#امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه
السلام یا ربیع الانام و نضره الایام
یاصاحب الزمان عج
بمناسبت تحویل سال نو
با نام ویادِ تو امامِ مهربانی
پیچیده در عالم نسیمِ زندگانی
از راه می آید بهاری با ترنّم
هر غنچه ای دارد به رویِ لب تبسّم
تو باعثِ پیدایشِ کُـون و مکانی
آقایِ عالم مهدیِ صاحب زمانی
تو نیل ُ تو زمزم، تو دجله، تو فراتی
تو جوشش ِ هر چشمه ای ، آبِ حیاتی
باران به اذنِ توست ، بارِش دارد آقا
بر سبزه ها دستِ نوازش دارد آقا
هر برگِ گل با یادِ تو زیباست آقا
چون مادرت انسیه الحوراست آقا
مانندِ خورشیدی به پشتِ ابر هستی
تو انتقامی در لباسِ صبر هستی
قلبِ همه ذراتِ هستی بی قرارت
زهرایِ مرضیه بُوَد چشم انتظارت
ای از تبارِ احمدِ مختار برگرد
با ذوالفقارِ حیدرِ کرار برگرد
ما با فسادِ این زمانه قهر هستیم
با جُرمِ دین داری غریبِ شهر هستیم
با تلخی وشیرینی اش یک سال سر شد
صبحِ ظهورِ تو کمی نزدیک تر شد
امسال آغازش چو دُرّی در صدف شد
تحویلِ سالم رو به ایوانِ نجف شد
آغازِ هر سالم امیرالمومنین است
چون احسن ُ الحالم امیرالمومنین است
تقدیر واقبالم امیرالمومنین است
امضایِ اعمالم امیرالمومنین است
حُبِّ علی در سینة ما جا گرفته
دستانِ مارا حضرت زهرا گرفته
فریادِ مظلومانِ عالم یا علی شد
معراجِ ما تا عالم ِ بالا علی شد
مثلِ نجف بر خاکِ مشهد سر گذاریم
سلطان علی موسی الرضا را دوست داریم
شاهِ خراسان سایه اش روی سر ماست
الطافِ او پشت وپناهِ رهبر ماست
سلطانِ به رعیت روزیِ سالانه دادست
بابِ عنایاتِ به ما باب الجواد است
ما در تمامِ عمرمان در زیرِ دِینیم
از کودکی خاکِ کفِ پایِ حسینیم
در سختی ایامِ فتحِ باب داریم
مثلِ حسین بن علی ارباب داریم
نسلِ جوان را در طریقِ عشق بُردیم
دستِ علیِ اکبرِ لیلا سپُردیم
یادی کنیم از لاله هایِ سرخ،نوروز
جایِ شهیدانِ بین مان خالیست امروز
فرزند هایی که پدرهارا ندیدند
با قابِ عکسی هفت سینِ عید چیدند
باعمة سادات عهدِ عشق بستیم
یادِ شهیدانِ حریمِ یار هستیم
آنانکه اطرافِ حرم صف می کشیدند
با «کُلُنا عباسکِ» در خون طپیدند
جا مانده های فکه و والفجرِ هشت اند
گمنا م هایی که به خانه برنگشتند
رفتند تا دیگر حرم آتش نگیرد
چادر سیاهی محترم آتش نگیرد
رفتند تا آقایشان تنها نماند
در زیر لبها أینَ عمار»ی نخواند
رفتند تا ما امنیت یابیم مردم
در غفلت از آنان چرا خوابیم مردم
رفتند تا دیگر زنی مقتل نبیند
جان دادن یارش زروی ِ تل نبیند
رفتند تا دیگر زنی آغازِ پیری
بر تن نپوشد لحظه ای رختِ اسیری
رفتند تا دیگر زنی در بین گودال
در بین آغوشش نگیرد جسمِ پامال
با دردِ سر یک حنجرِ پاره نبوسَد
با چشمِ تر یک حنجرِ پاره نبوسَد
این دردها یکجا به جانِ زینب افتاد
دیدار او با یار بر نیمه شب افتاد
آمد کنارِ پیکیری که سر ندارد
بوسید دستانی که انگشتر ندارد
هنگامِ بوسه از گلو تا رفت از حال
آمد به گوشش ناله ای از بین گودال
مادر صدا می زد «بنی» یا «بنی»
ای قطعه قطعه در دلِ صحرا «بنی»
ای یوسفِ عریان بدن، پیراهنت کو
پامالِ مرکب ها شدی اصلاً تنت کو
تاصبح گریه می کنم ،این حرفِ آخر
دیر آمدم خولی سرت را بُرد مادر ...
#قاسم_نعمتی
@ghasemnemati_ir
مناجات با امام زمان ارواحنا فداه
#مناجات_با_امام_زمان
#امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه
#ماه_مبارک_رمضان
ماه خدا با روزه داری تو زیباست
افطارها نام شما روی لب ماست
هرشب به شوق دیدن تو گریه کردم
دلتنگی فرزند از دوری باباست
ماه ضیافت ماه دیدار حبیب است
در پای سفره چشم ها بر دست آقاست
قربان خدمتکار های خیمه تو
قربان چشمی که در آن روی تو پیداست
ای کاش می شد سر به زانویت گذارم
نوکر جدا از صاحبش تنهای تنهاست
در خواب هم یکبار رویت را ندیدم
دیدار تو زیباترین ساعات رؤیاست
راضی نمودن های تو یک راه دارد
این خانواده قلبشان در دست زهراست
حساس هستی روی نام مادر خود
آن مادری که پشت در هم فکر ماهاست
او سوخته تا که محبانش نسوزند
دلواپس ما در پریشانی فرداست
سوگند بر شاه نجف فردای محشر
شرط شفاعت های زهرا حب مولاست
نورعلی در صورت ما جلوه کرده
حب امیرالمومنین سرمایهٔ ماست
بعد از نجف آوارهٔ کرببلایم
ارباب جان من اربعینم لنگ امضاست
نازم به آن دلدادهٔ محمل نشین که
بر صورت رأسی جدا غرق تماشاست
فریاد زد چشم علمدار توروشن
زینب اسیر چشم های بی مداراست
شمر و سنان با خنده می گفتند زینب
این سر که میبینی به نیزه رأس سقاست
سرها همه بر نیزه ها خون گریه کردند
برحال زینب بی صدا خون گریه کردند
#قاسم_نعمتی
@ghasemnemati_ir