتش فتنه شعله ورگشت پنجم مرداد حمله های منافقین پست شیرمردان تنگه مرصاد ذکر یا صاحب الزمان آنروز رمز فتح الفتوح ما گردید سیلی محکمی بصیرت ما بردهان منافقین کوبید خبری بین بچه ها پیچید ای رفیقان غلامعلی هم رفت چون شفا در ته پیاله بود هرکه نوشید از دلش غم رفت حرف غربت میانمان آمد یاد گردان مسلم افتادیم صحبت از شیرمردمرصاد است یاد سردار عشق صیادیم بعداز آنکه امام روح الله جام آن زهرنامه را نوشید باشکوهی که شد به پا مرصاد مرهمی بر دل امام ،رسید حضرت عشق این چنین فرمود نرود زیر بار ننگ ایران پس گرفتیم خاکمان باخون کشور سرفراز جنگ ایران هرکجا مردم غیور ما شهره هستند در وفاداری علم عشق را خمینی داد وه بنازم به چه علمداری "گریز روضه به نیت شهدای مرصاد" ماه مرداد بود و گرما بود چقدر تشنگی اذیت کرد خوش بحال کسی که خون آلود شاه لب تشنه را زیارت کرد کربلا شاه بالبی تشنه مادر خویش را صدا میزد ته گودال باتنی مجروح زیر هرضربه دست و پا میزد خواهرآمد ولی چه دیر رسید قاتل از قتلگاه بر میگشت بین شمشیر و نیزه دور بدن داشت زینب،دنبال سر میگشت پنجم مرداد سالروز عملیات غرور آفرین مرصاد گرامی باد شادی روح تمام شهدا مخصوصا شهید غلامعلی رجبی صلوات 🖌قاسم نعمتی @ghasemnemati_ir
اسیری ام رسالتم یا حسین یا حسین بیا ببین صلابتم یا حسین یا حسین نور الهی، باشد حجابم هنگام خطبه ، ابوترابم همینکه گفتم اسکتوا یا حسین یا حسین ز کوفه بردم آبرو یا حسین یا حسین گفتم به گریه ، این سِرِّ خود را ما رأیت و ، الّا جمیلا هلال تابان منی یاحسین یاحسین قاری قرآن منی یاحسین یاحسین بالای نیزه ،زیباترینی حیدر ترینم، زهرا ترینی جانم حسین جان کشیده کارم به کجا یاحسین یاحسین آواره ام در کوچه ها یاحسین یاحسین با محلی که ، پرده ندارد زینب قدم در، کوفه گذارد جانم حسین جان کوفه شکسته حرمتت یاحسین یاحسین سنگ زده به صورتت یاحسین یاحسین در خون نشستی، ای ماه زهرا بر چوب ِ محمل ، کوبم سرم را @ghasemnemati_ir
گودال معراج تو شد یا حسین یا حسین خون سرت تاج تو شد یا حسین یا حسین خورشید گودال مهتاب صحرا ای جان زینب ای جان زهرا جانم حسین جان در ازدحام و همهمه یا حسین یا حسین آمد کنارت فاطمه یا حسین یا حسین قومی به نیزه قومی به شمشیر جسمت به گودال گشته سرازیر جانم حسین جان غارت شده پیرهنت یا حسین یا حسین بر سینه‌ی تو دشمنت یا حسین یا حسین با چند ضربه غوغا به پا شد آخر سر تو ذبح از قفا شد جانم حسین جان @ghasemnemati_ir
نادِعلی سَینجلی زینبم زینبم دختر مرتضی علی زینبم زینبم چادر اگربر ، کمر ببندم زن هستم اما ، مرد نبردم جانم حسین جان من شده ام با دو پسر یا حسین یا حسین صاحب شمشیر دو سر یا حسین یا حسین روی تو هستند ، از طفلی حساس هستند هر دو ، شاگرد عباس جانم حسین جان غصه نخور تاج سرم یا حسین یا حسین بیرون نیایم ز حرم یا حسین یا حسین دیدم میایی ، از سمت میدان با دوشهیدم ، با چشم گریان جانم حسین جان @ghasemnemati_ir
سلام الله علیها دختر توحید منم ابتا یا حسین رقیهٔ بت شکنم ابتا یا حسین داده به دستم عمه علم را درهم بکوبم کاخ ستم را بابا حسین جان موی سپیدم شرفم ابتا یا حسین دختر شاه ِ نجفم ابتا یا حسین من با ولای ، حیدر بزرگم محشر کنم چون، مادربزرگم بابا حسین جان ای پدر بی کفنم ابتا یا حسین شد کفنم پیرهنم ابتا یا حسین پیشانی تو ، مُهرِ نمازم باید در اینجا ، حرم بسازم بابا حسین جان فرش تو شد موی سرم ابتا یا حسین کل تنم کرده ورم ابتا یا حسین رفته به غارت ، موی کمندم کرده زمویم، دشمن بلندم بابا حسین جان دردسرِ قافله ام ابتا یا حسین شاکی از این حرمله ام ابتا یا حسین چشم عمو را ، دور از حرم دید منزل به منزل ، بر عمه خندید بابا حسین جان سلام الله علیها @ghasemnemati_ir
پیمبرِ ناقه نشین علی بن الحسین حضرت زین العابدین علی بن الحسین همراهِ زینب، فاتح شامی گرچه اسیری، والامقامی جانم علی جان پیش نگاه تو چنین علی بن الحسین ریخته پیکر به زمین علی بن الحسین نشد پدر را ، بغل بگیری چیدی تنش را ، بین حصیری جانم علی جان قاتل تو شام بلا علی بن الحسین شد حرم انگشت نما علی بن الحسین تو شاهد آن ، رنج و عذابی باعمه تودر ، بزم شرابی جانم علی جان @ghasemnemati_ir
وارث شاهِ کرمم ای عمو ای عمو یوسف اهل حرمم ای عمو ای عمو نوشم عسل از ، جام شهادت مردن برایت ، باشد سعادت عمو حسین جان گشته جمل کرببلا ای عمو ای عمو اِنّی أنا بنُ المجتبی ای عمو ای عمو بوی مدینه , پیچیده هر جا زنده نمایم ، یاد حسن را جانم حسن جان افتادم از مرکب ببین ای عمو ای عمو پا می کشم روی زمین ای عمو ای عمو قدّرشیدم ، دارد تماشا شد دنده هایم . مانند زهرا در دست قاتل گیسویم ای عمو ای عمو خورده لگد بر پهلویم ای عمو ای عمو بالا نیاید ، دیگر صدایم گشته هلالی ، سر تا به پایم عمو حسین جان @ghasemnemati_ir
علیه السلام حیدرِ گهواره نشین علی اصغر علی یابن امیرالمومنین علی اصغر علی لب تشنه اما ، سلطان آبی شش ماهه اما، عالیجنابی جانم علی جان مادر تو روحِ حیا علی اصغر علی هاجر دشت کربلا علی اصغر علی این جمله باشد ، در شیعه رایج طفل رباب است ، باب الجوائج جانم علی جان به روی دست پدرت علی اصغر علی گشته زتن جدا سرت علی اصغر علی تا بی هوا شد ، جسم تو بی سر شد زنده یاد ، سیلی مادر آه و واویلا شد پدرت ز خون خضاب علی اصغر علی پاره شده قلب رباب علی اصغر علی وا مانده پلکِ، نازت عزیزم آهسته من خاک، رویت بریزم لای لای علی جان @ghasemnemati_ir